معرفي نشريه
علمی
به سامانه فصلنامه علمی «پژوهش زبان و ادبیات فارسی» خوش آمدید.
اولين نشريه علمي علوم انساني در جهاددانشگاهي
اين نشريه از سال 1381 مقالههاي علمي را به سردبيري آقاي دكتر حسينعلي قبادي در حوزه تخصصي زبان و ادبيات فارسي منتشر ميكند.
جناب آقای دکتر مهدی سعیدی، دستیار علمی سردبیر و سرکار خانم مریم بایه، مدیر نشریات علمی میباشند.
فصلنامه علمی «پژوهش زبان و ادبیات فارسی» از تاریخ 1400/07/03 با «انجمن نقد ادبی ایران» در زمینۀ انتشار مقالات علمی، در حوزه تخصصي زبان و ادبيات فارسي، تفاهم نامۀ همکاری امضاء کرده است.
*********************************************************************
فصلنامه علمي «پژوهش زبان و ادبيات فارسي» به صورت دسترسی آزاد میباشد.
این نشریه از سامانه مشابهتیابی همتاجو استفاده میکند؛ همچنین در مأخذ نویسی از روش استاندارد APA تبعیت میکند.
مثال:
ارجاع |
درون متن |
(زرينكوب، 1377: 25) |
|
در منابع |
مقاله |
نام خانوادگي، نام (سال انتشار) «نام مقاله»، نام مترجم، نام نشريه، دوره يا سال، شماره. |
|
کتاب |
نام خانوادگي، نام (سال انتشار) عنوان كتاب، نام مترجم، مصحّح، يا ساير افراد، شماره مجلد، نوبت چاپ، محل انتشار، نام ناشر. |
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - تحلیل تطبیقی شعر و نقاشی عصر صفوی با تکیه بر آرای هنری رماک
مراد اسماعیلیشماره 64 , دوره 20 , بهار 1401این مقاله پژوهشی بینارشته¬ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است که به مطالعه¬ ارتباط بین ادبیات و نقاشی عصر صفوی می¬پردازد و با استفاده از نظریه ادبیات تطبیقی هنری رماک، در پی تبیین این موضوع است که چگونه مفهومی یکسان، به اشکال متفاوت در شعر و نقاشی این عصر نمود یافته است. بر ا چکیده کاملاین مقاله پژوهشی بینارشته¬ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است که به مطالعه¬ ارتباط بین ادبیات و نقاشی عصر صفوی می¬پردازد و با استفاده از نظریه ادبیات تطبیقی هنری رماک، در پی تبیین این موضوع است که چگونه مفهومی یکسان، به اشکال متفاوت در شعر و نقاشی این عصر نمود یافته است. بر اساس یافته-های این پژوهش، شعر و نقاشی این عصر را نمی¬توان ادامه و دنباله سبک¬های پیشین دانست؛ بلکه شعر و نقاشی این دوره، دارای ویژگیهای متمایز خود بوده و شاعران و نقاشان عصر صفوی به مجموعه¬ای از اصول و موازین مشترک پایبندند که با موازین دوره¬های قبل قابل مقایسه نیست. همچنین، زمینی شدن یکی از پیشفرض¬هایی است که اساس اندیشه و هنر قرن یازدهم را شکل می-دهد و شاعران و نقاشان عصر مورد بررسی به شکل¬های مختلفی از قبیل: واقع-گرایی، جزئی¬نگری، لذت¬بخشیدن، استفاده از عناصر پیرامون و... که همگی از مؤلفه¬های زمینی شدن هستند، به خلق آثار خود دست یازیده¬اند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - پیکربندی زمان و روایت در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی
پروین سلاجقهشماره 64 , دوره 20 , بهار 1401اندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، بهویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و تأثیر زمان چکیده کاملاندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، بهویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و تأثیر زمان را بر پدیدهها به دست میدهد، اما به نظر میرسد بیشتر از هر چیزی میتوان رد پای آن را در آثار هنری و ادبی، به ویژه در داستان و رمان جستجو کرد که به کمک روایت، رخدادها را به تصویر میکشند. بر همین اساس، این مقاله تلاشی برای بررسی، تحلیل و