آثار سعدی، از برجستهترین نمونههای متون کلاسیک است که نمایندۀ تمامعیار فرهنگ و ادبیات فارسی است. وی در این آثار، از متون قبل از خود متأثر بوده است و ارتباطی که میان نوشته های قبل از سعدی با آثار او وجود داشته، کاملاً نمایان است. یکی از این آثار، شاهنامۀ فردوسی است. ه چکیده کامل
آثار سعدی، از برجستهترین نمونههای متون کلاسیک است که نمایندۀ تمامعیار فرهنگ و ادبیات فارسی است. وی در این آثار، از متون قبل از خود متأثر بوده است و ارتباطی که میان نوشته های قبل از سعدی با آثار او وجود داشته، کاملاً نمایان است. یکی از این آثار، شاهنامۀ فردوسی است. هدف از این پژوهش، نشان دادن این ارتباط متنی میان آثار سعدی و شاهنامه فردوسی است که برای به انجام رساندن چنین عملی، از نظریۀ ترامتنیت «ژرار ژنت» که یک نظریۀ کامل در ارتباط بین متون است استفاده کرده ایم و پیوندی را که میان نوشته های سعدی و فردوسی دیده میشود، به طور کامل در تمام جنبه-های آن بررسی کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که آثار سعدی، نمونۀ کاملی از یک ترامتنیت محسوب می شود که با آوردن شواهد و با روش تحلیلی- توصیفی و شرح و تفسیر ابیات آن، وجود کامل ترامتنیتی را که نسبت به شاهنامه فردوسی در آثارش وجود دارد، به اثبات رسانیده ایم.
پرونده مقاله
تقابل های دوگانه، مهم ترین اساس نظریۀ ساختارگرایی است که نظریه پردازان این حوزه از آن در حوزه های مختلف زبان شناسی، روایت شناسی، فلسفه، مطالعات فرهنگی، انسانشناسی و روان شناسی بهره برده اند. «کلودلوی استروس» در انسان شناسی، از تقابل های دوگانه برای شناخت ساختار کلی ذهن چکیده کامل
تقابل های دوگانه، مهم ترین اساس نظریۀ ساختارگرایی است که نظریه پردازان این حوزه از آن در حوزه های مختلف زبان شناسی، روایت شناسی، فلسفه، مطالعات فرهنگی، انسانشناسی و روان شناسی بهره برده اند. «کلودلوی استروس» در انسان شناسی، از تقابل های دوگانه برای شناخت ساختار کلی ذهن انسان در پسِ اسطوره ها و اعمال مختلف فرهنگی سود جسته و معتقد است این تقابل ها، نخستین تلاش بشر برای ادراک محیط پیرامونش بوده است و هستی انسانی به طور کلی درگیر این دوشاخگی های اجتناب ناپذیر است. در پژوهش حاضر، اندیشه های استروس برای خوانش منظومۀ «خانۀ سریویلی» نیما یوشیج به کار گرفته شده است. در این منظومه، سریویلیِ شاعر، در تقابل با شیطانی است که با تمام زمینه های فکریِ وی در تعارض است. تقابل هایی مانند روستا/ شهر، طبیعت/ فرهنگ، تجدّد/ سنّت و به طور کلی خودآگاهی و ناخودآگاهی در این منظومه، به صورت جدال شاعر و شیطان به تصویر درآمده است. سریویلی در این منظومه، گرفتار کشمکش و تعارض هایی است که در گفت وگو با شیطان به بار نشسته و این جدال دائمی تا پایان شعر ادامه یافته است. ذهن سرکش نیما، با استفاده از تقابل های دوگانه به بیان مهم ترین تفاوت ها، تضادها و تعارض های اندیشه ا ی خود با صاحبان قدرت سیاسی پرداخته است. قدرتمندانی که اندیشههای آنان با نماد شیطان به عرصۀ خودآگاهی شاعر درآمده است.
پرونده مقاله
نوشتار حاضر به بررسي زمان و کارکرد آن در داستان کوتاه «مردهکشان جوزان» اثر ابوالقاسم پاينده ميپردازد. اين عنصر اساسي در این داستان به صورت خاصي منعکس شده است. روال روايت، سيري خطي دارد که با نگاه به گذشته و خاطرات کودکي در زمان حال روایت می شود.
بسامد تعداد صفحات و چکیده کامل
نوشتار حاضر به بررسي زمان و کارکرد آن در داستان کوتاه «مردهکشان جوزان» اثر ابوالقاسم پاينده ميپردازد. اين عنصر اساسي در این داستان به صورت خاصي منعکس شده است. روال روايت، سيري خطي دارد که با نگاه به گذشته و خاطرات کودکي در زمان حال روایت می شود.
بسامد تعداد صفحات و توصيف کنشگران، ارتباط مستقيمي با يکديگر دارد. هرگاه نويسنده قصد برجسته کردن رذيلتهاي اخلاقي جامعة عصر خويش را مد نظر داشته باشد، زمان به صورت خاصي اطناب می یابد و عرصة ظهور کنشگران بیش از پیش فراهم می گردد. اما تلخيص زمان، اين امکان را از نويسنده سلب ميکند. گويي توصیف کنشگران نيز توأم با زمان خلاصه ميشود.
نویسندگان در اين پژوهش کوشيدهاند تا زمانمندي روايت اين داستان را بر مبناي نظريه «ژرار ژنت» در بوته نقد و بررسي قرار دهند. ارتباط کنشگران اين داستان نيز در پايان بر مبناي نظريۀ «گراماس» طرح شده و در پایان ارتباط میان این دو عنصر تشریح شده است.
