«فرستاده» در مفهوم مطلقِ میانجی در نامور نامۀ حکیم توس، جایگاه ویژه و حضوری چشم گیر دارد. مقالۀ حاضر که حاصل بررسی موضوع سفارت در سراسر شاهنامۀ فردوسی است، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در تبیین مواضع تیره و روشن آن کوشیده است. مواضع تیره یعنی زوایای پنهان و ابعاد چکیده کامل
«فرستاده» در مفهوم مطلقِ میانجی در نامور نامۀ حکیم توس، جایگاه ویژه و حضوری چشم گیر دارد. مقالۀ حاضر که حاصل بررسی موضوع سفارت در سراسر شاهنامۀ فردوسی است، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در تبیین مواضع تیره و روشن آن کوشیده است. مواضع تیره یعنی زوایای پنهان و ابعاد مغفولماندۀ امر خطیر سفارت را کاویده و یافتههای نوی را دربارۀ ارکان سهگانۀ آن(فرستنده، فرستاده، پذیرنده) به دست داده است. در مواضع روشنِ سفارت یعنی آنچه کم و بیش در متون دیگر نیز به چشم میخورد، به برجستهسازی نکاتی که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته، پرداخته و نشان داده است که فرستاده همواره انتقالدهندۀ صِرف پیام نبوده و از آنجایی که بخش اعظمی از کامیابی فرستنده بستگی به گزینش شخصی شایسته داشته است، در انتخاب فرستاده افزون بر ویژگیهایی نظیر خصوصیات اخلاقی و همسویی روحیۀ وی با پیغامی که حامل آن بوده، حتی به زیبایی ظاهری و تناسب اندام او نیز توجه میشده است. یافتههای مقالۀ حاضر همچنین نشان میدهد که شأن، میزان و حدود اختیار فرستادگان یکسان نبوده است. به فرستادگانِ کاردان در کنار وظایف معمول، اختیار تام تفویض میشده است تا بنا به صلاح دید خویش و اقتضای شرایط، اجازۀ اتخاذ تصمیماتِ از پیش تعیین نشده را داشته باشند. فرستادگان نیز بنا بر آداب رایج و تجربیات و شگردهای شخصی، برای برآمدن مقصود، دقایقی را به کار میبستهاند که در جای خویش شایان توجه است.
بررسی تمامی مصادیق پذیرشِ فرستاده در شاهنامۀ فردوسی نشان میدهد که هر چند پذیرفتنِ فرستاده آدابی داشته است، پذیرندۀ وی در تمامی موقعیتها خود را ملزم به رعایت آداب و آیینهای پذیرش نمیدانسته، بلکه پایبندی به آدابِ یادشده تابعی از متغیرهایی همچون دوستانه یا خصمانه بودن روابط طرفین، شأن فرستنده، شأن فرستاده، محتوای پیام و... بوده است و پذیرنده، متناسب با آنها شیوههایی را برای مواجهه با فرستاده برمیگزیده است که به تفصیل دربارۀ آنها سخن خواهیم گفت.
پرونده مقاله
از شمسالدین محمد تبریزی، عارف بزرگ قرن هفتم، تنها گفتارهایی باقی مانده است که شاگردان او به شکل اثر مکتوب «مقالات شمس تبریزی» درآورده اند. لیکن از آنجا که شاگردان وی قداستی خاص برای سخنان شمس قائل بودهاند، در بیشتر موارد آنچه را که او میگفته عیناً مینوشتهاند و این چکیده کامل
از شمسالدین محمد تبریزی، عارف بزرگ قرن هفتم، تنها گفتارهایی باقی مانده است که شاگردان او به شکل اثر مکتوب «مقالات شمس تبریزی» درآورده اند. لیکن از آنجا که شاگردان وی قداستی خاص برای سخنان شمس قائل بودهاند، در بیشتر موارد آنچه را که او میگفته عیناً مینوشتهاند و این سبب شده تا زبان مقالات بسیار نزدیک به زبان گفتار باشد. با بررسی متن مقالات و در واقع بررسی شیوۀ گفتار شمس، درمییابیم که وی با ساختارشکنی نحوی و زبانی و بهرهگیری از امکانات فرازبانی، اثری منحصر به فرد ارائه کرده است که نوعی تفکر جهانی و انسانی را مطرح میکند و در حصار زمان و مکان نمیگنجد؛ تا آنجا که به گفتۀ خود او، مخاطب آن شاید سالها پس از او، پا به عرصۀ حیات گذارد. تکنیکها و شگردهایی که شمس در گفتارهای خود برای ارتباط با مخاطب و بازسازی تجربههای شهودی عارفانۀ خود به کار میگیرد، امروزه مورد بحث منتقدان ادبی، زبانشناسان و محققان حوزۀ هرمنوتیک مدرن است. این مقاله با بررسی متن مقالات و مقایسۀ نظریات مطرح شده توسط شمس بهویژه در باب لفظ و معنا و همچنین با تحلیل ساختارشکنیهای نحوی و زبانی نثر مقالات و تطبیق آنها با نظریات زبانشناسان معاصر، به تبیین این موضوع خواهد پرداخت که شمس، عارف و متفکری پیشرو در ادبیات عرفانی بوده است که با نبوغ ادبی و بیمانند خویش، اثری فراتر از زمان و مکان پدید آورده است. اثری که قابلیت بازخوانی در فضای علوم ادبی جدید را دارد و بسیاری از تئوریهای زبانشناسان را در برمیگیرد.
