رمان سياسي يكي از اقسام ادبیات داستانی فارسی با مؤلفههايي خاص است كه از دیگر جريانهاي داستاننويسي معاصر متمايز است. به دليل ويژگي و ماهيت منحصر به فرد این نوع از داستان ها و تعامل نزدیک با جامعه و وقایع اجتماعی و سیاسی، روش تحليل گفتمان انتقادي، رویکردی مناسب در تحلی چکیده کامل
رمان سياسي يكي از اقسام ادبیات داستانی فارسی با مؤلفههايي خاص است كه از دیگر جريانهاي داستاننويسي معاصر متمايز است. به دليل ويژگي و ماهيت منحصر به فرد این نوع از داستان ها و تعامل نزدیک با جامعه و وقایع اجتماعی و سیاسی، روش تحليل گفتمان انتقادي، رویکردی مناسب در تحلیل این قسم از ادبیات داستانی است. این رویکرد بر هر دو جنبۀ صورت و معنای متن توجه دارد و در تحلیل متن ها ی ادبی، افزون بر جنبه های صوری و واژگانی، به عوامل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که در شکل گیری متن مؤثرند؛ نظر دارد. از این رو صاحب نظران این رهیافت معتقدند که در تحلیل متن، صرفاً با عناصر لغوی تشکیل دهندۀ جمله، به عنوان عمده ترین مبنای تشریح معنی، یعنی زمینۀ متن یا همبافت سروکار نداریم؛ بلکه فراتر از آن، به عوامل بیرون از متن، یعنی بافت موقعیتی، فرهنگی، اجتماعی و غیره توجه داریم. «نورمن فرکلاف » از نظریه پردازان تحلیل گفتمان انتقادی است که متون را در سه سطح توصیف ، تفسیر و تبیین بررسی می کند. این شیوه از تحلیل، در تبیین و کشف دیدگاه-های فکری نویسندگان و رویکردهای سیاسی و اجتماعی آنان، روشی کارآمد است. چهارچوب نظري این پژوهش بر مبناي رویکرد تحلیلی فرکلاف شكل گرفته است. روش پژوهش، توصیفی– تحلیلی است و بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی می کوشد با تأمل و بازخوانش رمان «رازهاي سرزمين من»، نوشتۀ رضا براهني که از برجسته ترين رمانهای سیاسی پس از انقلاب اسلامي است، حوادث مهم و جریانساز سیاسی ایران را با تأکید بر مسائل روانی شخصیتها و عناصر برجستۀ حاضر در آن همچون نشانه شناسیِ عنوان، تصویرها و توصیفها، شخصیتهای داستان (کنشگر-کنشپذیر- راوی)، نحوۀ روایتپردازی، طرح و درون مایۀ برتر داستان و... بررسی و تحلیل کند. یافته های پژوهش نشان می دهد كه اين رمان به عنوان یک متن ادبی با روش فركلاف در تعامل با کردار گفتمانی و کردار اجتماعی و هژموني غالب جامعه بوده و با گفتمان حاكم بر دهۀ شصت ايران تناسب نزديكي دارد.
پرونده مقاله
هنرمندان به شیوههای مختلف، نگرشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در آثار خود عرضه میکنند. قیصرامینپور از شاعران فصل آغازین انقلاب است. او ملتزم به ایدئولوژی و ارزشهای دینی است و اعتقاد راسخی به اصول انقلاب و آرمانهای جمعی دارد، تا جایی که گویی در درون یک گفتمان خاص و چکیده کامل
هنرمندان به شیوههای مختلف، نگرشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در آثار خود عرضه میکنند. قیصرامینپور از شاعران فصل آغازین انقلاب است. او ملتزم به ایدئولوژی و ارزشهای دینی است و اعتقاد راسخی به اصول انقلاب و آرمانهای جمعی دارد، تا جایی که گویی در درون یک گفتمان خاص و عمیق ایدئولوژیک به آفرینش شعر دست میزند. این تعامل و ارتباط بین شعر قیصر امینپور با تغییرات و تحول سیاسی- اجتماعی زمانهاش ما را وارد قلمرو تحلیل گفتمان میکند. از آنجا که کلمات، آیينة معنا هستند و نقش واژگان و گزینش آنها در فرایند تحلیل گفتمان مهم و اساسی است، در این پژوهش موضوع واژهگزینی در اشعار قیصر امینپور از دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان بررسی شده است. در این مقاله پس از مطالعه آثار شعری قیصر امینپور از دیدگاه تحولات تاریخی، سیاسی و اجتماعی زمانه، واژگان اشعار او را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده و با استفاده از تحلیل انتقادی گفتمان، لایههای زیرین معانی واژگان آشكار ميشود تا از این طریق به نگرش ایدئولوژیک شاعر نزدیک شویم.
