هفت پیکر حکیم نظامی گنجوی که چهارمین منظومۀ او از نظر ترتیب زمانی و یکی از دو شاهکار او (با خسرو و شیرین) از لحاظ کیفیّت است، داستان سرگذشت بهرام گور است؛ داستان او با هفت دختر از پادشاهان هفت اقلیم، روایت می شود. بهرام گور هر روز از روزهای هفته، با یکی از دختران در گن چکیده کامل
هفت پیکر حکیم نظامی گنجوی که چهارمین منظومۀ او از نظر ترتیب زمانی و یکی از دو شاهکار او (با خسرو و شیرین) از لحاظ کیفیّت است، داستان سرگذشت بهرام گور است؛ داستان او با هفت دختر از پادشاهان هفت اقلیم، روایت می شود. بهرام گور هر روز از روزهای هفته، با یکی از دختران در گنبدی به رنگ خاص به سر می برد و از زبان آنها، داستان های غریبی می شنود. روز چهارشنبه در گنبد فیروزه رنگ، از زبان دختر پادشاه اقلیم پنجم، داستان مردی نقل می شود که گرفتار دیوها می گردد. در این داستان می توان جلوه گری سروش را مشاهده کرد.
سروش از جمله ایزدان زرتشتی است که همواره در باورهای مردم و آثار ادبی به گونه های مختلف نمود یافته است. در آثار ادبی، اغلب سروش فرشته و پیام آور غیبی است. یکی از مهم ترین نقش های سروش، مبارزۀ شبانه با دیوها و اهریمنان است. در این پیکار است که پرندۀ همراه سروش با خروش خود، مردم را به بیداری و عبادت فرامی خواند.
جستار حاضر سعی دارد پس از ذکر صفات و ویژگی های ایزد سروش و پرندۀ همراه او، یکی از مهم ترین کنش های او را در داستان یادشده ردیابی کند. مشاهده می شود که ناپدید شدن دیوها، به دلیل حضور سروش است.
پرونده مقاله
معمّا و مفهوم پیچیدۀ خلقت در جایجای زندگی و تفکّر و تخیّل بشر قابل مشاهده است. هنر و ادبیّات، بستری مناسب برای بازتاب و به نمود درآمدن چنین مسئلۀ شگفتی است. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعری است که در دورۀ اوج شکوفایی تمدّن اسلامی و شکل گیری مکاتب کلامی اشعری و معتزله و شیع چکیده کامل
معمّا و مفهوم پیچیدۀ خلقت در جایجای زندگی و تفکّر و تخیّل بشر قابل مشاهده است. هنر و ادبیّات، بستری مناسب برای بازتاب و به نمود درآمدن چنین مسئلۀ شگفتی است. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعری است که در دورۀ اوج شکوفایی تمدّن اسلامی و شکل گیری مکاتب کلامی اشعری و معتزله و شیعه چشم به جهان گشود و کاخ نظم خود را با خرد و اندیشیدن دربارۀ خدا، انسان و هستی پی افکند. مقالة حاضر با وارسی اصول و چارچوب حکمی و فلسفی مهمی (همچون: آغاز خلقت، حدوث یا قدم جهان هستی، مادۀ اوّلیۀ آفرینش و مراتب آفرینش) که دربارۀ آفرینش عالم در عصر فردوسی وجود داشته است، بخش «گفتار اندر آفرینش عالم» شاهنامه را تحلیل میکند تا روشن شود آیا تفکّرات رایج عصر فردوسی در بیان او دربارۀ آفرینش عالم بازتاب داشته است یا نه. مشاهده خواهد شد که تفکّرات حکمی و فلسفی ایرانیان باستان و فیلسوفان اسلامی چنان با یکدیگر همنشین شده اند که نمی توان فردوسی را در قلمرو گفتمان یا اندیشهای خاص محصور کرد؛ بلکه او نمایندۀ تفکّرات حکیمانۀ «اسلام ایرانی» در روزگار خویش است.
پرونده مقاله