• فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - بانوگشسب، پهلوان‌بانوی سکایی
        مرضیه عظیمی روزبه زرین کوب
        بانوگشسب، پهلوان بانویی نامدار است که به دلیل شخصیت خاصش همواره مورد توجه بوده است. سؤالی که مطرح است دربارۀ منشأ و خاستگاه چنین شخصیت و چنین پهلوان بانویی است. برای پهلوان بانو، منشأ اساطیری، تاریخی وجامعه‌شناختی قائل شده اند و یا آن را در ارتباط با ایزدبانوان دانسته ا چکیده کامل
        بانوگشسب، پهلوان بانویی نامدار است که به دلیل شخصیت خاصش همواره مورد توجه بوده است. سؤالی که مطرح است دربارۀ منشأ و خاستگاه چنین شخصیت و چنین پهلوان بانویی است. برای پهلوان بانو، منشأ اساطیری، تاریخی وجامعه‌شناختی قائل شده اند و یا آن را در ارتباط با ایزدبانوان دانسته اند. گروهی نیز آن را برخاسته از فرهنگ مادرسالار یا مردسالار معرفی می کنند. در این نوشتار به دنبال یافتن خاستگاه او، این پرسش را مطرح می کنیم که آیا بانوگشسب، پهلوان بانویی سکایی است؟ برای این منظور به سکایی بودن خاندان رستم اشاره می کنیم. سپس ویژگی های قوم سکا و سرمت و زنان سکایی را گرد می آوریم؛ چراکه بانوگشسب، دختر رستم است و اگر رستم سکایی باشد، دختر او نیز پهلوان بانویی سکایی است. شخصیت بانوگشسب را در متون مختلف بررسی می کنیم و در آخر ویژگی‌های او را با زنان سکایی می سنجیم. سرانجام نتیجه چنین حاصل می شود که بسیاری از ویژگی های بانوگشسب و زنان سکایی مشترکند و بانوگشسب، پهلوان بانویی سکایی است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - قلب نحوی به راست در ترجمه (از زبان فارسی به انگلیسی)
        محمد دبیرمقدم ویدا شقاقی مجتبی منشی‌زاده سید حسین پیری
        قلب نحوی در زبان فارسی، اختیاری و با انگیزۀ کاربرد شناختی همراه است. از آنجایی که قلب نحوی در زبان فارسی، برخلاف زبان انگلیسی، یکی از ویژگی-های این زبان محسوب می شود، تحلیل بندهای مقلوب و ترجمه آنها به منظور افزایش دقت و کیفیت ترجمه این نوع بندها ضروری به نظر می آید. چکیده کامل
        قلب نحوی در زبان فارسی، اختیاری و با انگیزۀ کاربرد شناختی همراه است. از آنجایی که قلب نحوی در زبان فارسی، برخلاف زبان انگلیسی، یکی از ویژگی-های این زبان محسوب می شود، تحلیل بندهای مقلوب و ترجمه آنها به منظور افزایش دقت و کیفیت ترجمه این نوع بندها ضروری به نظر می آید. بنابراین پژوهش حاضر به روش پیکره ای، از نوع توصیفی - تحلیلی و با هدف بررسی تأثیر قلب نحوی به راست بر بندهای ساده فارسی و تحلیل معادل های انگلیسی آنهاست. برای این منظور از تعداد کل 5247 بند در پیکره فارسی متشکل از کتاب های «مربای شیرین»، «خمره»، «دا» و «چراغ ها را من خاموش می کنم»، تعداد 297 بند مقلوب به راست جمع آوری گردید و همراه با معادل های ترجمه شده انگلیسی آنها بر اساس چارچوب نظری دستور نقش گرای نظام بنیاد «هلیدی» تحلیل شد. نتایج نشان می‌دهد که قلب نحوی به راست در پیکره فارسی با تغییر در فرانقش ها، آغازگر نشان دار ایجاد کرده است؛ ولی مترجمان به این نوع بندها توجه چندانی نداشته اند. همچنین این دستور در زمینه نقد و صحه گذاری ترجمه بندهای مقلوب به راست به زبان انگلیسی می تواند کارا باشد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - تحلیل تقابل‌ها در اندیشه شمس تبریزی از منظر روان‌شناختی
        مریم  عاملی رضایی فواد  مولودی