پرونده مقاله
اين نوشتار، جستاري با رويکردي گفتمانشناسانه در زمينة زبانشناسي ادبيات است که به بررسي چگونگي توزيع ساختهاي گفتمانمدار در سطح عبارات، جملات و متن گلستان سعدي ميپردازد؛ تا ميزان صراحت و پوشيدگي مؤلفههاي زباني بهکار رفته در بيان مفاهيم گلستان را مورد مطالعه ق چکیده کامل
اين نوشتار، جستاري با رويکردي گفتمانشناسانه در زمينة زبانشناسي ادبيات است که به بررسي چگونگي توزيع ساختهاي گفتمانمدار در سطح عبارات، جملات و متن گلستان سعدي ميپردازد؛ تا ميزان صراحت و پوشيدگي مؤلفههاي زباني بهکار رفته در بيان مفاهيم گلستان را مورد مطالعه قراردهد. اين نوشتار ميکوشد تا از اين گذار، جنبهاي از راز ماندگاري سخن سعدي در گذر زمان را تحليل كند.
مقالة حاضر، بر مبنای اين باور که توجه به ساخت گفتماني در بررسي انواع متون ميتواند در شناخت، درک و تفسير هرچه بهتر آن مؤثر افتد و با اتکا به اين امر که گفتمان قطعهاي زباني و بامعناست که از چهار ويژگي نظاممندي، جهتمداري، هدفمندي و کلان زباني برخوردار است؛ دست به بهرهگيري از جنبة زبانشناختی الگوي ون ليوون (1996)، که الگويي مطرح در زمينة تحليل گفتمان انتقادي است، زده است و در صدد پاسخ به اين سؤال است كه چگونه يک اثر با بهرهگيري از مؤلفههاي زباني، محتوا و درونة خود را در ساخت فرهنگي نسلهاي مختلف جاودان ميسازد؟
ازاينرو، مقاله پس از مروري مختصر بر ارتباط زبانشناسي و ادبيات، به بيان مسئله و شيوة بهکار رفته در انجام تحقيق ميپردازد. سپس گفتمان، تحليل گفتمان، گفتمانشناسي انتقادي و الگوي ون ليوون، بهعنوان مفاهيم پايه معرفي و تشريح ميگردند و بهدنباله، مؤلفههاي مطرح در الگوي ون ليوون، تحت دو دسته مؤلفههاي پوشيده و صريح، ارائه و با آوردن مثالهاي متعدد تبيين ميشوند.
در ادامه، ضمن تقسيم ساختهاي متني گلستان به دو دسته ساختهاي گفتمانمدار روايي و پيامگزار، متني از باب نخست مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرد و نشانداده ميشود که مؤلفههاي گفتمانمدار مبتني بر پوشيدگي از قبيل حذف، منفعلسازي، تشخصزدايي، نوع ارجاعي و طبقهبندي، در مقايسه با مؤلفههاي مبتني بر صراحت، از بسامد بالايي در گلستان برخوردارند.
در آخر، پس از محاسبة ميزان رازآلودگي و تبيين آن، چنين استنباط ميشود که يکی از ابعاد راز ماندگاري سخن سعدي بهرهگيري وي از مؤلفههاي گفتمانمدار مبتني بر پوشيدگي (از ديدگاه گفتمانشناسي نه عرفان و ادبيات) است که براي وي اين امکان را فراهمآوردهاست تا بهخلاف بسياري از متون، با بافتزدايي زماني، مکاني، تاريخي، سياسي و پوشيدهکردن کارگزاران، کنشگران و کنشپذيران حکايات، پيام خود را از زبان اينان برجستهکرده و اثر خود را در ورای زمان، براي تمامي عصرها و نسلها جاودان سازد.
