رابطۀ جامعه و ادبيات، يکي از موضوعاتي است که در تحقيقات ادبي به آن پرداخته ميشود. رابطۀ سنّت و مدرنيته به عنوان يک مسئلۀ اجتماعي، در آثار ادبي نيز بازتاب يافته است. نمايش عناصر اين دو (با تکيه بر نظريات «آنتوني گيدنز») در رمان «همسايهها»، تبيين رابطۀ عناصر سنّت و مدرن چکیده کامل
رابطۀ جامعه و ادبيات، يکي از موضوعاتي است که در تحقيقات ادبي به آن پرداخته ميشود. رابطۀ سنّت و مدرنيته به عنوان يک مسئلۀ اجتماعي، در آثار ادبي نيز بازتاب يافته است. نمايش عناصر اين دو (با تکيه بر نظريات «آنتوني گيدنز») در رمان «همسايهها»، تبيين رابطۀ عناصر سنّت و مدرنيته و انعکاس نظر نويسندگان دربارۀ اين دو، هدف اصلي اين پژوهش را شکل ميدهد. آنتوني گيدنز معتقد است که سنّتها در مدرنترين جوامع نيز به حضور خود ادامه ميدهند. نتايج پژوهش، بیانگر اين نکته است که شاخصهاي سنّتي فرهنگي و اجتماعي بيشتر از عناصر مدرن در اين زمينهها در داستان ديده ميشود؛ به همين دليل هر چند عناصر اقتصادي و سياسي بيشتر مدرن هستند، در مجموع مغلوب سنّتها ميشوند و موفّق نميشوند خود را تثبيت کنند. محمود به بيشتر سنّتها بهويژه سنن فرهنگي نگاهي منفي دارد؛ امّا از نقد عناصر مدرن نيز غافل نميشود.
پرونده مقاله
رمان اجتماعی، عرصهای مناسب برای بازنمایی و بازآفرینی واقعیت اجتماعی در آیینۀ ادبیات است. چالش میان سنت و مدرنیته از مضامینی است که از دورة مشروطه در ادبیات فارسی بازتاب یافته و در هر دوره به شکلی متناسب با تحولات اجتماعی آن دوره بازنمایی شده است. پس از انقلاب اسلامی، ر چکیده کامل
رمان اجتماعی، عرصهای مناسب برای بازنمایی و بازآفرینی واقعیت اجتماعی در آیینۀ ادبیات است. چالش میان سنت و مدرنیته از مضامینی است که از دورة مشروطه در ادبیات فارسی بازتاب یافته و در هر دوره به شکلی متناسب با تحولات اجتماعی آن دوره بازنمایی شده است. پس از انقلاب اسلامی، رمان اجتماعی رشد کمی و کیفی قابل توجهی پیدا کرد و کمتر رمانی در این دوره وجود دارد که مضامین اجتماعی در آن طرح نشده باشد. مسئلۀ اصلی این پژوهش، بررسی تقابل مفاهیم سنت و مدرنیسم در رمانهای اجتماعی پس از انقلاب اسلامی است. هدف از پژوهش، بررسی و مقایسۀ تطبیقی رویکرد نویسندگان به این موضوع، در دهۀ شصت، هفتاد و هشتاد شمسی است.
این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام شده است. نتیجۀ پژوهش نشان میدهد که در رمانهای دهۀ شصت این تقابل به شکلی آشکار و بارز، بهویژه در اعتراض به صنعتی شدن، مظاهر مادی مدرنیته و از دست رفتن سنتها دیده میشود، اما در دهة هفتاد و هشتاد، این تجربه درونی شده و به شکل تردید، سرگردانی و گاه سنتگرایی بروز یافته است. در عین حال، پذیرش تحولاتی که در دهة شصت، یک چالش محسوب میشد، در دهة هفتاد و هشتاد، نشان دهندة حرکت روبهرشد مدرنیته بهخصوص در جامعة شهری و طبقة تحصیلکرده است.