پرونده مقاله
وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر دوره، تأثیر مستقیم بر دیدگاه های شاعران بر جا می گذارد. ادبیات رمانتیک، از نوع سیاه و بدبینانۀ آن به عنوان یک گونۀ ادبی، پس از یک دهه تحرک و تنش در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی در جامعۀ ایران پا به عرصۀ وجود گذاشت؛ در واقع گونه ای ا چکیده کامل
وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر دوره، تأثیر مستقیم بر دیدگاه های شاعران بر جا می گذارد. ادبیات رمانتیک، از نوع سیاه و بدبینانۀ آن به عنوان یک گونۀ ادبی، پس از یک دهه تحرک و تنش در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی در جامعۀ ایران پا به عرصۀ وجود گذاشت؛ در واقع گونه ای اعتراض به پیامدهای ویرانگر کودتای سال 1332 بود که بسیاری از فعالیت های فرهنگی و سیاسی را به یکباره در افول مطلق فرو برد. شاعران در این عصر، اعتراضات خود را با وجود اختناق و سانسور گسترده، به گونه های مختلف، گاه به صورت نیمه آشکار و زمانی به شیوۀ غیر مستقیم بیان کردند. سمبولیسم، یکی از شیوههای ناآشکار برای مبارزه با سانسور بود؛ اما ادبیات سیاه و رمانتیک گونه ای مبارزۀ آشکار و پنهان و البته تا حدی منفی با انسداد سیاسی بود که عصیان و اعتراض شاعر را با تمرکز بر پیامدهای مخرب ناشی از کودتا در حوزۀ مسائل سیاسی اجتماعی و فرهنگی بازگو می کرد. در این مقاله سعی بر آن است تا به بررسی برخی از عوامل پیدایش این گونه ادبی و بازتاب آن در شعر «نصرت رحمانی» به عنوان شاعر شعر سیاه پرداخته شود.
پرونده مقاله
رمان سياسي يكي از اقسام ادبیات داستانی فارسی با مؤلفههايي خاص است كه از دیگر جريانهاي داستاننويسي معاصر متمايز است. به دليل ويژگي و ماهيت منحصر به فرد این نوع از داستان ها و تعامل نزدیک با جامعه و وقایع اجتماعی و سیاسی، روش تحليل گفتمان انتقادي، رویکردی مناسب در تحلی چکیده کامل
رمان سياسي يكي از اقسام ادبیات داستانی فارسی با مؤلفههايي خاص است كه از دیگر جريانهاي داستاننويسي معاصر متمايز است. به دليل ويژگي و ماهيت منحصر به فرد این نوع از داستان ها و تعامل نزدیک با جامعه و وقایع اجتماعی و سیاسی، روش تحليل گفتمان انتقادي، رویکردی مناسب در تحلیل این قسم از ادبیات داستانی است. این رویکرد بر هر دو جنبۀ صورت و معنای متن توجه دارد و در تحلیل متن ها ی ادبی، افزون بر جنبه های صوری و واژگانی، به عوامل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که در شکل گیری متن مؤثرند؛ نظر دارد. از این رو صاحب نظران این رهیافت معتقدند که در تحلیل متن، صرفاً با عناصر لغوی تشکیل دهندۀ جمله، به عنوان عمده ترین مبنای تشریح معنی، یعنی زمینۀ متن یا همبافت سروکار نداریم؛ بلکه فراتر از آن، به عوامل بیرون از متن، یعنی بافت موقعیتی، فرهنگی، اجتماعی و غیره توجه داریم. «نورمن فرکلاف » از نظریه پردازان تحلیل گفتمان انتقادی است که متون را در سه سطح توصیف ، تفسیر و تبیین بررسی می کند. این شیوه از تحلیل، در تبیین و کشف دیدگاه-های فکری نویسندگان و رویکردهای سیاسی و اجتماعی آنان، روشی کارآمد است. چهارچوب نظري این پژوهش بر مبناي رویکرد تحلیلی فرکلاف شكل گرفته است. روش پژوهش، توصیفی– تحلیلی است و بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی می کوشد با تأمل و بازخوانش رمان «رازهاي سرزمين من»، نوشتۀ رضا براهني که از برجسته ترين رمانهای سیاسی پس از انقلاب اسلامي است، حوادث مهم و جریانساز سیاسی ایران را با تأکید بر مسائل روانی شخصیتها و عناصر برجستۀ حاضر در آن همچون نشانه شناسیِ عنوان، تصویرها و توصیفها، شخصیتهای داستان (کنشگر-کنشپذیر- راوی)، نحوۀ روایتپردازی، طرح و درون مایۀ برتر داستان و... بررسی و تحلیل کند. یافته های پژوهش نشان می دهد كه اين رمان به عنوان یک متن ادبی با روش فركلاف در تعامل با کردار گفتمانی و کردار اجتماعی و هژموني غالب جامعه بوده و با گفتمان حاكم بر دهۀ شصت ايران تناسب نزديكي دارد.
پرونده مقاله
بیشک یکی از بزرگترین عارفان پهنه عرفان اسلامی شمسالدین محمّد تبریزی، عارف نام آور قرن هفتم هجری است که تحول بنیادینی در تفکرات مولانا جلالالدین مولوی به وجود آورد. شمس تبریزی در تنها اثر به جا مانده از خویش؛ یعنی «مقالات» نظریههای جالبی در ابواب مختلف عرفانی از خود چکیده کامل
بیشک یکی از بزرگترین عارفان پهنه عرفان اسلامی شمسالدین محمّد تبریزی، عارف نام آور قرن هفتم هجری است که تحول بنیادینی در تفکرات مولانا جلالالدین مولوی به وجود آورد. شمس تبریزی در تنها اثر به جا مانده از خویش؛ یعنی «مقالات» نظریههای جالبی در ابواب مختلف عرفانی از خود به یادگار گذاشته است که برخي از آنها قابل توجه هستند.
شمس تبريزي نظريات بديعی دربارة تأويل و تفسير قرآن دارد كه تا کنون مورد توجه قرار نگرفتهاند. شمس در ضمن تأويلهاي خود بطنهاي جديدي را از قرآن عرضه ميكند كه باعث شگفتي و شيفتگي هر پژوهشگر و محقق آگاه به عرفان اسلامي ميشود. همين موضوع اهميت پرداختن به اين مقوله را دو چندان ميكند. اين مطالب به صورت پراكنده و از هم گسيخته در «مقالات» مندرج هستند و طبقهبندي آنها نياز به كوشش فراوان دارد.