پیگیری چگونگی کارکرد زمان در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی است که به کمک شگردهای خاص روایی و استفاده از گفتمان تاریخ، روایت و ادبیات موفق شده است گونه خاصی از پیکربندی زمان را در نوعی از فراگفتمان تاریخی به نمایش بگذارد. این مقاله دو بخش دارد؛ بخش نظری، با تکیه بر نظریههای زمان بر اساس نظریههای دانشمندان این حوزه و بخش دوم، تحلیل نوع کارکرد زمان در این رمان، با توجه به مباحث نظری است. نتایج به دست آمده در این بررسی، نشاندهنده نوع کارکرد زمان، تاریخ و روایت داستانی، در یک گفتمان فراتاریخی در این رمان است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - بررسي خاستگاهها و راههاي غلبه بر اضطرابِ منزلت در رمان «كتاب خَم» از عليرضا سيفالديني
ایوب مرادی علي جمشیديشماره 64 , دوره 20 , بهار 1401نياز به ديدهشدن، تأييدشدن و شناختهشدن بهعنوان انساني موفق، از جمله نيازهاي نوظهوراند كه متأثر از پيشرفتهاي مادي و تكنولوژيک در عصر مدرن پديدار شدهاند؛ نيازهايي كه در صورت برآوردهنشدن، فرد را دچار اضطرابهاي ويرانكننده ميکنند. آلن دوباتن، فيلسوف سرشناس معاصر، ضم چکیده کاملنياز به ديدهشدن، تأييدشدن و شناختهشدن بهعنوان انساني موفق، از جمله نيازهاي نوظهوراند كه متأثر از پيشرفتهاي مادي و تكنولوژيک در عصر مدرن پديدار شدهاند؛ نيازهايي كه در صورت برآوردهنشدن، فرد را دچار اضطرابهاي ويرانكننده ميکنند. آلن دوباتن، فيلسوف سرشناس معاصر، ضمن دستهبندي اين تشويشها ذيل عنوان «اضطراب منزلت»، به تشريح عوامل و راههاي مقابله با آن پرداخته است. ايدة طرحشده از سوي دوباتن، كه خود از زمرة پديدآورندگان آثار داستاني است، بهزودي از سوي نويسندگان مورد توجه واقع شد و آثار متعددي در قالبهاي مختلف هنري با اين موضوع خلق گرديد. رمان «كتاب خَم» از عليرضا سيفالديني يكي از نمونههاي متمايز اين آثار است كه نويسنده طي آن به زندگي پرفرازونشيب مردي پرداخته كه در راستاي غلبه بر اضطراب منزلت و شناختهشدن بهعنوان همسر و پدري قدرتمند، يا به تعبير متن «اسمورسمدار»، دچار سيري قهقرايي ميشود و پا بر سر آرمانهاي خود ميگذارد. پژوهش حاضر كه با روش توصيفي ـ تحليلي به نگارش درآمده، در پي آن است تا ضمن توصيف زمينههاي ايجاد اضطراب يادشده در شخصيت اصلي داستان، روند قهقرايي زندگي او را تحليل نمايد. نتايج نشان ميدهد عواملي همچون اهميتيافتن رفاه و پيشرفت مادي، تغيير معيارهاي ذهني ارزشگذاري فقر و غنا و اثرپذيري از القائات جمعيت «اسناب»ها، عواملياند كه در كنار ترس از ضعيف بهنظررسيدن در چشم همسر و هراس از ناتوانی در ايفاي مناسب وظايف پدري، باعث ايجاد اضطراب منزلت در شخصيت اصلي شدهاند؛ اضطرابي كه شخصيت يادشده راه رهايي از آن را در توجه به فلسفه، هنر، آموزة مذهبي مرگ و سبك زندگي بوهميايي جستوجو ميكند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - تحلیل نشانهشناختی بحران هویت و زیست زنانه در رمان «ودیگران» از محبوبه میرقدیری
سپیده سیدفرجی فرهاد طهماسبی رقيه صدراييشماره 64 , دوره 20 , بهار 1401خواندن داستان و رمان یکی از راههای بررسی جامعهشناختی جامعه و آشنایی با مسائل فرهنگی و اجتماعی آن است. یکی از مسائل اجتماعی که در جامعهشناسی بدان توجه شده و در ادبیات نیز محور روایت داستانی قرار گرفته، مسئلۀ زنان است. مسئله این پژوهش جستوجوی هویت زن ایرانی در رمان «و چکیده کاملخواندن داستان و رمان یکی از راههای بررسی جامعهشناختی جامعه و آشنایی با مسائل فرهنگی و اجتماعی آن است. یکی از مسائل اجتماعی که در جامعهشناسی بدان توجه شده و در ادبیات نیز محور روایت داستانی قرار گرفته، مسئلۀ زنان است. مسئله این پژوهش جستوجوی هویت زن ایرانی در رمان «ودیگران» و نحوۀ تبیین آن با رویکردی نشانهشناسانه است. شناخت این موضوع در رمانها میتواند اطلاعات بسیاری درباره جامعه و دیدگاههای افراد جامعه به دست دهد؛ یکی از ابزارهایی که میتواند این کار را میسر کند نشانهشناسی اجتماعی است. نشانهشناسی یکی از رویکردهای پژوهشی است که به بررسی نشانهها در جهت درک معانی نهفته در متن میپردازد. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی نشانههای اجتماعی رمان «ودیگران» اثر محبوبه میرقدیری با استفاده از نشانهشناسی پیر گیرو، زوایای پنهانی از بحران هویت و زیست زنان روشن شود. یافتهها نشان میدهد که هویت مهمترین دغدغه نویسنده است و همچنین شخصیت اصلی رمان (راوی) در مقام همسر دوم یک مرد متأهل، درصدد تبیین ابعادی از هویت خود است. مهمترین نشانههای اجتماعی به کار رفته در رمان، مکان، زبان و نام است. راوی از طریق زبان با اشارات پنهان و آشکار به تجربیات جنسیتی زنانه مانند تجربۀ بلوغ، مادری، سقط جنین و... زیست جنسی زنان را بازمینمایاند. همچنین میرقدیری از طریق رمزگانهای آداب معاشرت (آداب و رسوم)، نظم گفتمانی مردسالار را به خوبی نمایانده و بدان به صورت ضمنی اعتراض کرده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - رخش؛ اسبِ واگذارشدۀ گرشاسپ به رستم
سعید شهروئی ابراهیم محمدی سیدمهدی رحیمیشماره 64 , دوره 20 , بهار 1401در این نوشتار، به روش بازکاوی متن و با شیوۀ تطبیقی، همسانی رستم و گرشاسپ از دید ویژگی تنانه و کالبدینۀ اسبان آن دو پهلوان بررسی و تحلیل میشود. رستم پس از ستاندن جهان¬پهلوانی، در برابر افراسیاب که سپاهی انبوه برای تازش به ایران¬شهر گسیل داشته، درمی¬ایستد؛ اما برای ایستا چکیده کاملدر این نوشتار، به روش بازکاوی متن و با شیوۀ تطبیقی، همسانی رستم و گرشاسپ از دید ویژگی تنانه و کالبدینۀ اسبان آن دو پهلوان بررسی و تحلیل میشود. رستم پس از ستاندن جهان¬پهلوانی، در برابر افراسیاب که سپاهی انبوه برای تازش به ایران¬شهر گسیل داشته، درمی¬ایستد؛ اما برای ایستادگی در برابر تورانیان و پایگذاری به نبردگاه، دو چیز از زال می¬خواهد: یکی گرز و دیگری اسب. زال نیز نخست گرز نیای خود، گرشاسپ پهلوان را که به سام رسیده بود، به تهمتن میدهد و سپس با گردآوردن گله¬های بسیار از اسبان، زمینه را برای گزینش اسبی درخور و فراسویی برای تهمتن فراهم می¬آورد. رستم از میان اسبان گوناگون، اسبی میان¬لاغر برمی¬گزیند. درنگ در معنی نام گرشاسپ و فرادید نهادن همانندی¬های بسیار میان او و رستم، همچون زاده¬ شدن از پهلوی مادر، همسانی در برخورد با آتش، فروافتادن در جایی گود، نبرد همسان با اکوان و گندرَو و... این انگاره را سامان می¬دهد که گرشاسپ که به معنی دارندۀ اسب لاغر است، در گذر اسطوره به حماسه، افزون بر گرز خویش، اسبِ میان¬لاغر خود را در حماسۀ ملی به تهمتن وا می¬گذارد و بدین¬گونه رخش، یادگاری می¬تواند بود از بخش «کِرِس» یا «کرش» در نام «گرش¬اسپ» که به معنی اسب نزار است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - ادبیات فراتر از جهانِ صفر و یک؛ بررسی ادبیات از دیدگاه منطق فازی