پرونده مقاله
در دورة مشروطه که فرهنگ اسلامی و تمدن نوین با یکدیگر روبرو شدند، بهدلیل تفاوتهایی که میان آن دو وجود داشت، روشنفکران و روحانیون که نیروهای مؤثر اجتماعی بودند هر یک در مقابل تجدد و دین دیدگاههای خاصی ابراز کردند. روشنفکران به سه گروه مخالف دین، طرفدار استفادة ابزاری ا چکیده کامل
در دورة مشروطه که فرهنگ اسلامی و تمدن نوین با یکدیگر روبرو شدند، بهدلیل تفاوتهایی که میان آن دو وجود داشت، روشنفکران و روحانیون که نیروهای مؤثر اجتماعی بودند هر یک در مقابل تجدد و دین دیدگاههای خاصی ابراز کردند. روشنفکران به سه گروه مخالف دین، طرفدار استفادة ابزاری از دین و معتقد به سازگاری اسلام وتمدن نوین و روحانیون به دو گروه محافظهکاران مخالف تجدد و مشروطهخواهان طرفدار سازش اسلام و دموکراسی تقسیم شدند. این مقاله با روش تحلیل محتوای کیفی و با تأمل در اشعار هفت تن از شاعران مردمی این دوره، به بررسی نگرش دینی آنها پرداخته است و به این نتیجه رسيده که سه جریان فکری عمده در میان شاعران وجود داشته است. یک جریان، دین را در مقابل تجدد قرار میدهد و متجدد شدن را منوط به حذف دین از جامعه میداند. جریان دیگر، به حذف بسیاری از سنتهای دینی و تغییر در کارکرد آن معتقد است و بیشتر بر بعد ایمانی دین تأکید میکند. جریان سوم تجدد را بر بستر سنتهای دینی میپذیرد و با استفاده از ابزار اجتهاد، خواهان تغییر در بعضی از سنتها و اصلاح آنهاست. این جریان به حفظ دین در جامعه تأکید میکند.
پرونده مقاله
ادبیات کودک، سابقۀ چندانی در ایران ندارد و توجه به کودک و ادبیات آن به دورۀ مشروطه و تجددخواهی ایرانیان بازمی گردد. آنچه مشخص است، تجدد/ مدرنیته و ایدئولوژی های آن چون لیبرالیسیم، ناسیونالیسم و مارکسیسم در این پیدایش و گسترش بی تأثیر نبوده است. ایدئولوژیک بودن معروف تر چکیده کامل
ادبیات کودک، سابقۀ چندانی در ایران ندارد و توجه به کودک و ادبیات آن به دورۀ مشروطه و تجددخواهی ایرانیان بازمی گردد. آنچه مشخص است، تجدد/ مدرنیته و ایدئولوژی های آن چون لیبرالیسیم، ناسیونالیسم و مارکسیسم در این پیدایش و گسترش بی تأثیر نبوده است. ایدئولوژیک بودن معروف ترین آثار کودک در این دوره («کتاب احمد» و «ماهی سیاه کوچولو») می تواند دلیل درستی این مدعا باشد. به همین خاطر اصلی ترین پرسش در پژوهش حاضر چیستی نسبت میان ایدئولوژیهای معاصر و ادبیات کودک است؛ برای نیل بدین هدف، دو اثر داستانی کتاب احمد (1311 ه.ق) و ماهی سیاه کوچولو (1347 ه.ش) و همچنین اشعار کتاب های درسی ادبیات فارسی دورۀ پهلوی اول (1320-1304) که هر یک متعلق به یکی از ایدئولوژی های اصلی تاریخ معاصر ایران پیش از انقلاب هستند، بررسی شده اند.
ایدئولوژی های معاصر به دلیل فهم متفاوتی که از کودک دارند، هنجارها و الگوهای متفاوتی را نیز برای ادبیات کودک ارائه می کنند. به عنوان نمونه، لیبرالیست ها - که کتاب «احمدِ طالبوف» را با کمی تسامح می توان انعکاس-دهندۀ این ایدئولوژی دانست - ادبیاتی را شایسته کودک می دانند که جنبۀ انتقادی ذهن او را شکوفا سازد. حال آنکه ناسیونالیست ها - اشعار کتاب های درسی کودکان در دورۀ پهلوی متناسب با این ایدئولوژی گزینش شده اند - از کودک سرسپردگی می خواهند و میکوشند حس فداکاری و ازخودگذشتگی (و نه نگاه انتقادی) را در کودک نهادینه سازند. مارکسیسم و طرفداران آن به عنوان انقلابی ترین ایدئولوژی معاصر نیز ادبیاتی را شایستۀ کودک می دانست که با آگاه ساختن کودکان (آگاهی طبقاتی و...) آنها را آمادۀ مبارزه و نبرد نهایی برای دگرگون ساختن جامعه سازد.