در اين پژوهش ابتدا نظريات كلّي شمس دربارة تأويل، لزوم روي آوردن به آن و آشنايان به علم تأويل را بيان كرده و سپس نظريات وي در باب قرآن و تأويل آن را به صورتي ساختارمند شرح داده و به بررسي آن پرداختهايم. علاوه بر این، تفاسیر شمس را با شش تفسیرِ عرفانیِ قبل و معاصر او مقایسه کرده و نوآوریهای شمس را مشخص ساختهایم. شمس بر اين باور است كه انسان كامل يا ولي اعظم در هر عصري مظهر كامل قرآن است. در انديشه شمس قرآن داراي بطنهاي بينهايت است و اعتقاد به هفت بطن و هفتاد بطن نوعي سطحي نگري است. او در تعاليم خود دانستن تأويل و تفسير قرآن را براي هر مسلماني لازم دانسته و حضرت رسول(ص) را به عنوان نخستين مؤول و مفسر قرآن معرفي ميكند. در یک تقسیم بندی کلی میتوان گفت که شمس برای تأویل و تفسير آیات از چهار شیوه تأویلي استفاده کرده است که عبارتند از: الف) تأویل یک واژه قرآني به یک مفهوم و یا واژه دیگر. ب) تأویل به وسیله اضافه کردن یک کلمه به آیه. ج) تأویل و تفسیر بواسطه ارائه کردن شأن نزولي خاص از آیه. د) تفاسیر توجیهی که در آنها کاربرد برخی از اصطلاحات را توجيه ميكند.
پرونده مقاله
زيرساخت هر اثر ادبي يا هنري را مجموعۀ روابط معنايي پنهان و چندسويه ميان عناصر مختلف سازندۀ آن تشكيل ميدهد. اين روابط در سطح اثر بُعدِ زيباييشناختي آن را ميآفرينند، اما مفاهيم بنيادي و معاني نمادين اثر را بايد در سلسلهروابط پيچيدۀ دروني آن جستوجو كرد.
شاهنامه از آ چکیده کامل
زيرساخت هر اثر ادبي يا هنري را مجموعۀ روابط معنايي پنهان و چندسويه ميان عناصر مختلف سازندۀ آن تشكيل ميدهد. اين روابط در سطح اثر بُعدِ زيباييشناختي آن را ميآفرينند، اما مفاهيم بنيادي و معاني نمادين اثر را بايد در سلسلهروابط پيچيدۀ دروني آن جستوجو كرد.
شاهنامه از آن جمله آثار ادبی است كه ژرفاي غني و عميق و روابط زيرساختي پيچيده و وسيعي دارد. تنوع و تعدد عناصر سازندۀ اين اثر آن را از زواياي گوناگون مستعد پژوهش و تحلیل ميكند. اين مقاله سعي دارد تا از ميان عناصر مختلف به كار رفته در ساخت شاهنامه دو عنصر رنگ سراپرده و نگارۀ درفش را در بخشي از داستان رستم و سهراب بكاود تا با آشكار ساختن روابط پنهان ميان اين دو عنصر پركاربرد شاهنامه، گوشهاي از دنياي رنگين و رازآلود اين اثر را بازشناساند و نشان دهد كه چه ميزان از مفاهيم گوناگون و معاني گستردۀ آن تنها از طريق اين دو عنصر منتقل شدهاند.
پرونده مقاله
در چند دهه ای که روایت شناسی به عنوان علم مطرح شده است، روایت شناسان کوشیده اند تا با دست یافتن به الگوهای روایتی مشخص دربارۀ مقوله های مختلف روایت، به کشف ساختار جهانی آن نائل شوند. از جمله مهمترین این مقوله ها، مبحث زمان در روایت است که نظریهپرداز فرانسوی، ژرارد ژنت چکیده کامل
در چند دهه ای که روایت شناسی به عنوان علم مطرح شده است، روایت شناسان کوشیده اند تا با دست یافتن به الگوهای روایتی مشخص دربارۀ مقوله های مختلف روایت، به کشف ساختار جهانی آن نائل شوند. از جمله مهمترین این مقوله ها، مبحث زمان در روایت است که نظریهپرداز فرانسوی، ژرارد ژنت، نظریۀ مستقلی دربارۀ «عامل زمان و نقش و جایگاه آن در روایت» مطرح کرده است. از نظر ژنت، زمانمندی روایت با در نظر داشتن سه محور: نظم، تداوم و بسامد شکل می گیرد که پژوهشگر با بررسی ترتیب، طول و تناوب زمانروایی در مقایسه با زمان واقعی، به جایگاه عنصر زمان در روند گسترش طرح داستانی دست می یابد.
بررسی زمان روایت در نمایشنامة «زنان مهتابی، مرد آفتابی»، نشان می دهد که یثربی با بر هم زدن نظم منطقی عنصر زمان و در حرکت از زمان تقویمی به زمان متن به گزینش های مختلفی دست یازیده و به نقل روایت های گذشته نگر و آینده نگر پرداخته است. کارکرد این گزینش ها و نوع خاص زمانمندی آنها در طراحی اجزای پیرنگ و بویژه ارائة عنصر تعلیق، نقش بسزایی دارد. علاوه بر این، بررسی تداوم و بسامد نقل وقایع در این نمایشنامه، روشـن می سازد که کنشهای آن از ضرباهنگ و شتابی متناسب با مقصود نویسنده برخوردار است. از نظر اصول داستان پردازی، شتاب روایت رخدادها و تکرار و بسامد آنها ارتباط مستقیم و معناداری با محتوای نمایشنامه برقرار کرده است.
پرونده مقاله
مقالة حاضر در پى تبيين اين مسئله است كه هرگونه بررسى ريشهاى نمايش تعزيه به ناگزير به جستوجوى پيشينهشناسى نمايش در ايران منجر مىشود. از اينرو، آنچه را كه پژوهشگران فرنگى و ايرانى در اين زمينه انجام دادهاند، اين مقاله با استفاده از شیوة كتابخانهاى و مراجعه به اَسنا چکیده کامل
مقالة حاضر در پى تبيين اين مسئله است كه هرگونه بررسى ريشهاى نمايش تعزيه به ناگزير به جستوجوى پيشينهشناسى نمايش در ايران منجر مىشود. از اينرو، آنچه را كه پژوهشگران فرنگى و ايرانى در اين زمينه انجام دادهاند، اين مقاله با استفاده از شیوة كتابخانهاى و مراجعه به اَسناد و با روش تاريخى - توصيفى به بررسى و نقد دیدگاهها، كتابها و مقالات پژوهشگران رويكردهاى هشتگانه مذكور پرداخته است. در پایان، این مقاله به اين نتيجه رسيده است كه پاىبندى پژوهشگران رویکردهای مذکور براى يافتن خاستگاهى واحد براى نمايش ايرانى تعزيه باعث گرديده است كه آنان از گستردگی ارتباط نمایش با سایر منابع خاستگاهی غفلت بورزند و از اینرو افقهای ناگشوده نمایش در ایران همچنان کشف نشده باقی بماند.
