• شماره های پیشین

    • فهرست مقالات مرگ

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - مفهوم مرگ نزد «قیصر امین‌پور» در دورۀ نخست شاعری
        مهدی  فیروزیان نسیم  عظیمی‌پور
        «قیصر امین‌پور» (1338-1386) یکی از نمایندگان برجستة ادبیات انقلاب و پایداری است. در دورة نخست شاعری امین‌پور (شعرهای دو دفتر تنفس صبح و آینه‌های ناگهان 1) که همزمان با سال‌های جنگ است، مرگ و نمودهای گوناگون آن از برجسته‌ترین مفاهیم شعر او به شمار می‌رود. او در این دوره چکیده کامل
        «قیصر امین‌پور» (1338-1386) یکی از نمایندگان برجستة ادبیات انقلاب و پایداری است. در دورة نخست شاعری امین‌پور (شعرهای دو دفتر تنفس صبح و آینه‌های ناگهان 1) که همزمان با سال‌های جنگ است، مرگ و نمودهای گوناگون آن از برجسته‌ترین مفاهیم شعر او به شمار می‌رود. او در این دوره از مرگ طبیعی سخن نگفته و از دو دید به مرگ‌هایی که پی‌آمد جنگ هستند نگریسته است: 1- از دید مردم: در این برداشت مرگ برای کودکان و زنان بی‌گناه، رویدادی تلخ شمرده می‌شود و چهره‌ای زشت دارد که نشان‌دهندة ددمنشی دشمن و ناپسندی جنگ است. 2- از دید رزمندگان: از این دید، مرگ یا همان شهادت، ارجی بسیار دارد و شاعر همواره به شیوه‌های گوناگون می‌کوشد تا چهره‌ای زیبا از آن به ‌دست دهد. در این جستار پس از روشن ساختن دو دیدگاه یادشده،‌ در دو بخشِ شهادت و شهید، شگردهای هنری قیصر امین‌پور را در پرداختن به مفهوم مرگ از دیدگاه دوم (شهادت) از راه بررسی استعاره و تشبیه و نماد - همراه با اشاره به برخی زیبایی‌های هنری شعر وی- باز شناسانده‌ایم و در پایان بر پایة آن داده‌ها و شناخت شیوة‌ ادبی و دستگاه اندیشگی شاعر، از برخی سروده‌های دیگر او رمزگشایی کرده‌ایم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - بررسی و تحلیل رمان «هیس» با توجّه به مؤلّفه‌های وجودشناسانۀ پُست مدرن
        مهدی  خادمی کولایی غلامحسین  ملّازاده
        تحوّلات شتابنده و روز افزون، تغییر مداوم نگرش ها و پیدایش نظریه‌های متنوّع ادبی در این زمانۀ دائماً نوشونده، ادبیّات داستانی را نیز تحت تأثیر قرار داد و سبب شد تا داستان‌نویسان نیز- ناخودآگاه و گاه با ادراکی برآمده از خودآگاهی نوین- با کنار نهادن قواعد پیش بنیاد، روایت‌ چکیده کامل
        تحوّلات شتابنده و روز افزون، تغییر مداوم نگرش ها و پیدایش نظریه‌های متنوّع ادبی در این زمانۀ دائماً نوشونده، ادبیّات داستانی را نیز تحت تأثیر قرار داد و سبب شد تا داستان‌نویسان نیز- ناخودآگاه و گاه با ادراکی برآمده از خودآگاهی نوین- با کنار نهادن قواعد پیش بنیاد، روایت‌هایشان را با وضعیت جهان جدید همسو کنند. از آنجا که کاربست شیوۀ رواییِ مرگ مؤلّف در رمان «هیس» از محمّدرضا کاتب، در مقایسه با سایر شاخصه های محوری آثار پسامدرن، برجستگی چشم‌پوشی‌ناپذیری دارد و همین امر سبب شده تا این اثر ظرفیت های لازم و مناسبی برای این نوع از خوانشِ خاص فرامدرنی داشته باشد. نویسندگان این جستار برآنند تا استفاده از شیوۀ توصیفی- تحلیلی نشان دهند که نویسنده در کنار به‌کارگیری سایر فنون فرانوگرایانه، از این شگرد به صورت ویژه، همراه با تنوع و فراوانی چشمگیری بهره جسته و از این نظر موفق به عرضۀ اثری شاخص به جامعۀ ادبی شده است. کاتب، شاخصۀ مرگ مؤلّف را عمداً با شکل های گوناگون آن در جای جای این رمان به کارگرفته و در کنار آزادیِ عملِ اشخاص داستان، فضاهای مناسب را نیز برای ورود خوانندگان به متن داستان فراهم کرده تا جمهوریت صداها در اثر او طنین رساتری داشته باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - مرگ‌انديشي هدايت؛ نگرشي فلسفي يا روان‌شناسانه؟!
