در تاریخ آفرینش آثار ادبی فارسی، نوع ادبی حماسه موقعیتی محوری دارد. برزونامه و همای نامه، دو اثر از آثار موجود در جریان حماسهسرایی فارسیاند که به دلیل قرار گرفتن در سیر جریان یادشده و بازتاب روح حماسی حاکم بر جامعة ایرانی و بازشناسی هویت ملّی ایرانیان در برهههای تاری چکیده کامل
در تاریخ آفرینش آثار ادبی فارسی، نوع ادبی حماسه موقعیتی محوری دارد. برزونامه و همای نامه، دو اثر از آثار موجود در جریان حماسهسرایی فارسیاند که به دلیل قرار گرفتن در سیر جریان یادشده و بازتاب روح حماسی حاکم بر جامعة ایرانی و بازشناسی هویت ملّی ایرانیان در برهههای تاریخی قرون ششم تا هشتم هجری شایسته توجّه اند. این پژوهش به شیوهای توصیفی- تحلیلی در تلاش است ضمن واکاوی ارزشهای این دو اثر از منظر حماسهسرایی، به مقایسه و تحلیل عناصر حماسی موجود در آنها بپردازد و میزان تطبیق آن دو را با مختصات حماسی آشکار سازد. بنا بر نتایج این پژوهش، خلق آثار یادشده را باید متأثّر از فضای رقابتی ادبیات کلاسیک فارسی دانست و نوآوری سرایندۀ برزونامه در غیر منتظره و خلاف آمد نشان دادن پایان داستان و همچنین نوآوری سرایندة هماینامه در موضوع، نشان از قرار گرفتن در چنین فضای رقابتی است. به ویژه هماینامه که مختصات حماسی آن متناظر با دگرگونیهای فکری و ادبی سبک عراقی، به دلیل تلفیق با مضامین عاشقانه و غنایی به غثّ و سمین گرفتار شده است. بنابراین در ارزش گذاری مقایسهای، منظومة برزونامه در مقابل هماینامه به دلایلی چون تبعیّت از سنّت حماسهسرایی ملّی که قهرمانان اصلی اش را از خاندان رستم برمیگزیند، افتخار به نژاد و اصالت خانوادگی و ملّی، دغدغههای بومی و گاه رویکرد ملّیگرایانه در کنشهای قهرمانان داستان و تقابل با نیروهای بیگانه، توانسته است خصایص حماسی خود را با شدّت و ضعف در محورهای عرضی و طولی اثر نمودار سازد و در بخشهایی به قدرت و اقتدار حماسی فردوسی نزدیک کند.
پرونده مقاله
تحلیل روایات کهن از رهگذر کهن الگوی «سفر قهرمان» که جوزف کمپبل ارائه کرده، از رویکردهای مهم نقد کهن الگویی است. یکی از روایاتِ مهم سفر اسکندر، روایت داراب نامۀ طرسوسی است. حوادث این سفر، با مدد از اجزای کهن الگوی «سفر قهرمان» کمپبل چون عزیمت، دعوت، امداد غیبی، تشرف، جاد چکیده کامل
تحلیل روایات کهن از رهگذر کهن الگوی «سفر قهرمان» که جوزف کمپبل ارائه کرده، از رویکردهای مهم نقد کهن الگویی است. یکی از روایاتِ مهم سفر اسکندر، روایت داراب نامۀ طرسوسی است. حوادث این سفر، با مدد از اجزای کهن الگوی «سفر قهرمان» کمپبل چون عزیمت، دعوت، امداد غیبی، تشرف، جادۀ آزمون، زن وسوسه گر، برکت نهایی، بازگشت، دست نجات و... قابل تحلیل است. مهم ترین مرحلۀ سفر قهرمان در بخش عزیمت، دعوت به سفر توسط ارسطاطاليس در نقش کهن الگوی پيرِ داناست. غلبه بر دارا به عنوان نگهبان آستان نخستین، رویارویی با بوران دخت در نقش زن وسوسه گر و سپس ازدواج با او و تبدیل وی به آنیمای مثبت در بخش جادۀ آزمون، جست وجوی آب حیات به عنوان برکت نهایی، دیدار با فرشتگان و رسیدن به مرحله ای پیامبرگونه، دیدن عجایب و غرایب و فرمانروایی بر جهان از مراحل مهم سفر قهرمان در روایت طرسوسی است. پژوهش حاضر بیانگر دیگرگشتِ حادثه ای تاریخی به چارچوبهای اساطیری و حماسی است. با این چارچوب می توان به خوانشی جدید از این روایت دست یافت.