پرونده مقاله
تحلیل انتقادی گفتمان، شاخهای از مطالعات زبانشناختی است که به مفاهیمی همچون قدرت، سلطه و ایدئولوژی میپردازد. در این مقاله با استفاده از رهیافتهای این رشته، روابط میان عاملان قدرت و نیز دگردیسی شکل اعمال قدرت در رمان شازده احتجاب بررسي ميشود. به این منظور، تمهیدات هن چکیده کامل
تحلیل انتقادی گفتمان، شاخهای از مطالعات زبانشناختی است که به مفاهیمی همچون قدرت، سلطه و ایدئولوژی میپردازد. در این مقاله با استفاده از رهیافتهای این رشته، روابط میان عاملان قدرت و نیز دگردیسی شکل اعمال قدرت در رمان شازده احتجاب بررسي ميشود. به این منظور، تمهیدات هنری و داستانی متن به دقت بررسی شده، اثر هنری به عنوان محصولی گفتمانی در بافت تاریخیاش تحلیل شده است. توجه به وقایع و شخصیتهای دورهی تاریخیای که رمان روایتگر آن است، همچنین در نظر گرفتن بافت اجتماعیـ سیاسی خلق اثر، نشان میدهد که تقابل نیروی اندیشهورزی روشنفکرانه با قدرت تمامیتطلب حاکم، مؤلف را به سمت گزینش معنادار وقایع تاریخی برده است. گلشیری، تحت تأثیر گفتمان روشنفکری زمان خود، در این رمان با نشان دادن قدرت و خشونتِ منجر به انقراض در خاندان قاجار، میان داستان خود و شرایط اجتماعیـ سیاسی حکومت پهلوی دست به نوعی معادلسازی زده است.
پرونده مقاله
یکی از مقوله های مهم که ذهن و ضمیر پژوهشگران ادبی را به خود معطوف کرده و با بررسی فنّ روایت پردازی شاعران و نویسندگانی است که در حوزه روایتپردازی صاحبنام بوده اند. کشف راز و رمز این روایتپردازی ها هم می تواند ارزش آثار پیشینیان را آشکارتر کند و هم به نویسندگان امروز چکیده کامل
یکی از مقوله های مهم که ذهن و ضمیر پژوهشگران ادبی را به خود معطوف کرده و با بررسی فنّ روایت پردازی شاعران و نویسندگانی است که در حوزه روایتپردازی صاحبنام بوده اند. کشف راز و رمز این روایتپردازی ها هم می تواند ارزش آثار پیشینیان را آشکارتر کند و هم به نویسندگان امروز در راستای دستیابی به فنون روایی تأثیرگذار یاری رساند. در این بین، گلستان سعدی یکی از آثاری است که با تعمق بیشتر میتوان به لایههای عمیقتر آن دستیافت و با بازخوانی و دیگرگونه خوانی آن، ظرفیت های ادبی تازهای را در آن یافت. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانهای و به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل انتقادیِ گفتمان روایی و ساختار روایت پردازی حکایت «جوان مشتزن» در باب سوم گلستان میپردازد و به مخاطب نشان میدهد که سعدی تا چه حد در گفتمان موجود توانسته است براي القاي معاني و انديشههاي موردنظر خود، شکل متناسب با آن را بيابد و بر اساس همگونی شکل و محتوا به خلق اثری بپردازد که ابعاد گوناگون یک اثر هنری را توأمان داشته باشد و پاسخگوی مخاطبان در طول اعصار مختلف باشد.
پرونده مقاله
ادبیات، آیینه ای است که فرهنگ جامعه را بازتاب می دهد و متون داستانی، بستر مناسبی برای بررسی این بازتاب های فرهنگی در زمینه های گوناگون از جمله مباحث مربوط به زنان است. در این پژوهش، برای واکاوی انگارۀ زن، دو حکایت از سندبادنامه انتخاب شد. متن سندبادنامه هر چند در یک زم چکیده کامل
ادبیات، آیینه ای است که فرهنگ جامعه را بازتاب می دهد و متون داستانی، بستر مناسبی برای بررسی این بازتاب های فرهنگی در زمینه های گوناگون از جمله مباحث مربوط به زنان است. در این پژوهش، برای واکاوی انگارۀ زن، دو حکایت از سندبادنامه انتخاب شد. متن سندبادنامه هر چند در یک زمینۀ تاریخی زنستیز تولید شده، نمونه های فراوانی از قدرت زن در آن دیده می شود. این جستار درصدد است تا با روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی با تکیه بر نظریۀ «فرکلاف»، متن را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی نموده، نشانه های قدرت زن و چرایی آن را نشان دهد. در این جستار به این نتیجه رسیدیم که زن در این اثر، حضور فعال و قدرتمند دارد و نقش فاعلی او در شکلگیری روند داستان مشهود است. در این کتاب به رغم دید منفی نسبت به زن، نشانه های قدرت پنهان زنانه را می توان دید. زنان برای رسیدن به اهداف خود از ابزار قدرت پنهان همچون زبان، تدبیر، زیرکی و سیاست استفاده می کنند و اگر راه های رسیدن به اهداف سازنده و والا برای آنها بسته شود، گاهی این قدرت در مسیر نادرست به کار گرفته می شود.
