کوتاهسازی نامهای خاص در میان ایرانیان امری متداول است و عوامل گوناگونی در فرایند کوتاهسازی نامها دخیلاند. این نوشتار بر آن است تا توصیفی از این فرآیند ارائه دهد و از میان متغیرهای دخیل، نقش عامل جنسیت در این فرآیند و محدودیتهای واجی در نامهای کوتاهشده را بررسی و چکیده کامل
کوتاهسازی نامهای خاص در میان ایرانیان امری متداول است و عوامل گوناگونی در فرایند کوتاهسازی نامها دخیلاند. این نوشتار بر آن است تا توصیفی از این فرآیند ارائه دهد و از میان متغیرهای دخیل، نقش عامل جنسیت در این فرآیند و محدودیتهای واجی در نامهای کوتاهشده را بررسی و تحلیل کند. رهیافت این پژوهش به مقولة کوتاهسازی نامها، میتواند نمونهای از برهمکنش دو دانش صرف و جامعهشناسی زبان باشد. برای انجام این پژوهش، نمونهها از میان 790 نام خاص در زبان فارسی انتخاب شدهاند که از میان آنها، 330 مورد نامهای پسرانه و 460 مورد نامهای مربوط به دختران است. نمونههای منتخب، از وبسایت رسمی سازمان ثبت احوال ایران استخراج شد. معیار انتخاب نمونهها، بسامد بالا و نیز تکبخشی بودن نامها بود؛ بدین معنا که از نامهای نادر و کمکاربرد و نیز نامهای دوبخشی که متشکل از دو نام مجزا بودند، در این پژوهش استفاده نشد. چهارچوب نظری به کار رفته در این پژوهش، نظریة بهینگی است. بر اساس این نظریه، نامهای کوتاهشده بررسی و تحلیل شدهاند. نتایج نشاندهندة آن است که کوتاهسازی نامهای خاص در زبان فارسی، برخلاف تصور رایج، کمتر قابل پیشبینی است. همچنین از دیگر یافتههای مهم میتوان به این نکته اشاره کرد که هر چند کوتاهسازی، فرایندی صرفی است، بیش از واحدهای صرفی، واحدهای واجی را در برمیگیرد. بخشهای حذفشده در این فرایند به لحاظ اندازه و جایگاه بسیار متنوع است و واژههایی که طی فرایند کوتاهسازی در صرف زبان فارسی به وجود میآیند، معمولاً به لحاظ واجی بیقاعدهاند. افزون بر موارد پیشگفته، تحلیل دادههای این پژوهش نشان میدهد که جنسیت نیز از جمله متغیرهای تأثیرگذار بر کوتاهسازی نامهای خاص در زبان فارسی است.
پرونده مقاله
در اين مطالعه، كاربرد افعال وجهي در پيكرة شش متن از قرن ششم هجري (عتبه الکتبه، اسرارالتوحید، تذکره الاولیا، مقامات حمیدی، کلیله و دمنه و راحهالصدور) بررسي ميشود. نتايج نشان ميدهد كه ميزان استفاده از اين نوع افعال در كنار ديگر انواع فعل چشمگير است. در ساختهاي وجهي عل چکیده کامل
در اين مطالعه، كاربرد افعال وجهي در پيكرة شش متن از قرن ششم هجري (عتبه الکتبه، اسرارالتوحید، تذکره الاولیا، مقامات حمیدی، کلیله و دمنه و راحهالصدور) بررسي ميشود. نتايج نشان ميدهد كه ميزان استفاده از اين نوع افعال در كنار ديگر انواع فعل چشمگير است. در ساختهاي وجهي علاوه بر فعل، صفتها و قيدهاي وجهي نيز به تقويت معاني لزوم، احتمال، توانمندي و خواستن كمك كردهاند. با توجه به معاني بافتي و كاركردي، در اثري همچون عتبهالكتبه، مفاهيم تعهد، ضرورت و... نسبت به پنج متن ديگر برجستهتر مينمايد. بينش سياسي، روايي و عرفاني، شخصيت، قدرت و جايگاه اجتماعي، عواملي هستند كه در میزان به كارگيري و درجة عناصر وجهي تأثيرگذارند. اين تحقيق نشان ميدهد که تفاوت ژانرها به اختلافهايي هر چند اندك كشيده ميشود. ترسيم ويژگيهاي عمومي سبك دوره و تجربههاي فردي هر نويسنده با موضوعي ارتباط دارد كه به آن پرداخته است.