پرونده مقاله
در مقالۀ حاضر، تأثیرپذیری رمان «طوبا و معنای شب» اثر «شهرنوش پارسی پور» از رمان «صد سال تنهایی» اثر «گابریل گارسیا مارکز» با نگاهی تطبیقی- انتقادی مورد تأمل قرار می گیرد. مواجهه و جدال میان سنت و مدرنیته را می توان یکی از مهمترین درون مایه های مشترک بین این دو رمان دا چکیده کامل
در مقالۀ حاضر، تأثیرپذیری رمان «طوبا و معنای شب» اثر «شهرنوش پارسی پور» از رمان «صد سال تنهایی» اثر «گابریل گارسیا مارکز» با نگاهی تطبیقی- انتقادی مورد تأمل قرار می گیرد. مواجهه و جدال میان سنت و مدرنیته را می توان یکی از مهمترین درون مایه های مشترک بین این دو رمان دانست. این نوشتار میکوشد تا چگونگی رابطۀ گفتمانی و بینامتنی این دو رمان را از طریق خوانشی محتوایی و با تأکید بر درون مايه هاي مشترك این دو اثر نمایان سازد. همچنین سعی بر این است تا با تکیه بر صداها و همهمه های موجود در رمان، نحوۀ مواجهۀ این دو اثر با دنیای جدید را نشان دهد و تبیین نماید که مؤلفان این دو اثر، چگونه با درهم آمیزی واقعيت و توهم، جهان فيزيكي و متافيزيكي و مرگ و زندگي به گفت وگوی با دنیای مدرن پرداخته اند.
در این مقاله پس از یک مطالعه تطبیقی، همچنین بر آنیم تا از منظری انتقادی به وجوه موجود در دو رمان، با توجه به دو گفتمان سنت و مدرنیته التفات کرده و نشان دهیم چگونه پارسی پور در روایت خود دچار گسست و دوپارگی شده است؛ به نحوی که «طوبا و معنای شب» هرگز به صلابت و پیچیدگی «صد سال تنهایی» نیست و به همین دلیل در به کار بردن عناصری چون طنز، باورپذیری شخصیت ها و همبستگی معنادار اتفاقات داستان، تاحدودی ناتوان است. همچنین شاهد آنیم که واکنش به بیگانگان در «صد سال تنهایی» به طور واضح انتقادی، اعتراضی و صریح است، در حالی که «طوبا و معنای شب» موضع گیری مغشوش، سردرگم و تاحدودی منفعلانه دارد.
پرونده مقاله
در رمان طوبا و معنای شب، رویارویی سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران در نسبت با وضعیت و موقعیت زنان، مرکز توجه قرار گرفته است. در این مقاله، شخصیتهای زن این رمان و به خصوص شخصیت اصلی آن یعنی طوبا از منظر عاملیت و کنشگری یا انفعال و کنشپذیری در تعامل با سنت تحلیل شدهاند چکیده کامل
در رمان طوبا و معنای شب، رویارویی سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران در نسبت با وضعیت و موقعیت زنان، مرکز توجه قرار گرفته است. در این مقاله، شخصیتهای زن این رمان و به خصوص شخصیت اصلی آن یعنی طوبا از منظر عاملیت و کنشگری یا انفعال و کنشپذیری در تعامل با سنت تحلیل شدهاند و نشان دادهایم که در جریان رشد زن، میل به خودمختاری سوژه و کنشگری در وجود او از طریق فرایندهای آموزش و تنبیه سرکوب میشود. این مقاله به حوزه تحلیل انتقادی گفتمان تعلق دارد. در اینجا آراء سیمون دوبووار در کتاب جنس دوم، مبنای نظری قرار گرفته و تحلیلهای متنی به روش زبانشناسی نقشگرا انجام شده است. یافتههای مقاله نشان میدهد در این رمان جفت تقابلی کنشگری (عاملیت) و کنشپذیری (انفعال)، در تناظر با دوگانه سنت و تجدد بازنموده شده و فرایندی که بووار آن را «انفعالِ آموخته» مینامد، توسط عاملان سنت، در نهادهای اجتماعی مختلف که مهمترین آنها خانواده است، در وجود زن از کودکی نهادینه میشود. همچنین، تحلیلهای متنی گویای آن است که این انفعال به بهترین وجه در سطح زبان متن نیز تجلی یافته است.
پرونده مقاله