پرونده مقاله
هفت پیکر حکیم نظامی گنجوی که چهارمین منظومۀ او از نظر ترتیب زمانی و یکی از دو شاهکار او (با خسرو و شیرین) از لحاظ کیفیّت است، داستان سرگذشت بهرام گور است؛ داستان او با هفت دختر از پادشاهان هفت اقلیم، روایت می شود. بهرام گور هر روز از روزهای هفته، با یکی از دختران در گن چکیده کامل
هفت پیکر حکیم نظامی گنجوی که چهارمین منظومۀ او از نظر ترتیب زمانی و یکی از دو شاهکار او (با خسرو و شیرین) از لحاظ کیفیّت است، داستان سرگذشت بهرام گور است؛ داستان او با هفت دختر از پادشاهان هفت اقلیم، روایت می شود. بهرام گور هر روز از روزهای هفته، با یکی از دختران در گنبدی به رنگ خاص به سر می برد و از زبان آنها، داستان های غریبی می شنود. روز چهارشنبه در گنبد فیروزه رنگ، از زبان دختر پادشاه اقلیم پنجم، داستان مردی نقل می شود که گرفتار دیوها می گردد. در این داستان می توان جلوه گری سروش را مشاهده کرد.
سروش از جمله ایزدان زرتشتی است که همواره در باورهای مردم و آثار ادبی به گونه های مختلف نمود یافته است. در آثار ادبی، اغلب سروش فرشته و پیام آور غیبی است. یکی از مهم ترین نقش های سروش، مبارزۀ شبانه با دیوها و اهریمنان است. در این پیکار است که پرندۀ همراه سروش با خروش خود، مردم را به بیداری و عبادت فرامی خواند.
جستار حاضر سعی دارد پس از ذکر صفات و ویژگی های ایزد سروش و پرندۀ همراه او، یکی از مهم ترین کنش های او را در داستان یادشده ردیابی کند. مشاهده می شود که ناپدید شدن دیوها، به دلیل حضور سروش است.
پرونده مقاله
«وجه» جمله یکی از ویژگیهای نحوی است که در تحلیل بلاغی و گفتمانی متون ادبی و غیر ادبی، کارکرد بسیار مهم دارد. این اهمیت از آنجا ناشی میشود که «وجه»، نمودار بعد ارتباطی (تعاملی/ بینافردی) ادبیات است و از میزان قطعیت دیدگاه نویسنده و نیز از ارتباط او با مخاطب پرده برمید چکیده کامل
«وجه» جمله یکی از ویژگیهای نحوی است که در تحلیل بلاغی و گفتمانی متون ادبی و غیر ادبی، کارکرد بسیار مهم دارد. این اهمیت از آنجا ناشی میشود که «وجه»، نمودار بعد ارتباطی (تعاملی/ بینافردی) ادبیات است و از میزان قطعیت دیدگاه نویسنده و نیز از ارتباط او با مخاطب پرده برمیدارد. به همین جهت در بلاغت سنتی، وجه جمله از اهم مباحثی است که ذیل خبر و انشا بررسی میشود.
در غرب از دهة هشتاد میلادی که تحلیل گفتمانی و ایدئولوژیکی متون ادبی (و غیر ادبی) مورد توجه قرار گرفت، منتقدان مدرن بر این عقیده تأکید کردند که ادبیات، غیر شخصی و عینینگر است. آنها کارکرد تعاملی زبان را مورد توجه قرار دادند و وجه را که مهم ترین عنصر در کارکرد تعاملی زبان به شمار میآید، شایستة بررسی دانستند. ما در این تحقیق به طور محدود و خاص به بررسی وضعیت وجه جمله در تاریخ بیهقی میپردازیم (اشاره به زینالاخبار و سلجوقنامه).
تاریخ بیهقی، تاریخی هنری است که مؤلف آن در حفظ ارتباط دو طرفه با مخاطب خود، تعمدی آشکار دارد. از سوی دیگر، او بیش از بسیاری از رماننویسان معاصر از عنصر گفتوگو بهره میبرد. از این رو وجوه مختلف جمله، بسامد بالایی در نوشته های او دارد. با تحلیل چندی و چونی آنها میتوان تحلیلی گفتمانی و حتی ایدئولوژیک از آن ارائه داد.
پرونده مقاله
آثار سعدی، از برجستهترین نمونههای متون کلاسیک است که نمایندۀ تمامعیار فرهنگ و ادبیات فارسی است. وی در این آثار، از متون قبل از خود متأثر بوده است و ارتباطی که میان نوشته های قبل از سعدی با آثار او وجود داشته، کاملاً نمایان است. یکی از این آثار، شاهنامۀ فردوسی است. ه چکیده کامل
آثار سعدی، از برجستهترین نمونههای متون کلاسیک است که نمایندۀ تمامعیار فرهنگ و ادبیات فارسی است. وی در این آثار، از متون قبل از خود متأثر بوده است و ارتباطی که میان نوشته های قبل از سعدی با آثار او وجود داشته، کاملاً نمایان است. یکی از این آثار، شاهنامۀ فردوسی است. هدف از این پژوهش، نشان دادن این ارتباط متنی میان آثار سعدی و شاهنامه فردوسی است که برای به انجام رساندن چنین عملی، از نظریۀ ترامتنیت «ژرار ژنت» که یک نظریۀ کامل در ارتباط بین متون است استفاده کرده ایم و پیوندی را که میان نوشته های سعدی و فردوسی دیده میشود، به طور کامل در تمام جنبه-های آن بررسی کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که آثار سعدی، نمونۀ کاملی از یک ترامتنیت محسوب می شود که با آوردن شواهد و با روش تحلیلی- توصیفی و شرح و تفسیر ابیات آن، وجود کامل ترامتنیتی را که نسبت به شاهنامه فردوسی در آثارش وجود دارد، به اثبات رسانیده ایم.