پرونده مقاله
برخی از صاحبنظران بر این باورند که پیشینۀ داستان «سمک عیار» به پیش از اسلام و احتمالاً به دورۀ پارتها میرسد. مقالۀ پیش رو در یک مطالعۀ تطبیقی، مقایسهای است دربارۀ آموزشهایی که «خورشید شاه»، از قهرمانان اصلی کتاب سمک عیار (مکتوب ۵۸۵ ه.ق) و «ریدک خوشآرزو»، از اشراف چکیده کامل
برخی از صاحبنظران بر این باورند که پیشینۀ داستان «سمک عیار» به پیش از اسلام و احتمالاً به دورۀ پارتها میرسد. مقالۀ پیش رو در یک مطالعۀ تطبیقی، مقایسهای است دربارۀ آموزشهایی که «خورشید شاه»، از قهرمانان اصلی کتاب سمک عیار (مکتوب ۵۸۵ ه.ق) و «ریدک خوشآرزو»، از اشرافزادگان ساسانی (متن پهلوی خسرو قبادان و ریدکی) در کودکی میبینند و مهارتهایی که میآموزند. شباهت بسیاری میان این آموزشها وجود دارد که این شباهتها شاید بتواند ظن پیشا اسلامی بودن اصل داستان سمک عیار را تقویت کند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- مقایسهای و مبتنی بر شواهدی از این دو متن و کوشش در تأیید فرض پیشگفته است.
پرونده مقاله
تکرار در سطح حروف و واژهها که یکی از روش های ایجاد و یا افزایش موسیقی کلام است، از دو منظر میتواند مورد توجه قرار گیرد؛ نخست از لحاظ ارزشهای موسیقیایی و دیگر از نظر ارزشهای بلاغی. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، انواع تکرار حروف و شگردهای مختلف تکر چکیده کامل
تکرار در سطح حروف و واژهها که یکی از روش های ایجاد و یا افزایش موسیقی کلام است، از دو منظر میتواند مورد توجه قرار گیرد؛ نخست از لحاظ ارزشهای موسیقیایی و دیگر از نظر ارزشهای بلاغی. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، انواع تکرار حروف و شگردهای مختلف تکرار واژهها، از این دو منظر در شعر فرخی سیستانی بررسی شده است. یافتههای این تحقیق نشان می دهد که سخنور سیستانی از همة شگردهای تکرار در سطحی گسترده در کلامش بهره برده است. تکرارهای پی درپی حروف، واژهها، هجاها، عبارات و حتی مصراعها، به شیوههای مختلف شعر فرخی را سرشار از خوشههای موسیقیایی اصوات مختلف کرده است. در پارهای موارد وی شگردهای تازهای از تکرار را خلق کرده که سبب افزایش غنای موسیقایی کلام او شده است. از لحاظ بلاغی نیز این تکرارها، ارزشهای فراوانی دارد، به گونهای که شواهد متعددی میتوان در شعر فرخی سراغ گرفت، که تکرار حرف یا واژۀ متناسب با مضمون شعر، در خدمت انتقال معنا و مفهوم شعر و گاه القای احساس مورد نظر شاعر بوده اند.
پرونده مقاله
هدف از نگارش این مقاله، آشنایی با دیدگاه های متفاوت نسبت به زنان و حقوق آنان از دیدگاه جنسیتی و توصیف فرهنگ اصیل و رایج ایرانی دربارۀ زنان با تکیه بر بخشی از ادبیات شفاهی یعنی ضرب المثل هاست. پیکرۀ مورد بررسی در این پژوهش، شامل 382 ضرب المثل است که از کتب و فرهنگ ضربال چکیده کامل
هدف از نگارش این مقاله، آشنایی با دیدگاه های متفاوت نسبت به زنان و حقوق آنان از دیدگاه جنسیتی و توصیف فرهنگ اصیل و رایج ایرانی دربارۀ زنان با تکیه بر بخشی از ادبیات شفاهی یعنی ضرب المثل هاست. پیکرۀ مورد بررسی در این پژوهش، شامل 382 ضرب المثل است که از کتب و فرهنگ ضربالمثلهای معتبر زبان فارسی جمع آوری شده است. با توجه به ماهیت موضوع، برای تحلیل این پیکره از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده و با بررسی، جداسازی و تفکیک ضرب المثل هایی که به نوعی در ارتباط با زنان بوده، به بررسی سه حوزة محوری و کلی دربارۀ زنان پرداخته شده است. نخست، بررسی ویژگی های فیزیکی و روان شناختی زنان، در مرحله دوم بررسی مقوله های اخلاقی و عاطفی، در نهایت روابط خانوادگی و اجتماعی آنهاست. نتایج تحقیق نشان می دهد که ساختار تمثیل های یادشده، جایگاه واقعی زن را آنچنان که باید نشان نمی دهد و عمدتاً بر برجسته کردن جنبه های منفی شخصیت زن تأکید دارد. همچنین در بررسی ضربالمثلها می توان آشکارا جایگاه متغیر زنان را مشاهده کرد، زیرا او گاه با زبانی محترمانه و فاضلانه توصیف می شود و در اوج است و گاه با داوری-های بیرحمانه و مغرضانه تا حد ابلیس نزول می یابد. بنابراین در این تحقیق سعی شده جایگاه زن در ضرب المثل های فارسی نشان داده شود و معلوم شود نگاه به زن در این ضرب المثل ها چگونه است و با شرایط کنونی جامعه و وضعیت فعلی زنان ما در این فرهنگ چه تفاوتی دارد؛ با توجه به اینکه امروزه دیدگاه جامعه نسبت به وی مثبت تر شده و شرایط لازم برای ارتقای جایگاه آنان به وجود آمده است.