پرونده مقاله
هلیدی در دستور نقشگرای نظاممند خود بر این باور است که هدف اصلی زبان انتقال معناست و به همین منظور گویشوران برای تبادل معنا متن را میسازند، یعنی در تعامل؛ تبادل اصوات، کلمات یا جملات مد نظر نیست بلکه آنچه اهمیت دارد رد و بدل کردن معنا است. هدف از تدوین این مقاله بررسی چکیده کامل
هلیدی در دستور نقشگرای نظاممند خود بر این باور است که هدف اصلی زبان انتقال معناست و به همین منظور گویشوران برای تبادل معنا متن را میسازند، یعنی در تعامل؛ تبادل اصوات، کلمات یا جملات مد نظر نیست بلکه آنچه اهمیت دارد رد و بدل کردن معنا است. هدف از تدوین این مقاله بررسی کتابهای درسی علوم انسانی سازمان سمت در چارچوب دستور نظاممند هلیدی و به طور خاص فرانقش بینا فردی است. روشی که در این تحقیق بهکار گرفته شد توصیفی- تحلیلی است. نتیجه بدست آمده بیانگر آن است که نویسنده با استفاده از جملات خبری در بسامد بسیار بالا صرفاً به ارائه اطلاعات پرداخته و این امر موجب میشود تعامل دو سویه رخ ندهد و نویسنده به هدف خود که همانا انتقال مفاهیم به طرف مقابل است نرسد.
پرونده مقاله
«دیگری» مفهومی است که توجه به آن با آثار کسانی چون هوسرل، هایدگر، سارتر(در حوزه ی فلسفی) و باختین(در حوزه ی ادبی) آغاز گردید. توجه به اين مفهوم، سبب ایجاد چشماندازهای جدیدی در مباحث فلسفی و ادبی گردید. نویسندگان این مقاله، با استفاده از آرا باختین و جایگاه «دیگری» در ا چکیده کامل
«دیگری» مفهومی است که توجه به آن با آثار کسانی چون هوسرل، هایدگر، سارتر(در حوزه ی فلسفی) و باختین(در حوزه ی ادبی) آغاز گردید. توجه به اين مفهوم، سبب ایجاد چشماندازهای جدیدی در مباحث فلسفی و ادبی گردید. نویسندگان این مقاله، با استفاده از آرا باختین و جایگاه «دیگری» در اندیشه ی او، داستان هایي از شاهنامه را كه رستم در آنها حضور دارد، بازخوانی کرده؛ افقهای تازه ای پیش روی خوانندگان گشودهاند. بر این اساس داستان های شاهنامه را می توان به سه دسته ی زیر تقسیم کرد:
الف) داستان هایی که در آن سخن از حذف و غیاب دیگری است: این داستان ها بیشترین حجم شاهنامه را به خود اختصاص داده اند.
ب) داستان هایی که در آن تلاش بر حفظ و عدم غیاب دیگری است: تنها نمونهی این داستان ها در شاهنامه، داستان رستم و اسفندیار است؛ داستانی که در آن دو هماورد ـ که هر دو چهره ای نیک و اسطوره ای دارند ـ هرگز راضی به حذف و غیاب دیگری نیستند.
ج) داستان هایی که در حدّ فاصل این دو قرار می گیرند: مانند داستان رستم و سهراب، که در آن می توان عناصر داستان های حماسی و داستان های تراژدی را باهم مشاهده کرد.
پرونده مقاله
انسان معاصر با پدیده جهانی شدن و فرصت ها و تهدیدهای ناشی از آن مواجه است. در کنار دستاوردهاي تمدن غرب مانند: حقوق بشر، دموکراسی و توسعه ، خارهای اضطراب، افسردگی و پوچی نیز روییده اند. با معنا زیستن و خشنود زیستن از نیازهای اساسی انسان امروز است که از آن دور افتاده است. چکیده کامل
انسان معاصر با پدیده جهانی شدن و فرصت ها و تهدیدهای ناشی از آن مواجه است. در کنار دستاوردهاي تمدن غرب مانند: حقوق بشر، دموکراسی و توسعه ، خارهای اضطراب، افسردگی و پوچی نیز روییده اند. با معنا زیستن و خشنود زیستن از نیازهای اساسی انسان امروز است که از آن دور افتاده است. آیا ادبیات و فرهنگ ایرانی ميتواند به این نیازها پاسخ دهد؟
این مقاله درپی آن است که با بازخوانی شعر حافظ، برای مشکلات معرفتی و روانی انسان امروز راهحلهایی بیابد. شعر حافظ چون جویباری است که می توان در آن آلودگیهای زندگی مدرن را از خود دور ساخت و مثل بوستانی است که به انسان امروز آرامش و خوشی می بخشد. در پرتو شعر حافظ میتوان با معنا زیستن و خشنود زیستن را تمرین کرد.
حافظ با خدا باوری و تکیه بر عنایت او و زیبا دیدن جهان به زندگی انسان معنا میبخشد و با پیامهاي روانشناختی ـ اجتماعی خود به آدمی آرامش و دوستی و مدارا؛ ترک ریا و تنبلی و یاس میآموزد.
روش تحقیق این مقاله توصیفی و بر پایه منابع کتابخانه ای است . نويسنده پس از استخراج مواد لازم از دیوان حافظ به بررسی و تحلیل آنها پرداخته است.