پرونده مقاله
بخش اعظم گلستان سعدی در نوع ادبی تعلیمی از گونۀ اخلاقی است. اشتمال آثار تعلیمی بر باید ها و نباید های اخلاقی و ارتباط آن با مفهوم اجبار می تواند موجب ایجاد لحنی صریح و آمرانه در سخن و در پی آن، سبب انزجار مخاطب و بی تأثیر ماندن کلام بر او گردد. این مقاله می کوشد تا در چکیده کامل
بخش اعظم گلستان سعدی در نوع ادبی تعلیمی از گونۀ اخلاقی است. اشتمال آثار تعلیمی بر باید ها و نباید های اخلاقی و ارتباط آن با مفهوم اجبار می تواند موجب ایجاد لحنی صریح و آمرانه در سخن و در پی آن، سبب انزجار مخاطب و بی تأثیر ماندن کلام بر او گردد. این مقاله می کوشد تا در محدودۀ مقوله دستوری وجهنمایی، در چارچوب زبان شناسی نقش گرای نظام مند و به عنوان مطالعه ای سبکشناختی، به این پرسش پاسخ دهد که سعدی در گلستان، در تبیین مضامین تعلیمی از چه شگرد هایی بهره جسته است که سخنش نه تنها ملال انگیز نیست، بلکه در طول تاریخ، موفق به جلب مخاطبان بی شماری شده است. در این پژوهش، پس از بیان مسئله، مرور پیشینۀ مطالعات وجه نمایی در ایران و معرفی مختصر سبک شناسی نقش گرا، به توصیف مقولۀ وجه نمایی از دیدگاه هلیدی پرداخته ایم. پس از آن، نمونه هایی از تجزیه و تحلیل سبک-شناختی که در چند متن گزینش شده از گلستان بر اساس متغیر وجه نمایی صورت گرفته است، به همراه نمودار آمار داده ها ارائه شده و سپس تجزیه و تحلیل داده ها آمده است و در پایان نیز نتایج و یافته های تحقیق ذکر شده است. نتایج آماری این پژوهش حاکی از آن است که در گلستان، در تبیین مضامین تعلیمی، امکاناتی از حوزۀ وجه نمایی به کار رفته است که در عین حفظ صبغۀ تعلیمی سخن، کلام را غیر مستقیم می سازند و از میزان صراحت بیان می کاهند و بر ملایمت لحن سخن و در نتیجه بر تأثیر گذاری آن می افزایند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر، فراتحلیلی و برای دستیابی به کیفیت حضور جریانی خاص در ادبیات داستانی ایران یعنی «ادبیات داستانی انقلاب اسلامی» است. این فراتحلیل، سمت وسویی کارکردگرایانه دارد که در سهضلعی کتابشناسی، جریانشناسی، آسیبشناسی به دنبال دست یافتن به شیوهای تحلیلی در بررسی نقده چکیده کامل
پژوهش حاضر، فراتحلیلی و برای دستیابی به کیفیت حضور جریانی خاص در ادبیات داستانی ایران یعنی «ادبیات داستانی انقلاب اسلامی» است. این فراتحلیل، سمت وسویی کارکردگرایانه دارد که در سهضلعی کتابشناسی، جریانشناسی، آسیبشناسی به دنبال دست یافتن به شیوهای تحلیلی در بررسی نقدها برای نیل به چشم اندازی وسیعتر در حوزۀ نقد است که خود مبین میزان حضور یک جریان ادبی مشخص در فضای ادبیات داستانی ایران است. علاوه بر این، فراتحلیل در شناخت صحیح نقد، رصد نقاط ضعف و قوّت آن و معرفی خلأها و آسیبهای نقد نیز میتواند مؤثر باشد. نمونه مورد بررسی در این فراتحلیل، رمانهای «رضا امیرخانی» - به عنوان یکی از شاخص ترین نویسندگان جریان ادبی انقلاب اسلامی - است و به سنجش کارکرد این رمانها به واسطۀ کمیت و کیفیت توجه ناقدان به آن میپردازد. در مقدمه به تعریف ادبیات انقلاب اسلامی، نقد و کارکردهای آن و شاخصهای نقدِ نقد پرداخته میشود. سپس نویسنده و رمانهایش معرفی و نقدهای آن در قالب مقالات (علمی پژوهشی، ترویجی، تخصصی و توصیفی و تفننی) بررسی و تحلیل و سپس این تحلیلها از منظرهای متفاوت فراتحلیل میشود و در پایان، یافتهها در قالب جدولها و نمودارها تبیین میگردد.
پرونده مقاله