        در فرایند رشد روانی هر سوژۀ انسانی و به منظور اجتماعی شدن او، ذهن، ناگزیر از آموختن مقوله‎بندی‎ها و دسته‎بندی‌هاست. سوژۀ اجتماعی یاد می‌گیرد که اشیا، پدیدارها و مفاهیم را در قالب تقابل‎ها و جفت‎های مخالف دسته‎بندی کند و این مقوله‎بندی، یکی از شرایط الزامی ورود به حیات ا چکیده کامل
        در فرایند رشد روانی هر سوژۀ انسانی و به منظور اجتماعی شدن او، ذهن، ناگزیر از آموختن مقوله‎بندی‎ها و دسته‎بندی‌هاست. سوژۀ اجتماعی یاد می‌گیرد که اشیا، پدیدارها و مفاهیم را در قالب تقابل‎ها و جفت‎های مخالف دسته‎بندی کند و این مقوله‎بندی، یکی از شرایط الزامی ورود به حیات اجتماعی و دنیای نشانه‎هاست. وجوب این مقوله‌بندی‌ها ضرورت پذیرش قواعد ساختارمندی را در پی دارد؛ تا جایی که می‌توان گفت: انسان برای مفهوم‎سازی، نخست باید جهان را ساختار ببخشد و ساختاربخشی جز در قالب جفت‎های متقابل ممکن نیست. این نکته، یکی از بنیان‌های اصلی ساختارگرایی و دیگر نحله‌های مشابه آن در حوزۀ زبان، ذهن و امر اجتماعی است. اما اگر روان را در حالتی اصیل و پیشافرهنگی بررسی کنیم، این تقابل‌ها نشان از تقلیل و ساده‎سازی دارد و فقط به جهت دهی نیروی لیبیدو در جریان اجتماعی شدن اشاره می‎کند. به دیگر سخن، نیروی روان در حالت پیشافرهنگی خود، امری همگن و وحدتمند و یکه است که در جریان اجتماعی شدن، شقاق را تجربه می‌کند. این میل بازگشت به جهان وحدت، در تفکر شهودی و در نظام معرفتی عارفان مسلمان ما در قالب اندیشه‎های وحدت وجودی ظهور و بروز داشته است. تصویر این جهان وحدتمند که عمدۀ تقابل‎های آن در زیرساختشان رو به وحدت و یگانگی دارند، در قالب زبان که هستی یافته از تقابل هاست، سبب شده است تا برخی از متون عرفانی، خصلتی پارادوکسیکال یابد و امکانات شگرفی در آنها به وجود آید. از این نظر، مقالات شمس تبریزی، یکی از متون شاذ و برجسته است. در مقالۀ حاضر، بر پایۀ مفاهیم روان کاوانۀ یادشده، نشان داده‎ایم که در زیرساخت اندیشۀ شمس، تقابل‎های موجود در سطح امر خودآگاه و اجتماعی کنار گذاشته می‎شود و شمس در رویکرد معرفتی جدیدی، آنها را به مثابۀ امورِ ذاتاً هماهنگ می‎نگرد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - بازنمایی هژمونی و ضد هژمونی در گفتمان شعر جمهوریِ «محمدتقی بهار» بر مبنای آرای «آنتونیو گرامشی»
        رضا قنبری عبدالملکی آیلین فیروزیان پوراصفهانی
        مقالۀ حاضر بر مبنای نظریۀ «گرامشی» و به شیوۀ تحلیل محتوا نوشته شده است و هدف آن، تحلیل گفتمانِ «بهار» در جمهوری نامۀ اوست که توأمان هم هژمونی و هم ضد هژمونی را تولید می کند. بهار به عنوان یکی از روشن فکران حقیقی در مرکز تقابل گفتمان های جمهوریت و ضد جمهوریت قرار دارد که چکیده کامل
        مقالۀ حاضر بر مبنای نظریۀ «گرامشی» و به شیوۀ تحلیل محتوا نوشته شده است و هدف آن، تحلیل گفتمانِ «بهار» در جمهوری نامۀ اوست که توأمان هم هژمونی و هم ضد هژمونی را تولید می کند. بهار به عنوان یکی از روشن فکران حقیقی در مرکز تقابل گفتمان های جمهوریت و ضد جمهوریت قرار دارد که شدیداً یک تقابل گفتمانیِ ایدئولوژیک است. ایدئولوژی، زبان را به شیوه های مختلف و در سطوحی متفاوت پنهان می سازد. نویسندگان در این جستار نشان خواهند داد که زبان ایدئولوژیک بهار، چگونه در پسِ ساختار بیرونی شعرش پنهان شده است. هژمونی، نوعی از رهبری فکری و فرهنگی است که طبقۀ حاکم آن را بر اکثریت جامعه اعمال می کنند. در این میان، گروه های ضد هژمونیک نیز