پرونده مقاله
عبدیبیک نویدی، از جملة مستوفیان، مورّخان و شاعران عهد شاه تهماسب است که به اقتفای نظامی دو بار به سرودن خمسه همّت گماشت. بهرغم آنکه عبدیبیک از پیشگامان نهضت تقلید از نظامی در عصر صفوی بهشمار میرود و سخنش در مقایسه با بسیاری از گویندگان هم عصر خويش سلامت نسبی دارد، چکیده کامل
عبدیبیک نویدی، از جملة مستوفیان، مورّخان و شاعران عهد شاه تهماسب است که به اقتفای نظامی دو بار به سرودن خمسه همّت گماشت. بهرغم آنکه عبدیبیک از پیشگامان نهضت تقلید از نظامی در عصر صفوی بهشمار میرود و سخنش در مقایسه با بسیاری از گویندگان هم عصر خويش سلامت نسبی دارد، در ایران کمتر بررسي شده است. در مقالة حاضر با مقایسة تطبيقي منظومههای مجنون و لیلی عبدیبیک و لیلی و مجنون نظامی، برجستهترین شاخصهای شعری وی در منظومة مجنون و لیلی، براساس مقايسة محتوايي و ساختاري- زباني، ديدگاه شيعي و كلامي شاعر، ديدگاه وي نسبت به شاعري، نسبت به زن، عشق، ويژگيهاي داستاني و هنري اشعارش، توصيفات، تصويرسازي، دايرة واژگاني و... بررسي شده است.
پرونده مقاله
دوران حکومت گورکانیان، از پر بارترین اعصار برای زبان و ادب فارسی است. عنایت پادشاهان و شاهزادگان ادب دوست این سلسله به شعرا و نویسندگان، موجب ترویج زبان فارسی در آن دیار بود. ابوالفضل کمالالدین حیاتی گیلانی از شاعران مشهور اواخر قرن ده و اوایل قرن یازده هجری است. با ک چکیده کامل
دوران حکومت گورکانیان، از پر بارترین اعصار برای زبان و ادب فارسی است. عنایت پادشاهان و شاهزادگان ادب دوست این سلسله به شعرا و نویسندگان، موجب ترویج زبان فارسی در آن دیار بود. ابوالفضل کمالالدین حیاتی گیلانی از شاعران مشهور اواخر قرن ده و اوایل قرن یازده هجری است. با کمک ابوالفتح گیلانی به دربار گورکانیان معرّفی میگردد و در نزد آنان منزلت فراوانی به دست میآورد. مثنوی سلیمان و بلقیس حیاتی یکی از آثار مهم در ادبّیات عاشقانۀ فارسی است که تاکنون محققان بدان توجه نكردهاند. حیاتی در این مثنوی ایجازگویی قرآن در بیان سرگذشت پیامبران را مدّ نظر قرار داده است. این مثنوی عاشقانه ـ دینی از حیث توجّه شاعر به عصمت انبیاء، بر کنار بودن از اسرائیلیات، فواید لغوی و زبانی و بهرهگیری از منابعی که امروزه بدانها دسترس نداریم قابل توجّه است.
این مقاله نخست به بررسی آثار شاعر و پس از آن به تحقیق در مثنوی سلیمان و بلقیس و تطبیق آن با برخی کتب مهمّ تاریخی، تفسیری و قصص الانبیاء میپردازد.
پرونده مقاله
پيدايش شيوههاي تازة روايت در دو قرن اخير، موجب پيشرفت روزافزون علم روايتشناسي در دهه هاي اخير شده است. از جملة اين مباحث، مقولة زمان در روايت است. يكي از محققاني كه به چگونگي زمانمندي در روايت پرداخته ، ژرار ژنت فرانسوي است كه نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و چکیده کامل
پيدايش شيوههاي تازة روايت در دو قرن اخير، موجب پيشرفت روزافزون علم روايتشناسي در دهه هاي اخير شده است. از جملة اين مباحث، مقولة زمان در روايت است. يكي از محققاني كه به چگونگي زمانمندي در روايت پرداخته ، ژرار ژنت فرانسوي است كه نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح كرده است. از آنجا كه مطالعة دقيق عناصر سازندة يك روايت و بازنمود قوانين حاكم بر آن، ما را در شناخت بهتر سازوكار و روابط دروني عناصر روايي ياري مي دهد؛ در اين مقاله براساس نظريه ژنت، نشان ميدهيم که چگونه مولانا، به عنوان يک داستان پرداز كلاسيك، از تمام ظرفيت هاي ادبي- روايي عنصر زمان در حكايت «پادشاه و كنيزك» در مثنوي بهره ميبرد و در مسير حرکتش از زمان تقويمي به زمان روايي، با استفادة مناسب از تغيير در نظم خطي زمان پيرنگ و تفصيل و تكرار در شرح برخي كنشها، نوع خاصي از زمانمندي را ايجاد ميكند كه ارتباطي مستقيم و معنادار با القاي حس تعليق و انتظار در مخاطب داستان دارد.
پرونده مقاله
پيامبر اكرم(ص) و وقايع زندگي او نزد مسلمانان جايگاه ويژهاي دارد. متفكران مسلمان، اعم از عارف و متكلم و فيلسوف، همواره درصدد تبيين شخصيت آن حضرت بودهاند و در باب جايگاه او در نظام آفرينش و سلسله پيامبران سخن گفتهاند. بيشك اين تلاش در آغاز راه ريشههايي عاطفي داشته ا چکیده کامل
پيامبر اكرم(ص) و وقايع زندگي او نزد مسلمانان جايگاه ويژهاي دارد. متفكران مسلمان، اعم از عارف و متكلم و فيلسوف، همواره درصدد تبيين شخصيت آن حضرت بودهاند و در باب جايگاه او در نظام آفرينش و سلسله پيامبران سخن گفتهاند. بيشك اين تلاش در آغاز راه ريشههايي عاطفي داشته است؛ اما بعد از مدتي جنبههاي نظري آن بر زمينههاي عاطفي فائق آمده است. اين مقاله با عنايت به دو جريان مهم در تبيين شخصيت پيامبر اكرم(ص) در عالم اسلام، سعي دارد جايگاه تفسير كشفالاسرار را در اين دو جريان، شناسايي و نقش معراج را كه يكي از مهمترين وقايع روزگار پيامبر است، در تبيين شخصيت ايشان در اين كتاب تحليل كند. ميبدي به دليل گرايشهاي عرفاني در تفسير قرآن و در نقل واقعه معراج به جنبههاي عرفاني و عاطفي بيشتر توجه ميكند و در تبيين شخصيت پيامبر تنها بر فضيلت و تقدم او در مقامات معنوي تكيه ميكند و به طرح مرزهاي نظريه «انسان كامل» با محوريت «حقيقت محمد(ص) كه بعدها در نظريه عرفاني اسلامي به يكي از اساسيترين مباحث اهل تصوف و عرفان نظري مبدل ميشود، اشاره نميكند.