پرونده مقاله
ایجاز، پیراستنِ کلام از حواشی و عناصرِ غیر لازم است، به گونهای که بیشترین مضمون با ارائۀ کمترین کلمات بیان شود؛ شیوهای که هر چند در ادبیات قدیم نیز به کار میرفته، توجهِ ویژه به آن را باید از مهمترین دستاوردهای شعر معاصر دانست که علاوه بر موجزکردنِ کلام، تحوّلی نی چکیده کامل
ایجاز، پیراستنِ کلام از حواشی و عناصرِ غیر لازم است، به گونهای که بیشترین مضمون با ارائۀ کمترین کلمات بیان شود؛ شیوهای که هر چند در ادبیات قدیم نیز به کار میرفته، توجهِ ویژه به آن را باید از مهمترین دستاوردهای شعر معاصر دانست که علاوه بر موجزکردنِ کلام، تحوّلی نیز در سازههای نحوی ایجاد کرده است. توجهِ شاعرانِ معاصر به برخی از این شیوهها، عملاً رویکردی به سازههای زبانیِ کهن است، امّا برخی دیگر، از دستاوردهای زبانیِ ادبیات معاصر محسوب میشود. در این پژوهش، شیوههای رسیدن به ایجاز را در دو گروه عمدۀ سازههای ایجازی و شیوههای حذف، در شعر گروهی از شاعران معاصر بررسی و آنها را با شیوههای حذف و ایجاز در ادبیات قدیم مقایسه کردهایم، با این هدف که در کنارِ شناختِ این شیوهها در شعر معاصر، تأثیر سازوکارهای زبانیِ ادبیات قدیم را بر بخشی از سازههای ایجازیِ شعر معاصر و نیز نوآورانهبودنِ برخی شیوههای حذف را در شعر این روزگار نشان دهیم.
پرونده مقاله
مطالعۀ زبان فارسی به دلیل تفاوت های امروز آن میان گفتار و نوشتار، اهمیتی خاص دارد. در بسیاری از زبان ها میان این دو گونة زبانی، تفاوت هایی بهویژه از نظر الگوهای دستوری و واژگان مشاهده می شود که اهمیت و ضرورت مطالعة جداگانة هر یک را دو چندان می کند. بر این اساس، مقالة ح چکیده کامل
مطالعۀ زبان فارسی به دلیل تفاوت های امروز آن میان گفتار و نوشتار، اهمیتی خاص دارد. در بسیاری از زبان ها میان این دو گونة زبانی، تفاوت هایی بهویژه از نظر الگوهای دستوری و واژگان مشاهده می شود که اهمیت و ضرورت مطالعة جداگانة هر یک را دو چندان می کند. بر این اساس، مقالة حاضر به بررسی و تحلیل واژه هایی می پردازد که معمولاً در گفتار فارسی زبانان به کار میروند و در نوشتار یا اصلاً به کار نمی روند، یا به ندرت استفاده می شوند و بر مبنای دیدگاه «بوی» (2007)، حاصل فرایندهای واژه آفرینی هستند نه واژه سازی. داده های مورد بررسی در پژوهش حاضر نیز به تبعیت از رویکرد بوی، بر اساس نوع فرایندهای واژه آفرینی شامل کوتاه سازی، آمیزش، ابداع، قیاس، قرض گیری، گسترش استعاری و تبدیل عبارت به واژه در چهار مقولة اسم، فعل، صفت و قید طبقه بندی و بررسی شدند. یافته های این پژوهش نشان میدهد که از میان فرایندها و شیوه های یادشده، کوتاه سازی با بیشترین درصد (58/32 درصد) و تبدیل عبارت به واژه و آمیزش با کمترین درصد (به ترتیب با 62/5 و 49/4 درصد) در واژه سازی نقش دارند.
پرونده مقاله