زهره کافی امیرحسین مدنیشماره 64 , دوره 20 , بهار 1401دانستن این موضوع که ادبیات دارای سرشتی فازی است و نه ارسطویی، کمک میکند تا مخاطبان و تحلیلگران در مواجهه با متون، نگاه بازتری داشته باشند. ادبیات مانند هر دانش و هنر دیگری، قابلیت ارزیابی دارد و با توجه به منطق حاکم بر آن میتوان دربارة ادبی بودن یا نبودن یک متن داوری چکیده کاملدانستن این موضوع که ادبیات دارای سرشتی فازی است و نه ارسطویی، کمک میکند تا مخاطبان و تحلیلگران در مواجهه با متون، نگاه بازتری داشته باشند. ادبیات مانند هر دانش و هنر دیگری، قابلیت ارزیابی دارد و با توجه به منطق حاکم بر آن میتوان دربارة ادبی بودن یا نبودن یک متن داوری کرد. ازاینرو، در این پژوهش ابتدا مفاهیمی چون: ادبیات، ادبیات عرفانی، منطق ارسطویی و منطق فازی تبیین شدهاند و سپس رابطة ادبیات با منطق ارسطویی و فازی بررسی شده است. در این سنجش، با روش تحلیلی، چهار عنصر اصلیِ ادبی بودن یک متن (عاطفه، تخیل، چندمعنایی و فرم) در نموداری فازی همراه با شواهد مثالی از ادبیات فارسی تحلیل شدهاند. در هر چهار مورد، نتیجة حاصلشده نشان میدهد که یک متن میتواند با دربرداشتن درجهای از هر یک از این چهار عنصر، در دایرة ادبیات قرار بگیرد و متناسب با درجة برخورداری از این عناصر، نسبت ادبی آن مشخص میگردد؛ در نتیجه لزومی ندارد که به شکل منطق دوارزشی و مطلقِ صفرویک در منطق ارسطویی، همة عناصر را در بالاترین درجة ممکن دارا باشد. به این ترتیب ثابت میشود که منطق حاکم بر ادبیات، منطق فازی است. پرونده مقاله
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - گونهشناسی کرامات اولیا
محمد رودگرشماره 60 , دوره 19 , بهار 1400موضوع اصلی در تمام تذکرهها و مناقبنامههای صوفیه، کرامات است. کرامات، پدیدههایی ذاتاً ناشناخته یا کمتر شناختهشده هستند که از اسباب خفیة غیبی و فراطبیعی برخوردارند. غفلت از بازشناسی، تعریف، طبقهبندی و مبانی عرفانی دربارة آنها، بسیاری را به انکار این واقعیات سوق داد چکیده کاملموضوع اصلی در تمام تذکرهها و مناقبنامههای صوفیه، کرامات است. کرامات، پدیدههایی ذاتاً ناشناخته یا کمتر شناختهشده هستند که از اسباب خفیة غیبی و فراطبیعی برخوردارند. غفلت از بازشناسی، تعریف، طبقهبندی و مبانی عرفانی دربارة آنها، بسیاری را به انکار این واقعیات سوق داده است. یکی از مقدمات لازم برای بازشناسی کرامات، شیوههای گوناگون طبقهبندی آنها است. طبقهبندیِ پدیدهای که بشر نمیتواند به کشف تامة علل آن پی ببرد، موضوع پیچیدهای است که مورد توجه عرفا، صوفیه و اندیشمندان بوده است. با این حال، در متون عرفانی طبقهبندیهای علمی و جامعی از کرامات گزارش نشده است. بیشتر این متون به برشمردن نمونهها و مصادیقی فهرستوار از کرامات اکتفا کردهاند. کرامات گاه در میان خوارق عادات طبقهبندی شدهاند و گاه در میان خودشان. پژوهش حاضر به طبقهبندی کرامات در میان خودشان اختصاص دارد و بیش از پانزده طبقهبندی قدیم و جدید، از حیثیات مختلف، در آن بررسی شده است؛ طبقهبندی فهرستوار، طبقهبندی کلان، طبقهبندیهای ریختشناسانه و طبقهبندی حسّی و معنوی. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - مکانهای اسطورهای در قصههای عامیانۀ ایرانی
سارا چالاکشماره 60 , دوره 19 , بهار 1400بينش اسطوره¬اي، نوعي جهان¬بيني است كه همواره جایگاه خود را در تفکر و نگرش انسان حفظ کرده است. خرد اسطوره¬ای با تقسیم پدیده¬های جهان به مقدس و غیرمقدس تمایز خود را نشان می¬دهد. مکان از مقولاتی است که در اندیشۀ اسطوره¬ای ماهیت ویژه¬ای دارد و با برداشت مادی بشر امروزی متفا چکیده کاملبينش اسطوره¬اي، نوعي جهان¬بيني است كه همواره جایگاه خود را در تفکر و نگرش انسان حفظ کرده است. خرد اسطوره¬ای با تقسیم پدیده¬های جهان به مقدس و غیرمقدس تمایز خود را نشان می¬دهد. مکان از مقولاتی است که در اندیشۀ اسطوره¬ای ماهیت ویژه¬ای دارد و با برداشت مادی بشر امروزی متفاوت است. مکان اسطوره¬ای، منطقه¬ای است که به سبب تقدس یافتن، با محیط