پرونده مقاله
توصيف شعر و تبيين جايگاه شاعر در ميان اصناف اجتماعي دو ويژگي عمده ديدگاه ادبي انوري است. انوري به دليل تربيت حكمي ـ منطقي و آشنايي دقيق با كلام منظوم و قلمروهاي آن و نيز با تكيه بر تجربههاي هنري نابي كه در طول حيات خود از ماهيت آفرينش شعر به چنگ آورده بود، موفق به طرح چکیده کامل
توصيف شعر و تبيين جايگاه شاعر در ميان اصناف اجتماعي دو ويژگي عمده ديدگاه ادبي انوري است. انوري به دليل تربيت حكمي ـ منطقي و آشنايي دقيق با كلام منظوم و قلمروهاي آن و نيز با تكيه بر تجربههاي هنري نابي كه در طول حيات خود از ماهيت آفرينش شعر به چنگ آورده بود، موفق به طرح و بسط ديدگاههايي تازه و استوار دربارة تحليل شعر و هويت صنفي شاعر شد. او با طبقهبندي اصناف شاعران و تحليل نقش و جايگاه فرآوردههاي شاعر در زنجيرة نيازهاي اجتماعي و مقايسة اين فراوردهها با توليدات اقشار ديگر جامعه، و همچنين دلايل پيدايش انواع متفاوت شعر در روان شاعر، يكي از مهمترين منابع جامعهشناسي شعر و شاعري را در ادب فارسي پي انداخت، ضمن آنكه براي نخستين بار چندين شعر مهم و مطول اختصاصاً در همين باب آفريد و اولين نگاههاي توصيفي ـ منطقي را در باب ماهيت شعر و انواع آن بيان كرد. اين مقاله تبيين دقيق انديشهها و آراي انوري دربارة شعر و هويت صنفي شاعر است.
پرونده مقاله
مقاله حاضر با تأکید بر ضرورت تغییر مبنای منطقی تعریف ماهیّت شعر از منطق دو ارزشی ارسطویی به منطق نسبیگرای فازی، ابتدا سه جریان فکری متمایز در حوزۀ شعرشناسی را مرور ميكند. آن گاه با پذیرش دیدگاهی که ادبیّات و به طور مشخّص شعر را تافتۀ جدا بافتهای از دیگر کنشهای ارتبا چکیده کامل
مقاله حاضر با تأکید بر ضرورت تغییر مبنای منطقی تعریف ماهیّت شعر از منطق دو ارزشی ارسطویی به منطق نسبیگرای فازی، ابتدا سه جریان فکری متمایز در حوزۀ شعرشناسی را مرور ميكند. آن گاه با پذیرش دیدگاهی که ادبیّات و به طور مشخّص شعر را تافتۀ جدا بافتهای از دیگر کنشهای ارتباطی نمیداند و تحلیل زبان شعر را در چارچوب یک نظریّۀ عامّ زبانی امکانپذیر ميداند، تلاش ميكند تا بر مبنای نظریّۀ سیستمی ـ نقشگرای هلیدی (1985، 1994) و ملاحظۀ الگوی پیشنهادی مهاجر و نبوی (1376) تحلیلی نقشگرا از گفتمان شعری و پارامترهای زبانی و فرازبانی مؤثّر در تحقّق ارتباط شعری به دست دهد.
پرونده مقاله
در مجموعه ادب فارسي به ويژه متون عرفاني كمتر متني يافت ميشود كه از تقریر احوال پيامبران و قصص آنان بيبهره باشد. يكي از اين متون كه هم در رو ساخت و هم در ژرف ساخت از اين موضوع متأثر است؛ مقالات شمس است در اين اثر به مناسبت ذهن تأويلگراي مؤلف حوادث مندرج در تاريخ زندگي چکیده کامل
در مجموعه ادب فارسي به ويژه متون عرفاني كمتر متني يافت ميشود كه از تقریر احوال پيامبران و قصص آنان بيبهره باشد. يكي از اين متون كه هم در رو ساخت و هم در ژرف ساخت از اين موضوع متأثر است؛ مقالات شمس است در اين اثر به مناسبت ذهن تأويلگراي مؤلف حوادث مندرج در تاريخ زندگي پيامبران تأويل و گفتارهاي ايشان بنا بر باور مؤلف تفسير شده است. تقرير در اين مقالات يا بر سبيل استدلال و برهانِ محكم و براي تفهيمِ ديدگاه مؤلف و يا از باب تبرك و بر سبيل توارد ذهني و يا به قصد معرفي انسان كامل در تمام ابعاد است كه در اين ميان حضرت محمد(ص) را نمونه متعالي چنين انساني معرفي ميكند. در اين مقاله مؤلف با اين نگاه به اوصاف حضرت محمد(ص) در مقالات شمس پرداخته و خلاف آمد عادتهاي شمس را در اين زمينه نشان داده است. نكته قابل تأمل اينكه شمس در اين اثر، از عموميترين مباحث در حوزه نبوت تا پرسش از برخي تابوها را مطمح نظر داشته كه در برخي از موارد بديع و هنري است. مفاهيمي چون مقايسه خودِ مؤلف با پيامبران و بعضاً مخالفت با آنها، شبهه در برخي از احاديث، مقايسه ضمني مولانا با پيامبر اسلام و... از اين قبيل است. عمدهترين اوصاف حضرت محمد(ص) در مقالات شمس؛ همه علوم معلوم محمد(ص)، ارزش قرآنِ صامت به قرآن ناطق، تعظيم قرآن نه به خاطر خداوند كه به خاطر محمد(ص)، ميهمان خاص خداوند، محمد(ص) معشوق در لباس عاشق، نور محمديه، پيامبر باز سپيد سلطان ازل و مردمان ديگر مرغان سرگردان، استغراق تام، عدم استغناي حق از محمد(ص)، علم لدني و... هستند كه تحليل و تفسير آنها در اصل مقاله آمده است.