        عليرضا  شاهيني
        از ديدگاه شماري از منتقدان، صادق هدايت در بيشتر داستان‌هاي خود، قهرمانانش را به مرگ سوق مي‌دهد و اين مسئله برآمده از ذهن مرگ‌انديش و فلسفة بدبينانة وي دربارة زندگي است. از معضلات نقد داستان هاي هدايت، يکي همين است که آثارش سرشار از يأس فلسفي دانسته شده و ديگر اينکه شخصي چکیده کامل
        از ديدگاه شماري از منتقدان، صادق هدايت در بيشتر داستان‌هاي خود، قهرمانانش را به مرگ سوق مي‌دهد و اين مسئله برآمده از ذهن مرگ‌انديش و فلسفة بدبينانة وي دربارة زندگي است. از معضلات نقد داستان هاي هدايت، يکي همين است که آثارش سرشار از يأس فلسفي دانسته شده و ديگر اينکه شخصيت‌هاي اصلي داستان پيش را، مثل راوي بوف کور، آيينة شخصيت خود نويسنده مي‌دانند؛ اما با دقت در بن مايه هاي داستاني هدايت، بايد در مرگ فلسفي اين شخصيت ها به سوء ظن نگريست. هدايت از جمله نويسندگاني است که در ساختار روايت داستان‌هاي خود، رويکردي ويژه به نمايش جنبه‌هاي رواني شخصيت ها دارد. بنا بر نظرية روان‌شناسانة فرويد دربارة دو غريزة عشق و مرگ‌ به عنوان دو غريزة اصلي انسان- غريزة عشق به زندگي در پي شکست و نرسيدن به آرزوها در وجود انسان افول کرده و به ناچار جاي خود را به غريزة مرگ مي دهد. در اين مجال، ردپاي اين نظرية روان‌شناختي در بن ماية داستان‌هاي هدايت بررسي مي‌شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - سه نگاه به مرگ در ادبیات فارسی
        مرتضي  فلاح
        مرگ بزرگ‌ترین رویداد زندگی هر انسانی است و همیشه ذهن و اندیشة آدميان را به خود مشغول می‌دارد. در ادبیات مکتوب دینی و غیر دینی ایران قبل و بعد از اسلام، بیشترین جست و جوها و دل مشغولی‌هاي نویسندگان و شاعران و عالمان، در این خلاصه می‌شود تا راهی برای فرار از مرگ یا چیرگ چکیده کامل
        مرگ بزرگ‌ترین رویداد زندگی هر انسانی است و همیشه ذهن و اندیشة آدميان را به خود مشغول می‌دارد. در ادبیات مکتوب دینی و غیر دینی ایران قبل و بعد از اسلام، بیشترین جست و جوها و دل مشغولی‌هاي نویسندگان و شاعران و عالمان، در این خلاصه می‌شود تا راهی برای فرار از مرگ یا چیرگی بر هول و هراس ناشی از آن بیابند. اگر از ادبیات باستانی ایران و نخستين اسطوره‌ها و حماسه‌هاي آن دوران بگذریم، در آثار ادبی منثور و منظوم فارسی بعد از اسلام، که نخستين آثارش از میانة قرن سوم بر جای مانده است، جا به جا، شاهد چنین دغدغة تاریخی هستیم. با کمی اغماض، تلاش‌های شاعران و نویسندگان ایران بعد از اسلام برای غلبه بر مرگ يا كاهش دغدغة ناشی از آن را می‌توان در سه شیوه یا در سه اندیشه منحصر و محدود کرد: نخست كساني که آن را ستوده‌اند و به گرمی از آن استقبال کردند. مولانا جلال الدین محمد بلخی، بزرگ‌ترین نماینده این گروه به شمار می‌آید. دوم، دسته‌ای که با نفرت و کراهت به مرگ نگریستند و برای غلبه بر آن، به خوشباشي و اغتنام فرصت روی آورده، کوشیده‌اند، با این کار، از هول و هراس ناشی از مرگ بكاهند. خیام را باید