کیهانی اطرافش تفاوت پیدا می¬کند. این تقدس خواه به شکل کهن¬الگو باشد، مثل کوه یا چشمه، و یا به سبب وقوع امری فرامادی و ارتباط با امری ماورائی حاصل شده باشد، نیرویی ویژه دارد و بر شخصیت¬ها و قهرمانانی که در آن واقع شوند، تأثیر می¬گذارد. قصه¬ها به¬عنوان يكي از گونه¬هاي كهن ادب شفاهي حاوي بينش و تفكر انسانهاي پيشين هستند. يكي از اين مضامين اسطوره¬اي که در قصه¬ها بازتاب پیدا کرده است، مقوله مكان¬ است؛ مكانهايي كه هرچند در فضاي فيزيكي جاي دارند، اما به سبب دارا بودن كيفيات فرامادي در زمرة امور اسطوره¬اي به¬شمار میروند. اکثر شخصیت¬های قصهها با عبور از مکان اسطوره-ای، دچار دگردیسی روحی می¬شوند و سرنوشت و عملکردشان دگرگونه می¬شود. در اين مقاله تلاش شده ¬است تا با استفاده از نظریات اسطوره¬شناسانی چون میرچا الیاده و ارنست کاسیرر، چند مجموعه قصۀ عاميانۀ ایرانی واكاوي شوند. در اين راستا، مكان¬هايي چون كوه، دريا، چشمه، رود، باغ و چاه مورد تحليل قرار گرفتند و کیفیت اسطورهای آنها تبیین شد. شیوۀ پژوهش در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - تحلیلِ تأثیر کلمات قصار نهجالبلاغه در ادبیات فارسی با تأکید بر حکمت 142 نهجالبلاغه و استناد به آیات قرآن کریم
فخریه نمازیان جلیل تجلیل رقيه صدراييشماره 60 , دوره 19 , بهار 1400نهجالبلاغه یکی از منابع معتبر قابل استناد است که «أَخو ٱلقُران» نامیده شده است. بسیاری از حقایق قرآن مجید در این کتاب شرح و بسط داده شده است. این نوشتار به بررسی گسترة تأثیر کلمات قصار نهجالبلاغه در ادبیات فارسی پرداخته و با روش توصیفی- تحلیل و با بررسی محتوایی حکمت 1 چکیده کاملنهجالبلاغه یکی از منابع معتبر قابل استناد است که «أَخو ٱلقُران» نامیده شده است. بسیاری از حقایق قرآن مجید در این کتاب شرح و بسط داده شده است. این نوشتار به بررسی گسترة تأثیر کلمات قصار نهجالبلاغه در ادبیات فارسی پرداخته و با روش توصیفی- تحلیل و با بررسی محتوایی حکمت 142، در پی پاسخ به پرسشهاست: آیا منشأ حکمتهای نهجالبلاغه معارف الهی قرآن است؟ سیطرة معارف اخلاقی و الهی نهجالبلاغه بر پهنه ادبیات ایران تا چه حد بوده است؟ بدیهی است آثار گرانقدر ادبیات فارسی به گونههای مختلف ازجمله الهام، اقتباس، تلمیح، تأثیر غیرمستقیم و تأثیر صریح و قطعی، از منبع وحی و و نیز نهجالبلاغه تأثیر پذیرفتهاند. این تحقیق در پی درکِ انواعِ این تأثیر به قدر استطاعت است. در این مقاله شرح و بسط حکمت 142 با توجه به ریشه ادبی لغات صورت گرفته است و در پی تبیین رابطة عمیق معارف نهجالبلاغه با قرآن کریم و پرتوافکنی این معارف عظیم الهی بر ادبیات فارسی است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - تحلیل محتوا و ساختار در تأویلهای مثنوی معنوی
مریم نافلی شهرستانی حسين آقاحسينيشماره 60 , دوره 19 , بهار 1400تأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینة آن را باید در هرمنوتیک یونان جستوجو کرد. هرمنوتيک نظرية عمل فهم در جريان روابطش با تفسير متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشتهاند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسی چکیده کاملتأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینة آن را باید در هرمنوتیک یونان جستوجو کرد. هرمنوتيک نظرية عمل فهم در جريان روابطش با تفسير متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشتهاند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسیار گسترده مینگرد و تأویل را خاص قرآن نمیداند؛ به همین سبب از تأویل در موضوعات مختلفی بهره میبرد. روش پژوهش