این مقاله، در صدد است تا درونمایههای نوستالژیک در آثار داستانی جلال آلاحمد را بکاود. این درونمایهها در نگاه اول، عمدتاً، ایدئولوژی خاص نویسنده را نسبت به فرهنگ و اجتماع بیان میکند. اما در ژرفساخت خود، عاطفة آسیبدیده نویسنده روشنفکری را نشان میدهند که از محیط پ چکیده کامل
این مقاله، در صدد است تا درونمایههای نوستالژیک در آثار داستانی جلال آلاحمد را بکاود. این درونمایهها در نگاه اول، عمدتاً، ایدئولوژی خاص نویسنده را نسبت به فرهنگ و اجتماع بیان میکند. اما در ژرفساخت خود، عاطفة آسیبدیده نویسنده روشنفکری را نشان میدهند که از محیط پیرامونش ناراضی است و از اینرو، نوعی اندوه غریبانه در محور عاطفی داستانها، وجود دارد که از جهات زیادی به شناخت ما از شخصیت نویسنده این آثار کمک میکند. در این مقاله، تمرکز اصلی بحث بر کارکرد درونمایههای مبتنی بر مفاهیم دربردارنده احساس «غم غربت» و «مرگ وطن»، «تنهایی» و «اندوه» است که بیانگر نگاه نوستالژیک نویسنده، نسبت به انسان و جامعه است. لازم به ذکر است که این درونمایهها از جنبه مطالعات نظری، بیشتر به عنوان نوعی مفهوم یا موتیف مفهومی در آثار ادبی، قابل طرح هستند و از اینرو، بهطور عمده در محور محتوایی آثار قابل بحثاند. لذا در بخش نظری به اختصار، به تبیین این مفاهیم در مطالعات ادبی اشاره شده و در بخش کاربردی با تکیه بر تعاریف بخش نظری، درونمایه آثار این نویسنده، تحلیل شده است.
پرونده مقاله
یکی از مهمترین جلوههای ادبیات مهاجرت، مؤلفۀ نوستالژی است. مسئلۀ اساسی این تحقیق پاسخ به این پرسش است که چنین مؤلفهای در ادبیات داستانی زنان به چه شکلی منعکس شده است؟ تعدد زنان نویسنده مهاجر ایرانی و همچنین صاحب سبک بودن برخی از آنها در ادبیات داستانی مهاجرت، اهمیت و چکیده کامل
یکی از مهمترین جلوههای ادبیات مهاجرت، مؤلفۀ نوستالژی است. مسئلۀ اساسی این تحقیق پاسخ به این پرسش است که چنین مؤلفهای در ادبیات داستانی زنان به چه شکلی منعکس شده است؟ تعدد زنان نویسنده مهاجر ایرانی و همچنین صاحب سبک بودن برخی از آنها در ادبیات داستانی مهاجرت، اهمیت و ضرورت چنین مطالعهای را نشان میدهد. هدف پژوهش این است که با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی جایگاه مؤلفۀ نوستالژی در داستانهاي برگزیده و شاخص که از زنان داستاننویس مهاجر پس از انقلاب اسلامی هستند، پرداخته شود. فرضیۀ پژوهش این است که نوستالژی یکی از مهمترین و شاخصترین مؤلفههای فرمی و محتوایی در آثار مورد بررسی است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نوستالژی در آثار اکرم پدرامنیا با توصیف دقیقی از گذشته، مخاطب را به فضای گذشته میبرد و این نوستالژی یادآور فرد خاصی است. تکنیک دیگری که پدرامنیا به منظور ایجاد حس نوستالژی از آن بهره میگیرد، ایماژ است. نوستالژی در آثار نسیم وهابی از جنبۀ یک فضا -مثل فضای جنگ- روایت میشود. نوستالژی در آثار فهیمه فرسایی به شکلی آزاردهنده برای شخصیتهای داستان نمود مییابد. در آثار فریبا صدیقیم، نوستالژی به موقعیتهایی دلالت دارد که فرد با دوستان و نزدیکانش تجربه کرده است. در آثار صدیقیم، نوستالژی به اشیا و مکانها دیده نمیشود. ویژگی مهم بازتاب نوستالژی در آثار صدیقیم این است که وقایع نوستالژیک به شکل سیال ذهن نشان داده میشود و راوی به شکلی از گذشته سخن میگوید که گویی هماکنون در حال رخ دادن است.
پرونده مقاله