پرونده مقاله
«صمد بهرنگی»، منتقد نظام تعلیم و تربیت و ادبیات کودکان پیش از خود است و با بهره گیری از قابلیت های ادبیات کودکان سعی دارد تا از آن برای نیل به اهداف ایدئولوژیک خود استفاده کند. اين پژوهش تلاش مي كند تا نشان دهد كه چگونه ادبیات داستانی کودکان متأثر از گفتمان هاي موجود و چکیده کامل
«صمد بهرنگی»، منتقد نظام تعلیم و تربیت و ادبیات کودکان پیش از خود است و با بهره گیری از قابلیت های ادبیات کودکان سعی دارد تا از آن برای نیل به اهداف ایدئولوژیک خود استفاده کند. اين پژوهش تلاش مي كند تا نشان دهد كه چگونه ادبیات داستانی کودکان متأثر از گفتمان هاي موجود و ساختار اجتماعي مولد اين گفتمان ها، برداشتي متفاوت از تعلیم و تربیت ارائه مي كند و چگونه گفتمان ها در بازتاب مفاهیم تعلیم و تربیت نقش دارند. در این پژوهش سعی بر این است تا با رویکرد «نورمن فرکلاف»، داستان «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی بررسی، تحلیل و تبیین گردد. هدف ما اين است كه با تحليل دقيق داستان «ماهی سیاه کوچولو» بهرنگی نشان دهيم که متن، معرف چه گفتمان يا گفتمان هايي است و اين متن، چه رابطه اي ميان تعلیم و تربیت و ابعاد اجتماعي و سياسي برقرار ميسازد. بافت موقعیتی، فرض وجود دیدگاه ایدئولوژیک بهرنگی را تقویت می کند. از ديدگاه تحليل گفتمان انتقادي، نتیجه این پژوهش این است که بهرنگی در این داستان، چهار گفتمان رایج معاصر خود یعنی استبداد، ملی، مذهبی و چپ مارکسیست را توصیف و نقد کرده است. گفتمان چهارم، گفتمان غالب و تعلق گفتمانی بهرنگی است. بهرنگی در اين اثر سعی دارد تا با انتخاب واژگان خاص، شخصیت ها، مکان ها و هم آیی و جنبه های استعاری، گفتمان خود را بر سایر گفتمان ها برتری بخشد. مضامین تعلیم و تربیت در این داستان اغلب متأثر از گفتمان چپ و دیگر گفتمان های تقابلگر رایج و در رویارویی با گفتمان نظام سلطه (گفتمان استبداد) شکل گرفته است.
پرونده مقاله
در رمان طوبا و معنای شب، رویارویی سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران در نسبت با وضعیت و موقعیت زنان، مرکز توجه قرار گرفته است. در این مقاله، شخصیتهای زن این رمان و به خصوص شخصیت اصلی آن یعنی طوبا از منظر عاملیت و کنشگری یا انفعال و کنشپذیری در تعامل با سنت تحلیل شدهاند چکیده کامل
در رمان طوبا و معنای شب، رویارویی سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران در نسبت با وضعیت و موقعیت زنان، مرکز توجه قرار گرفته است. در این مقاله، شخصیتهای زن این رمان و به خصوص شخصیت اصلی آن یعنی طوبا از منظر عاملیت و کنشگری یا انفعال و کنشپذیری در تعامل با سنت تحلیل شدهاند و نشان دادهایم که در جریان رشد زن، میل به خودمختاری سوژه و کنشگری در وجود او از طریق فرایندهای آموزش و تنبیه سرکوب میشود. این مقاله به حوزه تحلیل انتقادی گفتمان تعلق دارد. در اینجا آراء سیمون دوبووار در کتاب جنس دوم، مبنای نظری قرار گرفته و تحلیلهای متنی به روش زبانشناسی نقشگرا انجام شده است. یافتههای مقاله نشان میدهد در این رمان جفت تقابلی کنشگری (عاملیت) و کنشپذیری (انفعال)، در تناظر با دوگانه سنت و تجدد بازنموده شده و فرایندی که بووار آن را «انفعالِ آموخته» مینامد، توسط عاملان سنت، در نهادهای اجتماعی مختلف که مهمترین آنها خانواده است، در وجود زن از کودکی نهادینه میشود. همچنین، تحلیلهای متنی گویای آن است که این انفعال به بهترین وجه در سطح زبان متن نیز تجلی یافته است.
پرونده مقاله