پیشرو و نماینده کامل این دسته به حساب آورد. سوم، گروهی که واقع‌گرايانه به آن نگريسته، مرگ و زندگی را چونان دو روی یک سکه دیده و كوشيده‌اند، ضمن بهره بردن از نعمات این جهان و خدمت به جامعه انسانی، توشه و زادِ راه زندگی دو جهان را در دوره زندگانی خویش فراهم آورند. اینان نه زندگی را فدای مرگ کردند و نه مرگ را فدای زندگانی. سعدی شیرازی بزرگ‌ترین نماینده این دسته به حساب می‌آید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - بناهاي اساطيري و راز جاودانگي در اسطوره‌هاي ملي و مذهبي
        هيبت‌الله  اكبري گندماني
        انسان، از آغاز پيدايش براي درك و رسيدن به جاودانگي، به تلاش‌هاي بسياري دست زده است. او بدين منظور نمونه‌هاي جاودانه گوناگوني تصور كرده و ساخته است. يكي از آشكارترين اين نمونه‌ها، تصور بناهاي جاودانه است. در اساطير ايران، سخن از بناهايي است كه به منظور گريز از مرگ و رسي چکیده کامل
        انسان، از آغاز پيدايش براي درك و رسيدن به جاودانگي، به تلاش‌هاي بسياري دست زده است. او بدين منظور نمونه‌هاي جاودانه گوناگوني تصور كرده و ساخته است. يكي از آشكارترين اين نمونه‌ها، تصور بناهاي جاودانه است. در اساطير ايران، سخن از بناهايي است كه به منظور گريز از مرگ و رسيدن به جاودانگي، ساخته يا تصور شده‌اند. اين بناها، با ويژگي‌‌‌هايي ماورايي و با ديوارهايي از جنس سنگ‌هاي مقدس يا فلزند. بسياري از اين بناها، از نظام‌هاي مشتركي پيروي مي‌كنند. با گذر از تفاوت‌هاي ظاهري و راه يافتن به لايه‌هاي پنهان اين تصورات، مي‌توان پي برد كه تصور چنين بناهايي، نوعي «فرم» يا «شكل» بخشيدن به‌ معناي‌ جاودانگي است. در اين مقاله با كنار هم قرار دادن و بررسي ويژگي‌هاي مشترك و اجزاي چنين بناهايي كوشيده‌ايم اصلي ثابت و سرچشمه‌اي واحد،‌ ميان عناصر متغير آنها نشان دهيم. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - بنیاد اسطوره‌ای استعارة مفهومی مرگ در مثنوی معنوی
        علی‌رضا شعبانلو
        در عرفان اسلامی، مسیر عمدة رسیدن به شناخت حقیقت و اتصال به آن، مرگ است. مرگ، مرغ جان را از قفس تن می‌رهاند و به زندگی معنا می‌بخشد و مقصد و مقصودش را مشخص می‌کند؛ از این رو مرگ ثمره و میوة زندگی است. این تفکر در برخی از اساطیر نیز وجود دارد. مولوی از جمله عارفانی است که چکیده کامل
        در عرفان اسلامی، مسیر عمدة رسیدن به شناخت حقیقت و اتصال به آن، مرگ است. مرگ، مرغ جان را از قفس تن می‌رهاند و به زندگی معنا می‌بخشد و مقصد و مقصودش را مشخص می‌کند؛ از این رو مرگ ثمره و میوة زندگی است. این تفکر در برخی از اساطیر نیز وجود دارد. مولوی از جمله عارفانی است که در تصویر سیمای مرگ، از اندیشه‌های اساطیری بهره برده است. در این مقاله با استفاده از روش و نظریة استعاره مفهومی، استعاره‌های حوزه مرگ را در مثنوی مولوی کاویدیم تا بدانیم چه نسبتی میان اندیشة مولوی دربارة مرگ با اندیشه‌های اسطوره‌ای وجود دارد و نقش باورهای اساطیری در تعریف مسیر سلوک