پرونده مقاله
قصههاي پريان، بخشي از قصههاي عاميانهاند كه سرشار از رويدادهاي شگفتانگيزند. با تأمل در اين قصه ها مي توان از انديشه ها و باورهايي كه ريشه در ناخودآگاه آدمي دارند و در ژرفاي فرهنگ ملت ها، جايگاهي بس رفيع دارند، پرده برداشت. از جملۀ اين باورها، اسطوره هاي گياهي است. پژ چکیده کامل
قصههاي پريان، بخشي از قصههاي عاميانهاند كه سرشار از رويدادهاي شگفتانگيزند. با تأمل در اين قصه ها مي توان از انديشه ها و باورهايي كه ريشه در ناخودآگاه آدمي دارند و در ژرفاي فرهنگ ملت ها، جايگاهي بس رفيع دارند، پرده برداشت. از جملۀ اين باورها، اسطوره هاي گياهي است. پژوهش حاضر با استفاده از روش كتابخانه اي، قصه هاي پريان ايراني را از «فرهنگ افسانه هاي مردم ايران» كه در طبقه بندي «آرنه ـ تامپسون» جزء قصههاي سحر و جادويي به شمارۀ 300ـ 749 قرار مي گيرند، بررسي مي كند و به شيوۀ توصيفي ـ تحليلي، اجزاي سازاي اين قصه ها را آشكار مي نمايد و به دنبال آن، انديشۀ قداست گياهان و حضور قهرمان هاي گياهي كه نوع تغيير شكل يافتۀ خدايان نباتي و باروري اند، تحليل مي شود. بسامد فراوان باور به درخت حاجت و روايات مربوط به آن، ظهور پريان و انسان هايي از طريق درخت و گياه، بیانگر حضور پررنگ قداست گياهان و پيوند نهاني انسان و گياه در افسانه هاي پريان ايراني است.
پرونده مقاله
این جستار بر آن است تا با تكيه و تأكيد بر بیت «از حیای لب شیرین تو ای چشمة نوش/ غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست»، لايههاي معنايي پنهان متن را بر اساس رویکرد تحليل هرمنوتيكي- بینامتنی مورد نظر «مايكل ريفاتر» واکاوی نماید. اساس رويكرد هرمنوتيكي ساختارگرايانة ريفاتر چکیده کامل
این جستار بر آن است تا با تكيه و تأكيد بر بیت «از حیای لب شیرین تو ای چشمة نوش/ غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست»، لايههاي معنايي پنهان متن را بر اساس رویکرد تحليل هرمنوتيكي- بینامتنی مورد نظر «مايكل ريفاتر» واکاوی نماید. اساس رويكرد هرمنوتيكي ساختارگرايانة ريفاتر بر اين اصل استوار است كه وجوه بينامتني شعر، به كمك نادستوريها (قاعدهگريزيهاي ادبي) در گذر از سطح اوليۀ معنا (خوانش خطي) به سطح زيرين و ژرف ساخت شعر (خوانش غيرخطي) آشكار ميشود. به عقيدة او، تلميح يا نقل قول، هيپوگرامي است كه پيشتر در متني ديگر به فعليت رسيده است و در متن حاضر به سبب نوع خوانش مخاطب، بازيابي و دلالتهاي آن كشف ميگردد. از نتایج كاربست چارچوب نظري ريفاتر برميآيد كه ماتريس انديشة حافظ در اين بيت، غنايي و رمانتيك است و هيپوگرام آن نيز كاملاً همسو و متناظر با معيارهاي آن ماتريس بنا شده است. خواننده در فرايند خوانش، از سطح بينامتنيت آشكار به منظومة خسرو و شيرين نظامي (هيپوگرام كليشهاي و توصيفي)، با ياري هيپوگرامهاي پيش فرض و معناييِ ذهن خويش، به كشف لايههاي معنايي زيرين متن رهنمون ميشود. در واكاوي زيرساخت معنايي متن، گويا حافظ با استفاده از تمام ظرفيتهاي معناآفريني ايهام و جادوي مجاورت واژگان، در پي بازنمايي نوع مخاطبه و معاشقه با محبوب آرماني خويش است.