در این مقاله اسنادی- کتابخانهای و هدف آن تحلیل انواع تأویل در سه دفتر مثنوی از نظر محتوا و ساختار است. تأویلهای بهکاررفته در سه دفتر مثنوی براساس موضوع عبارتاند از: تأویل آیات قرآن و احادیث، تأویل داستانهای پیامبران، تأویل مباحث عرفانی، شرعی و فقهی، اخلاقی و فلسفی. با بررسی سه دفتر مثنوی معنوی 136 تأویل در این موضوعات استخراج شد که بیشتر آنها را تأویل آیات قرآن تشکیل میداد. مولوی از شگردهای مختلفی برای بیان تأویل بهره برده است؛ تأویل از زبان شخصیتهای داستان، تأویل در قالب تشبیه و استعاره، تأویل تمثیلی و تأویل سببی از آن جمله است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - نقد جامعه مدرن در رمان «آواز کشتگان» از منظر نظریۀ انتقادی مکتب فرانکفورت با تأکید بر دیدگاه هربرت مارکوزه
مهناز فولادی مریم حسینیشماره 60 , دوره 19 , بهار 1400رمان «آواز کشتگان» به نقد ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه روزگارش پرداخته است. در این مقاله کوشش شده تا این اثر از منظر نظریۀ انتقادی مکتب فرانکفورت و با تأکید بر نظریات هربرت مارکوزه (۱۸۹۸-۱۹۷۹) نقد و تحلیل شود. مارکوزه فیلسوف و جامعهشناس آلمانی، پدر معنوی جنبش چکیده کاملرمان «آواز کشتگان» به نقد ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه روزگارش پرداخته است. در این مقاله کوشش شده تا این اثر از منظر نظریۀ انتقادی مکتب فرانکفورت و با تأکید بر نظریات هربرت مارکوزه (۱۸۹۸-۱۹۷۹) نقد و تحلیل شود. مارکوزه فیلسوف و جامعهشناس آلمانی، پدر معنوی جنبشهای اعتراضی دهۀ 1960 شناخته میشود. نویسنده رمان «آواز کشتگان» با توصیف مبارزۀ فرهنگی قشر دانشگاهی و روشنفکر و همچنین ابزارهای نظام حاکم در سرکوب و ایجاد سلطه بر مردم، نظم موجود روزگار خود را به پرسشکشیده و سعی می¬کند گامی در جهت بهبود اوضاع جامعۀ خود بردارد. دستاورد پژوهش، ناظر بر این است که این رمان، به نقد جامعۀ آن زمان در سه حوزۀ تسامح سرکوبگر، جامعۀ جایگزین و صنعت فرهنگ به نقد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه پرداخته است. محتوای رمان در حرکت به سمت جامعه اتوپیایی ایدهآل با دیدگاه نظریهپردازان مکتب فرانکفورت سازگار است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - الگوی تاریخ معرفت و معاد معنا در اندیشه «شهابالدين یحیی سهروردی»
زهرا ماحوزی حسینعلی قبادی احمد پاکتچی مریم حسینیشماره 51 , دوره 16 , زمستان 1397سهروردی در حکمت اشراق، الگویی از تاریخ معرفت را پی میگیرد که پیش از او در متون صوفیه صورت¬بندی شده است. این نقشه تاریخی که مبتنی بر حدیثی منسوب به پیامبر اسلام(ص) است، آینده معرفت باطنی اسلام را پس از پیامبر(ص) پیشگویی میکند و برای سرنوشت معرفت الهی در زمین، سه مرحله چکیده کاملسهروردی در حکمت اشراق، الگویی از تاریخ معرفت را پی میگیرد که پیش از او در متون صوفیه صورت¬بندی شده است. این نقشه تاریخی که مبتنی بر حدیثی منسوب به پیامبر اسلام(ص) است، آینده معرفت باطنی اسلام را پس از پیامبر(ص) پیشگویی میکند و برای سرنوشت معرفت الهی در زمین، سه مرحله تعیین میکند: دوران علم حضوری، دوران امانت معنا در کلمه و دوران تبدیل استعاره به رمز. سهروردی به این نقشه تاریخی بازمیگردد و با تعریفی که از حکیم الهی و نقش وی در تأویل رموز عارفان عرضه میکند، تکملهای را برای تاریخ معرفت رقم میزند. مرحله چهارمی که سهروردی بر این الگوی تاریخی میافزاید، مرحله معاد معنا به حقیقت آن است و تعریف آن تنها با رجوع به کلیّت نظام حکمی سهروردی ممکن میشود. مقاله حاضر میکوشد تا این الگوی تاریخی را از متون صوفیه استخراج کند سپس به تبیین نقش سهروردی در تکمیل آن بپردازد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - تحلیل انتقادی شیوۀ روایتپردازی حکایتی از گلستان سعدی (جوان مشتزن)