عرفانی چیست. دریافتیم که مولوی چون اغلب عرفا، مرگ (به‌ویژه مرگ بی‌مرگی) را در چارچوب «سفرِ بازگشت و بالارونده به سوی اصل/ حق/ حقیقت» شناخته و پرداخته است و از این رهگذر، راه سلوک عرفانی را بازنموده، و مرگ را روش شناخت حقیقت و نیل به عرفان معرفی کرده و نقش مهم آن را در فرایند دریافت معرفت الهی و سلوک عرفانی نشان داده است. مبنای این استعاره، اصل دوگانگی جان و تن در باور به ثنویت ایرانیان باستان است که در منطقة آسیای غربی و شمال آفریقا و جنوب اروپا گسترش یافته بود تا این که از خرقة «مُثُل» افلاطون سر برآورد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        7 - جاودانگی مدرن در رمان نوجوان (مطالعه موردی: رمان‌های «سنجاب‌ماهی عزیز» و «شکارچی کوسۀ کر»)
        فاطمه حدیده مونا  ولی پور
        سیطرۀ علم در عصر مدرن و تلاش برای داشتن نگرشی واقع‌بینانه به همه جنبه‌های زندگی، موجب شده که انسان امروز دیگر نتواند راهکارهای پیشینیان (مانند جاودانگی یزدان‌شناسانه) را برای رویارویی با مرگ اتخاذ کند. نوشتار حاضر با بررسی انواع مختلف جاودانگی پیشامدرن شامل جاودانگی نیا چکیده کامل
        سیطرۀ علم در عصر مدرن و تلاش برای داشتن نگرشی واقع‌بینانه به همه جنبه‌های زندگی، موجب شده که انسان امروز دیگر نتواند راهکارهای پیشینیان (مانند جاودانگی یزدان‌شناسانه) را برای رویارویی با مرگ اتخاذ کند. نوشتار حاضر با بررسی انواع مختلف جاودانگی پیشامدرن شامل جاودانگی نیاکانی، فرهنگی، عرفانی، اسطوره‌ای و یزدان‌شناسانه نشان داده است که مؤلفه‌های مشترک آنها یعنی جمعی بودن، قطعیت و تخیل تقریباً در نقطه مقابل مؤلفه‌های جاودانگی مدرن قرار دارد. حضور مؤلفه‌های جاودانگی مدرن که عبارتند از فردیت، عدم قطعیت، خاطره (در تقابل با تخیل) و مفهوم طبیعت جاودان، در رمان‌های نوجوان دهه نود شمسی بارز است. این پژوهش، ابتدا به مرور مراحل و تکالیف سوگواری پرداخته است و ضمن تدقیق و تعیین مؤلفه‌های جاودانگی پیشامدرن و مدرن، تناظر هر مرحله از سوگواری را با انواع مختلف جاودانگی نشان داده است. سپس با تکیه بر رمان‌های «سنجاب‌ماهی عزیز» و «شکارچی کوسۀ کر»، به بررسی مسئله مرگ و نقش جاودانگی پیشامدرن و مدرن در پیشبرد داستان پرداخته و نشان داده که شخصیت‌ها چگونه به مرحله پذیرش مرگ دیگری می‌رسند و مراحل سوگواری را کامل می‌کنند. گفتنی است که تجزیه و تحلیل نمونه‌ها مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی با رویکردی توصیفی- تفسیری است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که در هر دو رمان، توسل به مؤلفه‌های جاودانگی پیشامدرن، شخصیت‌ها را در مراحل آغازین سوگواری یعنی انکار و جست‌وجو و چانه‌زنی گرفتار می‌کند، در حالی که بلوغ شخصیت‌ها با کامل شدن تکالیف سوگواری و رسیدن به مرحله بهبود و سازمان‌یابی از رهگذر مؤلفه‌های جاودانگی مدرن (با محوریت خاطره در رمان «سنجاب‌ماهی عزیز» و طبیعت جاودان در رمان «شکارچی کوسۀ کر») تحقق می‌یابد. پرونده مقاله