پرونده مقاله
«فرهاد حسنزاده» (متولد 1341)، یکی از نویسندگان طنزپردازی است که بسیاری از آثارش در حیطه ادبیات کودکان و نوجوانان است. داستانهای طنز حسنزاده بیشتر برگرفته از واقعیتهای جامعه با درون مایههای اجتماعی است که در آن با دیدگاهی انتقادی اما ملایم، به بازتاب مسائل و مشکلات چکیده کامل
«فرهاد حسنزاده» (متولد 1341)، یکی از نویسندگان طنزپردازی است که بسیاری از آثارش در حیطه ادبیات کودکان و نوجوانان است. داستانهای طنز حسنزاده بیشتر برگرفته از واقعیتهای جامعه با درون مایههای اجتماعی است که در آن با دیدگاهی انتقادی اما ملایم، به بازتاب مسائل و مشکلات اجتماعی میپردازد. او در داستانهای طنزآمیزش از انواع تکنیکهای طنز استفاده میکند که بیانگر تسلط وی بر شیوهها و الگوهای رایج طنزپردازی است.
این مقاله با بررسی سه مجموعه داستان از آثار فرهاد حسنزاده، در دو بخش به کندوکاوی در شیوههای طنزپردازی وی میپردازد. بخش نخست این مقاله به معرفی تنوع تکنیکهای طنز در این داستانها میپردازد و در بخش دوم، نمود و بسامد این تکنیکها در قسمتهای مختلف پیرنگ داستانها بررسی میشود. بر اساس یافتههای این مقاله، تکنیکهای طنزی که حسنزاده در داستانهای خود به کار میبرد، هر چند بر عناصر داستان مانند فضا، شخصیت پردازی، لحن، سبک، زبان و... تأثیرگذار است، نمود آشکار این تکنیکها در ساختار پیرنگ داستانهای وی است. این تکنیکها با نمود در قسمتهای مختلف پیرنگ (شروع، ناپایداری، گسترش، نقطه اوج، گره گشایی، پایان) در خط سیر روایت داستان قرار میگیرند و در جاهایی چون نقطۀ اوج و پایان، جزء بدنۀ طرح میشوند. در این میان با بررسی بسامد نمود این تکنیکها در قسمتهای مختلف پیرنگ، این نتایج به دست میآید که در میان قسمتهای مختلف پیرنگ داستانها، «شروع» و «گسترش» بسامد و تنوع بیشتری از تکنیکهای طنز دارد و در قسمت «پایان» داستانها نیز تکنیک «غافل گیری» و «چرخش طنزآمیز» بیشترین بسامد را دارد. هدف این مقاله، تحلیل این یافتهها و تبیین رابطۀ میان این تکنیکها با ساختار پیرنگ داستانهای حسنزاده با روشی توصیفی- تحلیلی است که در آن از ارائۀ دادههای آماری، جدول و نمودار نیز استفاده شده است.
