بیان مسئله این است که در دوران معاصر تلقیهای گوناگون از شعر چیست؟ آیا شعر دارای محتوای اخلاقی و تربیتی است، یا صرفاً جنبة آفرینش زیبایی دارد. مسائل سیاسی و اجتماعی در شعر درج میشود یا اینکه اساساً شعر بخشی از فرهنگ و الهام است.
هدف مقاله این است که به كاملترین و ام چکیده کامل
بیان مسئله این است که در دوران معاصر تلقیهای گوناگون از شعر چیست؟ آیا شعر دارای محتوای اخلاقی و تربیتی است، یا صرفاً جنبة آفرینش زیبایی دارد. مسائل سیاسی و اجتماعی در شعر درج میشود یا اینکه اساساً شعر بخشی از فرهنگ و الهام است.
هدف مقاله این است که به كاملترین و امروزیترین تلقی از شعر دست یابد و در این روند دریافتها و تئوریهای گوناگونی که بهعنوان فن شعر بیان شده است، بررسی شود. در حال حاضر مهمترین تلقی شعر و تنظیم فن شعر و یا نقد شعر بر پایه مظاهر فرهنگ و الهامات شاعرانه صورت میپذیرد.
ماهیت شعر به گونهای که همه اهداف را در بر داشته باشد، همان القاي فرهنگی یا بخش مهمی از فرهنگ است که فراگیر مینماید.
چگونگی پژوهش مراجعه به آراي گوناگون و تئوریهای قدیم و جدید است که از طریق شناخت، مقایسه و ترجیح مهمترین تئوری بیان میگردد.
پرونده مقاله
نظامی گنجهای همواره به عنوان یکی از بزرگترین خالقان آثار داستانی گنجینۀ ادب فارسی به شمار آمده است، با این همه، آثار پژوهشی در زمینه شناخت سازوکار قصهگویی و داستانپردازی او بسیار اندک و انگشتشمارند. از سوی دیگر، معدود پژوهشهای صورت گرفته نیز همّ خود را مصروف توص چکیده کامل
نظامی گنجهای همواره به عنوان یکی از بزرگترین خالقان آثار داستانی گنجینۀ ادب فارسی به شمار آمده است، با این همه، آثار پژوهشی در زمینه شناخت سازوکار قصهگویی و داستانپردازی او بسیار اندک و انگشتشمارند. از سوی دیگر، معدود پژوهشهای صورت گرفته نیز همّ خود را مصروف توصیف زندگی نظامی و تشریح نکتههای ادبی و دقایق معانی اشعار وي کردهاند، اما در عرصههای دیگری همچون کندوکاو در زمینۀ شیوه یا شیوههای قصهگویی نظامی و باز نمودن مایههای اندیشه او، هنوز هم جای خالی بسیار احساس میشود، كه همین مسئله انگیزه بررسی الگوهای قصهگویی و روایت در آثار نظامی را در نگارندگان این مقاله به وجود آورده است.
به منظور انجام این پژوهش، از میان «گنج»های پنجگنج نظامی، منظومه هفتپیکر برگزیده شد، زیرا به لحاظ شیوۀ قصهگویی و برخورداری از جنبههای نمایشی از دیگر «گنج»ها بویژه لیلی و مجنون و خسرو و شیرین متمایز است. بر همین اساس، در این مقاله کوشش بر آن بوده است تا با بهرهگیری ازاصول و روشهای پیش اندیشیدۀ مستتر در دو رهیافت بنیادی نقد امروز، ساختگرایی و نشانهشناسی، جنبههای نمایشی و داستانی هفتپیکر مورد تحلیل و موشکافی قرار گیرد. هدف از این کار در مرتبه نخست، ارائه شگردها و فنون داستانسرایی و شناخت عناصر نمایشی هفتپیکر و در مرتبه بعد فراهم آوردن امکان استفاده از آثار نظامی، در اقتباسها و آثار داستانی و نمایشی جدید است. برای دستیابی به این هدف، جنبههای نمایشی موجود در این اثر در چهارچوب مطالعات مربوط به شخصیتشناسی، موقعیت نمایشی، کشش، کنش و واکنش، تعلیق و شخصیتهای کنشگر بررسی شدهاند، تا هرگونه اقتباس و برداشت تازه و علمیاز این اثر برای اهدف نمایشی چهارچوبی علمیداشته باشد.
پرونده مقاله
اساطير ايران در قالب آفرينش دوازده هزار ساله زردشتي و يا نه هزار ساله زرواني تبيين ميشود. ويژگي اصلي اين اساطير، ثنويت و کرانمندي جهان است. سلسلههاي پيشدادي و کياني، بخشي از اين دورة آفرينش را در بر ميگيرند، پيدايش انديشه و اعتقاد به وجود ديوان و پريان از يکسو و ظهور چکیده کامل
اساطير ايران در قالب آفرينش دوازده هزار ساله زردشتي و يا نه هزار ساله زرواني تبيين ميشود. ويژگي اصلي اين اساطير، ثنويت و کرانمندي جهان است. سلسلههاي پيشدادي و کياني، بخشي از اين دورة آفرينش را در بر ميگيرند، پيدايش انديشه و اعتقاد به وجود ديوان و پريان از يکسو و ظهور آدمياني ستمگر و بدکار چون ضحاک و افراسياب در دوره اين دو سلسله داستاني چهره مينمايد. عظمت و شکوه ايران و اهميت پادشاهي نيز، از ويژگيهاي اين دوره اساطيري است. ارتقاء انسان (پادشاهان، پهلوانان) و قرار گرفتن به جاي ايزدان، نيز از نکات قابل توجه اسطورهها است. همچنين از تأثيرپذيري اساطير ايراني از اساطير و فرهنگهاي تمدنهاي مناطق همجوار (بينالنهرين، يونان، حوزة رودسند) نبايد غفلت ورزيد.