پرونده مقاله
زبانِ ادبي، يكي از گونههاي زباني است كه از ساحت تجربي و معنايي ويژهاي سخن ميگويد؛ زيرا تنها در قلمرو متون معنايي و روابط كنايي و نماديني زبان ميتوان ادبي اشيا را كشف كرد. آنچه حلاوت كلام اديبانه به شمار ميآيد از همين لايههاي زيرين و ژرف معنايي و احساسي ناشي ميشود چکیده کامل
زبانِ ادبي، يكي از گونههاي زباني است كه از ساحت تجربي و معنايي ويژهاي سخن ميگويد؛ زيرا تنها در قلمرو متون معنايي و روابط كنايي و نماديني زبان ميتوان ادبي اشيا را كشف كرد. آنچه حلاوت كلام اديبانه به شمار ميآيد از همين لايههاي زيرين و ژرف معنايي و احساسي ناشي ميشود كه در زبان بازتاب يافته است. يكي از دستمايهها و ابزار كارآمد كلام اديبانه كه ظرفيتي گسترده در بيان نمادين تصاوير و مفاهيم دارد، «تمثيل» است كه با بسامدي در خور توجه در مثنوي مولوي نمود يافته است. البته ساختار قصههاي مثنوي به روشني معلوم ميدارد گوينده مفهوم نهفته و دروني آنها را مد نظر دارد؛ ترتيب عناصر و توالي حوادث و عبارات در حكايات تمثيلي مثنوي به گونهاي است كه در اكثر موارد به دليل همسويي ميان هنرمند و هنرپذير، مخاطب را به مفاهيم نهفته در بطن حكايات راه مينمايد. اين جستار در پيپاسخ گفتن به دو سؤال بنيادين است:
1. مفهوم دقيق تمثيل و ادبيات تمثيلي و حوزههاي كاربردي اين شگرد ادبي چيست؟
2. نحوه بهرهگيري مولانا از ظرفيتهاي تمثيلي حكايات مربوط به پيامبر اكرم(ص) به چه صورتي بوده است؟
ملاك انتخاب حكايات نيز، برجستگي تمثيل در اين گونه حكايات بوده است.
پرونده مقاله
در تاريخ تصوف گروهي از عارفان به دليل ستايشهايي كه بر خلاف اهل شريعت از ابليس كردهاند، مدافع او محسوب ميشوند، كساني چون حلاج، عين القضات همداني، احمد غزالي، خرقاني و ... از اين گروهاند دفاعيّاتي كه در اين زمينه مطرح شده است حول دو محور اصلي امر و ابتلا و اعتقاد به ع چکیده کامل
در تاريخ تصوف گروهي از عارفان به دليل ستايشهايي كه بر خلاف اهل شريعت از ابليس كردهاند، مدافع او محسوب ميشوند، كساني چون حلاج، عين القضات همداني، احمد غزالي، خرقاني و ... از اين گروهاند دفاعيّاتي كه در اين زمينه مطرح شده است حول دو محور اصلي امر و ابتلا و اعتقاد به عبادت عاشقانه و شهود عارفانه دور ميزند.
سنايي غزنوي با غزل منتسب به وي با اين مطلع:
با او دلم به مهر و مودت يگانـه بـود سميرغ عشق را دل من آشيانـه بـود
ظاهراً در اين گروه از عرفا جاي ميگيرد. هدف اين پژوهش پاسخ به اين مسئله است كه با توجه به ديدگاههاي غالب سنايي در آثارش دربارة ابليس، آيا واقعاً ميتوان او را در گروه عارفان ستايشگر ابليس جاي داد يا در صحت انتساب اين غزل به وي بايد شك و ترديد روا داشت؟
با جمعبندي رئوس مطالب و تحليل ابياتي كه سنايي در توصيف ابليس در حديقه، ديوان و مثنويهاي خويش آورده است، ميتوان به اين نتيجه رسيد كه مضمون اين غزل خارج از حوزة فكري، نوع نگرش و بينش عرفاني سنايي است؛ اما از آنجايي كه اين غزل تقريباًدر همه نسخههاي موجود در ديوان سنايي وجود دارد، نميتوان به صراحت نظر داد كه اين غزل از سنايي نيست و بهتر است در صحت انتساب آن به سنايي شك كرد.
پرونده مقاله
ساختارگرایان، تفکّر انسان را مبتنی بر تقابل دوگانه دانسته، معتقدند از طریق بررسی آن می توان به حوزه های فکری و اندیشگی افراد و جوامع پی برد. به نظر آنان، همان طور که در حوزۀ اجتماعی، ایدئولوژی ها به عناصر متقابل معنا میبخشند، در حوزۀ زبان نیز تقابل ها در یک نظام ارزشی چکیده کامل
ساختارگرایان، تفکّر انسان را مبتنی بر تقابل دوگانه دانسته، معتقدند از طریق بررسی آن می توان به حوزه های فکری و اندیشگی افراد و جوامع پی برد. به نظر آنان، همان طور که در حوزۀ اجتماعی، ایدئولوژی ها به عناصر متقابل معنا میبخشند، در حوزۀ زبان نیز تقابل ها در یک نظام ارزشی، معنادار یا نشانه دار می شوند و نشانه چیزی است که ما را به چیز دیگر رهنمون می گردد و ریشه در باورهای اجتماعی دارد. اما نشانه شناسی، نوعی رویکرد به تحلیل متن است. بارت با استفاده از دیدگاه های سوسور، دوگونه دلالت مطرح کرد: یکی صریح و دیگری ضمنی. در این پژوهش، تقابل نشانه ای به شکل کلمات/ واژگان در پنج مقولۀ اسم، فعل، صفت، قید، ضمایر و صفات اشاره، در غزلیّات حافظ بررسی شده است. نتایج تحقیق گویای آن است که تقابل نشانه ای اشعار حافظ اساساً بازتاب تقابل تصوّف خانقاهی با تصوّف عاشقانه است و هرکدام از آنها، نشانه ها و نظامهای خاصی دارند. تصوف خانقاهی دارای دو نظام، یکی زاهدانه و دیگری عابدانه و تصوف عاشقانه نیز دارای دو نظام، یکی مستی و دیگری بزمی است. نظام های زاهدانه و عابدانه با تکیه بر نشانه های خاص، ضمن ایجاد تقابلِ غالب و مغلوب، خود را قطب غالب و نظام مستی و بزمی را مغلوب معرفی می کنند و حافظ با تخریب نشانه های قطب غالب و تقویت نشانه های قطب مغلوب، جایگاه آن دو را عوض می کند. زبان و شگردهای هنری حافظ، تقابل نشانه ای اسم ها را به صورتی فوق العاده قابل پذیرش دلالت های ضمنی میگرداند. علاوه بر این، حافظ انواع تقابل واژگانی چون مدرج، جهتی و مکمّل را به کار می برد، اما دلالت ضمنی یا ژرف ساختی غالب آنها مبتنی بر تقابل مکمّل و هدفشان نفی تصوف خانقاهی و اثبات تصوف عاشقانه است.