طیبه پرتویراد مصطفی گرجیشماره 38 , دوره 13 , پاییز 1394یکی از مقوله¬های مهم که ذهن و ضمیر پژوهشگران ادبی را به خود معطوف کرده و با بررسی فنّ روایت¬پردازی شاعران و نویسندگانی است که در حوزه روایتپردازی صاحبنام بوده¬اند. کشف راز و رمز این روایتپردازی¬ها هم می¬تواند ارزش آثار پیشینیان را آشکارتر کند و هم به نویسندگان امروز چکیده کاملیکی از مقوله¬های مهم که ذهن و ضمیر پژوهشگران ادبی را به خود معطوف کرده و با بررسی فنّ روایت¬پردازی شاعران و نویسندگانی است که در حوزه روایتپردازی صاحبنام بوده¬اند. کشف راز و رمز این روایتپردازی¬ها هم می¬تواند ارزش آثار پیشینیان را آشکارتر کند و هم به نویسندگان امروز در راستای دستیابی به فنون روایی تأثیرگذار یاری رساند. در این بین، گلستان سعدی یکی از آثاری است که با تعمق بیشتر میتوان به لایههای عمیقتر آن دستیافت و با بازخوانی و دیگرگونه¬خوانی آن، ظرفیت¬های ادبی تازهای را در آن یافت. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانهای و به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل انتقادیِ گفتمان روایی و ساختار روایت¬پردازی حکایت «جوان مشتزن» در باب سوم گلستان میپردازد و به مخاطب نشان میدهد که سعدی تا چه حد در گفتمان موجود توانسته است براي القاي معاني و انديشههاي موردنظر خود، شکل متناسب با آن را بيابد و بر اساس همگونی شکل و محتوا به خلق اثری بپردازد که ابعاد گوناگون یک اثر هنری را توأمان داشته باشد و پاسخگوی مخاطبان در طول اعصار مختلف باشد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - بررسی و نقد مقالات علمی- پژوهشیِ مرتبط با ادبیات در دهۀ 1380 شمسی
عبدالله راز احمد رضیشماره 32 , دوره 12 , بهار 1393انتشار مقالات علمی- پژوهشی در دورۀ معاصر، فرصتی مناسب برای به اشتراک گذاشتن یافتههای پژوهشگران و آگاهی مخاطبان از تازهترین دستاوردهای علمی است. بهرغم رشد کمّی انتشار اینگونه مقالات در دهۀ اخیر، به ارزیابی و نقد آنها توجه کافی نشده است. این مقاله بر آن است با روش تو چکیده کاملانتشار مقالات علمی- پژوهشی در دورۀ معاصر، فرصتی مناسب برای به اشتراک گذاشتن یافتههای پژوهشگران و آگاهی مخاطبان از تازهترین دستاوردهای علمی است. بهرغم رشد کمّی انتشار اینگونه مقالات در دهۀ اخیر، به ارزیابی و نقد آنها توجه کافی نشده است. این مقاله بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی انتشار آن دسته از مقالات علمی- پژوهشی بپردازد که از سال 1381 تا 1390 دربارۀ ادبیات منتشر شدهاند. هدف از این پژوهش، بیان نقاط قوت و ضعف این مقالات و ارائۀ تصویری از وضعیت مقالهنویسی علمی در حوزۀ تحقیقات ادبی است. برای این منظور، 345 مقاله به عنوان نمونه گزینش شد و در آنها مهمترین موضوعات مورد توجه نویسندگان، شناسایی و در قالب رویکردهای متنمحور، زمینهمحور، نویسندهمحور، خوانندهمحور و مقالات متفرقه تبیین گردید. همچنین الگوی همکاری میان نویسندگان و کیفیت و کمیّت منابع مورد استناد در این مقالات نیز در قالب نمودارها و جدولهایی ارائه شده است. به جهت اهمیت مسئلۀ مستندات مقالات و برای سنجش دقت دادههای بهدستآمده از حجم نمونۀ اصلی، تعداد 345 مقالۀ دیگر در قالب دو گروه «شاهد 1» و «شاهد 2» مورد بررسی دقیقتر قرار گرفت. این بررسی نشان میدهد با وجود تنوّع موضوعی مقالات، بهکارگیریِ گونههای مختلف منابع، توجه