پرونده مقاله
يكي از مهمترين وجوهي كه در برسي متون ادبي همواره يك محقق بايد به آن اهتمام ورزد، نگاه به متن مورد نظر از منظر اتيمولوژيك است. از آنجا كه هر متن ادبي در ساخت و بافت زماني و مكانيِ خود معنا مييابد، بررسي هر متن مستلزم يافتن رابطة دلالت ميان لفظ و معنا در تاريخ كاربرد آن چکیده کامل
يكي از مهمترين وجوهي كه در برسي متون ادبي همواره يك محقق بايد به آن اهتمام ورزد، نگاه به متن مورد نظر از منظر اتيمولوژيك است. از آنجا كه هر متن ادبي در ساخت و بافت زماني و مكانيِ خود معنا مييابد، بررسي هر متن مستلزم يافتن رابطة دلالت ميان لفظ و معنا در تاريخ كاربرد آن است. روش اتيمولوژيك كه در واقع اساسيترين روشِ فهم معناي الفاظ در متون ادبي است، به ما كمك ميكند تا بتوانيم با ريشهشناسيِ تاريخيِ معناي الفاظ، نسبت و دلالت ميان لفظ و معنا را در زمان و مكان وضع شدة آن بررسي كنيم. بنابراين، اتيمولوژي اهميت بسياري در حوزة ادبيات دارد. سيد احمد فرديد اساس مباحث خود را بر اتيمولوژي استوار كرده است و همواره به الفاظِ موجود در ادبيات از منظر اتيمولوژيك نگاه ميكند. اين مقاله به بررسي جايگاه اتيمولوژي در روششناسي احمد فرديد ميپردازد و با نقد كاربرد اتيمولوژي در آراء فرديد، ايرادات فرديد را در به كارگيري اين روش نشان ميدهد.
پرونده مقاله
استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهومسازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین میکوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از اینرو انتظار میرود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلانسیستمهای وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان چکیده کامل
استعارة مفهومی، شگرد ذهن برای مفهومسازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازة بنیادین میکوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از اینرو انتظار میرود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلانسیستمهای وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلانسیستمها، سبکهای ادبیاند که عوامل زیادی در تغییر آنها دخالت دارد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی میکوشد به این سؤال پاسخ دهد که تغییر استعارههای مفهومی در زمان، چه تأثیری در تغییر سبکهای ادبی دارد و برای پاسخ به آن، استعارههای مفهومی حوزة بدن را که شامل واژههای «دست، چشم، دل و سر» است، در منتخبی از اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ ردیابی میکند و با تحلیل اطلاعات بهدستآمده، به کمک نظریه های سبکشناسی شناختی و سبکشناسی درزمانی، نتیجه میگیرد که استعارههای مفهومی در طول زمان دچار تغییراتی معنیدار شدهاند که همسو با تحولات سبکهای ادبی و از متغیرهای اثرگذار بر تحول سبکها بوده است.
پرونده مقاله
حرکات بدن به جاي کلام، بخشی از پیام مورد نظر را به مخاطب منتقل میکنند. در بین ایرانیان، «کرمانی ها» زبان دست ها را به طور گسترده به کار میبرند. به دلیل بازتاب گستردۀ این حرکات در هنر ایران مي توان پذیرفت كه عدم شناخت نشانه شناسانه از زبان دست ها در کارکرد ارتباطی چکیده کامل
حرکات بدن به جاي کلام، بخشی از پیام مورد نظر را به مخاطب منتقل میکنند. در بین ایرانیان، «کرمانی ها» زبان دست ها را به طور گسترده به کار میبرند. به دلیل بازتاب گستردۀ این حرکات در هنر ایران مي توان پذیرفت كه عدم شناخت نشانه شناسانه از زبان دست ها در کارکرد ارتباطی تصویری و نمایشی خلل ایجاد کرده، استفاده از نشانه های محلی موجب تنوع در صورت های هنری میشود. پژوهش تحلیلی- توصیفی حاضر با هدف تبیین این گونه از نشانه ها در سپهر نشانهای فرهنگ کرمان تدوین شده است و پاسخگوی اين پرسش است كه زبان حرکات دست، چه ارتباطی با زبان گفتار دارد و چگونه میتواند نقش مؤثری در هنر داشته باشد. همچنین با تکیه بر مفهوم ترجمۀ بینانشانه ای، روشن میکند که تکرار نشانهها که در دو گونه مثبت- روزمره و یا منفی در کرمان به زبانی مفهومی بدل گردیده، می تواند برای ارتباط بهتر با مخاطب، از طریق روایت ها در هنرهای تجسمی و نمایشی به کار گرفته شود.
پرونده مقاله