پرونده مقاله
گروتسک، مفهوم و نگرشی در هنر و ادبیات است که ویژگیهایی چون تناقض، وحشتانگیزی، شگفتآوری، نابهنجاری، مسخرگی و گرایش به بیمزگی، اکراه، اشمئزاز و... را برای آن برشمردهاند؛ موضوع یا مطلبی که بهخاطر نامأنوسی، غریبی یا از فرط اغراقگویی و فراشگفتی، حسی مبهم و سردرگم کنند چکیده کامل
گروتسک، مفهوم و نگرشی در هنر و ادبیات است که ویژگیهایی چون تناقض، وحشتانگیزی، شگفتآوری، نابهنجاری، مسخرگی و گرایش به بیمزگی، اکراه، اشمئزاز و... را برای آن برشمردهاند؛ موضوع یا مطلبی که بهخاطر نامأنوسی، غریبی یا از فرط اغراقگویی و فراشگفتی، حسی مبهم و سردرگم کننده به مخاطب القاء کند و یا مفاهیم و احساسات متناقضی به او منتقل سازد. حملۀ چنگیز، استیلای مغولان و پیآمدهای آن، زمینهسازِ پیداییِ مفاهیم و تصاویر گروتسکی این عصر است. پژوهش حاضر، ضمن معرفی گروتسک، برخی مصادیق و شواهد آن را در یکی از مهمترین آثار تاریخی - ادبی عهد مغول جستجو کرده و دریافته است که بخشِ مربوط به تاریخِ مغول و ایلخانان در جامعالتّواریخ، گاه بهگونهای با روایات غیرمعقول، ناموزون و امور خرافیِ مغولان آمیخته که پذیرش آن را بهعنوان تاریخ مشکل میسازد؛ گویا نویسنده ناگزیر از مداهنه، تملّق و ثبتِ برخی مسائلِ افراطی و ناپذیرا - که میتوان آنها را گروتسک نامید - بوده است.
پرونده مقاله
در فرهنگ ایران، شاهنامه از ارجمندترین آثار است و همواره مورد توجه همه طبقات مردم بوده است. کاتبان و نسخه نویسان بسیاری به استنساخ آن پرداخته اند و از این راه دستنویس های متعددی از آن به وجود آمده است. اختلافات و تفاوتهای بسیار در ضبط ابیات، مصراع ها، تعبیرات و کلمات، م چکیده کامل
در فرهنگ ایران، شاهنامه از ارجمندترین آثار است و همواره مورد توجه همه طبقات مردم بوده است. کاتبان و نسخه نویسان بسیاری به استنساخ آن پرداخته اند و از این راه دستنویس های متعددی از آن به وجود آمده است. اختلافات و تفاوتهای بسیار در ضبط ابیات، مصراع ها، تعبیرات و کلمات، میان این دستنویس ها و به تبع آنها میان چاپ های متعدد شاهنامه راه یافته است. در زمینۀ بررسی چاپ های شاهنامه، مینوی، نوشین، دیویس، خطیبی و آیدنلو پژوهش هایی انجام داده اند، امّا در باب اختلاف چاپ ها و دستنویس های داستان رستم و شغاد که از داستانهای مهم و برجسته بخش پهلوانی شاهنامه است، تاکنون پژوهش مستقلی انجام نشده است. با توجه به اهمیت موضوع، نویسندگان جستار حاضر، با هدف بررسی اختلافات میان چاپ ها و گاهی نسخه های شاهنامه در داستان رستم و شغاد، سه چاپ خالقی مطلق، مسکو و ژول مول را مبنای کار قرار داده اند و با روشی سنجشی - تحلیلی، به استخراج، طبقه بندی، تحلیل و سرانجام تلاش برای یافتن منشأ و علت اختلافات پرداخته-اند. برآیند تحقیق آنکه: ابیات افزوده شده به این داستان (یازده بیت)، عمدتاً با انگیزه کامل کردن ساختار یا شخصیتپردازی داستان و یا افزودن بار معنایی و عاطفی آن از سوی کاتب صورت گرفته است. این افزودگیها را عمدتاً با بهرهگیری از قاعده «اصالت ضبط مختصر» میتوان تشخیص داد؛ و در دخل و تصرفات آوایی و واژگانی نیز گرچه علل مختلفی میتوان یافت؛ سبب اصلی، ساده کردن متن و آوردن آن به محدوده درک و فهم مخاطب بوده است؛ این گونه دخل و تصرفها را عمدتاً میتوان بر اساس قاعده «ارجحیت ضبط دشوارتر» مشخص ساخت. به هر روی، عدم رعایت امانت از سوی کاتبان مسبب همه دخل و تصرفهاست. نتایج فوق، تنها مربوط و محدود به همین داستان است و در دیگر بخشهای شاهنامه، یقیناً دلایل و عوامل دیگری برای دخل و تصرفها میتوان یافت.
پرونده مقاله