به برخی رویکردهای میانرشتهای بهویژه در نیمۀ دوم دهۀ هشتاد، دقت نسبی در تدوینِ منسجم مقالات، تخصّصیشدن گروهی از مجلات علمیِ مرتبط با ادبیات و نیز رشد چشمگیر همکاری استادان و دانشجویان در نشر مقالات، در بسیاری از این مقالات کاستیهای متعددی وجود دارد. از جمله ضعف روششناختی، غلبۀ رویکرد توصیفی، تکراری بودن محتوای شمار زیادی از مقالات، فقر نگاه انتقادی، شمار زیاد مقالات آموزشمحور، رواج معیارهای کمّی و شکلگرایانه و... هستند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - ایجاز و حذف در شعر معاصر (با تکیه بر اشعار نیمایوشیج، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری و یدالله رؤیایی)
لیلا کردبچهشماره 34 , دوره 12 , پاییز 1393ایجاز، پیراستنِ کلام از حواشی و عناصرِ غیر لازم است، به گونهای که بیشترین مضمون با ارائۀ کمترین کلمات بیان شود؛ شیوهای که هر چند در ادبیات قدیم نیز به کار میرفته، توجهِ ویژه به آن را باید از مهمترین دستاوردهای شعر معاصر دانست که علاوه بر موجزکردنِ کلام، تحوّلی نی چکیده کاملایجاز، پیراستنِ کلام از حواشی و عناصرِ غیر لازم است، به گونهای که بیشترین مضمون با ارائۀ کمترین کلمات بیان شود؛ شیوهای که هر چند در ادبیات قدیم نیز به کار میرفته، توجهِ ویژه به آن را باید از مهمترین دستاوردهای شعر معاصر دانست که علاوه بر موجزکردنِ کلام، تحوّلی نیز در سازههای نحوی ایجاد کرده است. توجهِ شاعرانِ معاصر به برخی از این شیوهها، عملاً رویکردی به سازههای زبانیِ کهن است، امّا برخی دیگر، از دستاوردهای زبانیِ ادبیات معاصر محسوب میشود. در این پژوهش، شیوههای رسیدن به ایجاز را در دو گروه عمدۀ سازههای ایجازی و شیوههای حذف، در شعر گروهی از شاعران معاصر بررسی و آنها را با شیوههای حذف و ایجاز در ادبیات قدیم مقایسه کردهایم، با این هدف که در کنارِ شناختِ این شیوهها در شعر معاصر، تأثیر سازوکارهای زبانیِ ادبیات قدیم را بر بخشی از سازههای ایجازیِ شعر معاصر و نیز نوآورانهبودنِ برخی شیوههای حذف را در شعر این روزگار نشان دهیم. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - سبک شناسی رمان «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولت آبادی
ميلاد شمعيشماره 13 , دوره 7 , بهار 1388سبک، شیوهي خاصی است که نویسنده یا شاعر برای بیان مفاهیم خود در اثر ادبی به کار میبرد. در مورد سبک از گذشته تاکنون تعاریف گوناگونی ارائه شده است. این اصطلاح در حال حاضر در مورد روشهایی به کار میرود که از طریق به کار بردن فنون و مفهومهای زبانشناسی به مطالعه تحلیلی ا چکیده کاملسبک، شیوهي خاصی است که نویسنده یا شاعر برای بیان مفاهیم خود در اثر ادبی به کار میبرد. در مورد سبک از گذشته تاکنون تعاریف گوناگونی ارائه شده است. این اصطلاح در حال حاضر در مورد روشهایی به کار میرود که از طریق به کار بردن فنون و مفهومهای زبانشناسی به مطالعه تحلیلی ادبیات میپردازد. همچنين زاویه دید، مسائل زبانی، چگونگی شخصیتپردازی و چند و چون جهتگیری درون مایه را تعیين میکند. ویژگی اصلی آثار محمود دولت آبادی بویژه در رمان"جای خالی سلوچ" توجه به زبان و ساختار ادبی متن است. به عنوان نمونه، واژههای محلی و قومی که دولت آبادی در این رمان به کار گرفته، خصلت اصلی زبان باستانگرای او را آشكار ميسازد كه وام گرفته از کتابهایی مانند تاریخ بیهقی و تاریخ بیهق است. نگارندگان در این مقاله کوشیدهاند با بررسی ساختار ادبی و زبانی این رمان از جمله: واژگان، تصاویرخیال، تنوع جملهها، ضرباهنگ، تکرار، انسجام، تأکید و…خصوصیات سبک شناسیک آنرا نمایان سازند. پرونده مقاله