پرونده مقاله
در گفت وگوهای روزمره گاهی اتفاق میافتد که سخنگو به دلايلي در قسمتی از مکالمهاش مکث میکند و یا حرف و کلمهای را تکرار میکند و یا وقفهای در سخنانش ایجاد میکند. این رفتارها که نوع خاصی از تصحیح به شمار میرود، ترمیم نام دارد. تحقیق حاضر در جست وجوی مشخص نمودن انواع ت چکیده کامل
در گفت وگوهای روزمره گاهی اتفاق میافتد که سخنگو به دلايلي در قسمتی از مکالمهاش مکث میکند و یا حرف و کلمهای را تکرار میکند و یا وقفهای در سخنانش ایجاد میکند. این رفتارها که نوع خاصی از تصحیح به شمار میرود، ترمیم نام دارد. تحقیق حاضر در جست وجوی مشخص نمودن انواع ترمیمها و جایگاه آنها در توالی نوبتها در گفت وگوهای روزمرۀ زبان فارسی و نیز مشخص نمودن بسامد وقوع هر یک از انواع ترمیمها و همچنین آغازگرهای واژگانی و غیر واژگانی همراه آنهاست. این تحقیق شامل 254 جمله یا عبارت دارای عنصر قابل ترمیم است که طی یک ماه در سال 1392 از محیطهای متفاوت و در موضوعات مختلف جمعآوری شده است. یافتههای تحقیق نشان داد که به طور کلی، ترميم ها و جایگاههای انواع ترمیم در گفت وگوهای روزمرۀ زبان فارسی با آنچه «شگلاف و همكاران» (1977) در مورد زبان انگلیسی بیان کردهاند، یکسان است. همچنین مشخص شد که بسامد کاربرد خودترمیمیِ خودآغازی نسبت به سایر انواع ترمیم در مكالمات فارسي زبانان بيشتر است.
پرونده مقاله
انتشار مقالات علمی- پژوهشی در دورۀ معاصر، فرصتی مناسب برای به اشتراک گذاشتن یافتههای پژوهشگران و آگاهی مخاطبان از تازهترین دستاوردهای علمی است. بهرغم رشد کمّی انتشار اینگونه مقالات در دهۀ اخیر، به ارزیابی و نقد آنها توجه کافی نشده است.
این مقاله بر آن است با روش تو چکیده کامل
انتشار مقالات علمی- پژوهشی در دورۀ معاصر، فرصتی مناسب برای به اشتراک گذاشتن یافتههای پژوهشگران و آگاهی مخاطبان از تازهترین دستاوردهای علمی است. بهرغم رشد کمّی انتشار اینگونه مقالات در دهۀ اخیر، به ارزیابی و نقد آنها توجه کافی نشده است.
این مقاله بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی انتشار آن دسته از مقالات علمی- پژوهشی بپردازد که از سال 1381 تا 1390 دربارۀ ادبیات منتشر شدهاند. هدف از این پژوهش، بیان نقاط قوت و ضعف این مقالات و ارائۀ تصویری از وضعیت مقالهنویسی علمی در حوزۀ تحقیقات ادبی است. برای این منظور، 345 مقاله به عنوان نمونه گزینش شد و در آنها مهمترین موضوعات مورد توجه نویسندگان، شناسایی و در قالب رویکردهای متنمحور، زمینهمحور، نویسندهمحور، خوانندهمحور و مقالات متفرقه تبیین گردید. همچنین الگوی همکاری میان نویسندگان و کیفیت و کمیّت منابع مورد استناد در این مقالات نیز در قالب نمودارها و جدولهایی ارائه شده است. به جهت اهمیت مسئلۀ مستندات مقالات و برای سنجش دقت دادههای بهدستآمده از حجم نمونۀ اصلی، تعداد 345 مقالۀ دیگر در قالب دو گروه «شاهد 1» و «شاهد 2» مورد بررسی دقیقتر قرار گرفت.
این بررسی نشان میدهد با وجود تنوّع موضوعی مقالات، بهکارگیریِ گونههای مختلف منابع، توجه به برخی رویکردهای میانرشتهای بهویژه در نیمۀ دوم دهۀ هشتاد، دقت نسبی در تدوینِ منسجم مقالات، تخصّصیشدن گروهی از مجلات علمیِ مرتبط با ادبیات و نیز رشد چشمگیر همکاری استادان و دانشجویان در نشر مقالات، در بسیاری از این مقالات کاستیهای متعددی وجود دارد. از جمله ضعف روششناختی، غلبۀ رویکرد توصیفی، تکراری بودن محتوای شمار زیادی از مقالات، فقر نگاه انتقادی، شمار زیاد مقالات آموزشمحور، رواج معیارهای کمّی و شکلگرایانه و... هستند.
پرونده مقاله