از گفتمانی برخوردارند که با ارزش های عموماً پذیرفته شدۀ حکومت در تعارض قرار می گیرد. گفتمان حاکم برای پیشبرد پروژه های خود به دنبال کسب هژمونی است و گروه های حاشیه ای نیز راهبردهایی را برای هژمونیک کردن گفتمان خود طراحی می کنند. بهار در این شعر که در بردارندۀ دو معنای کاملاً متضاد است، در ظاهر با گفتمانِ جمهوریت رضاخان موافقت دارد؛ اما در باطن با کمک شگردهای زبانی، نظم سیاسیِ جدید او را به چالش کشیده است. آیرونیک بودن ساختار معنا در شعر مورد مطالعه، به مسئلۀ «تناقض متنی» انجامیده که مورد توجه نویسندگان این جستار قرار گرفته است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - خوانش انتقادی مجموعة «بنی‌آدم» بر اساس رویکرد نشانه‌شناسی اجتماعی «تئو ون‌لیوون»
        مریم ممی زاده بیژن ظهیری ناور شکرالله پورالخاص امین  نواختی مقدّم
        مجموعة «بنی آدم»، شامل شش داستان از زندگی انسان های معاصر است. کنش‌های شخصیت ها، بازتابی از فضای اجتماعی و سیاسی نویسنده است. در مقالة حاضر، این مجموعه داستان از منظر اصول نشانه شناسی اجتماعی «ون-لیوون» بررسی شده است تا مشخص شود که دولت آبادی با استفاده از چه شگردهایی د چکیده کامل
        مجموعة «بنی آدم»، شامل شش داستان از زندگی انسان های معاصر است. کنش‌های شخصیت ها، بازتابی از فضای اجتماعی و سیاسی نویسنده است. در مقالة حاضر، این مجموعه داستان از منظر اصول نشانه شناسی اجتماعی «ون-لیوون» بررسی شده است تا مشخص شود که دولت آبادی با استفاده از چه شگردهایی در کنشِ کنشگران، آسیب های اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه را بازنمایی می‌کند؟ برای نیل به این هدف، داستان ها به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس اصول نشانه شناسی اجتماعی ون لیوون بررسی شد. یافته ها نشان می دهد که صورت روایی داستان، در فضای تخیلی و سوررئال در برگیرندة آسیب های اجتماعی و سیاسی است. تفکیکِ قاب بندی داستان ها در زیرساخت از تقابل سنت و مدرنیته، حق و ناحق، خوددوستی و دیگردوستی پرده برمی دارد. اقتدار شخصی و غیر شخصی موجود در داستان ها در لایه های زیرین از سلطة فرد بر فرد و دولت بر مردم سخن می گوید. غیاب جنس زن و عدم نام گذاری و انکار او، از امحای وجود زنان در جامعة مردسالار ایران خبر می دهد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - کنش‌پذیری و کنشگری زنانِ رمان طوبا و معنای شب
        زينب  صابرپور
        در رمان طوبا و معنای شب، رویارویی سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران در نسبت با وضعیت و موقعیت زنان، مرکز توجه قرار گرفته است. در این مقاله، شخصیت‏های زن این رمان و به خصوص شخصیت اصلی آن یعنی طوبا از منظر عاملیت و کنشگری یا انفعال و کنش‏پذیری در تعامل با سنت تحلیل شده‏اند چکیده کامل
        در رمان طوبا و معنای شب، رویارویی سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران در نسبت با وضعیت و موقعیت زنان، مرکز توجه قرار گرفته است. در این مقاله، شخصیت‏های زن این رمان و به خصوص شخصیت اصلی آن یعنی طوبا از منظر عاملیت و کنشگری یا انفعال و کنش‏پذیری در تعامل با سنت تحلیل شده‏اند و نشان داده‏ایم که در جریان رشد زن، میل به خودمختاری سوژه و کنشگری در وجود او از طریق فرایندهای آموزش و تنبیه سرکوب می‏شود. این مقاله به حوزه تحلیل انتقادی گفتمان تعلق دارد. در اینجا آراء سیمون دوبووار در کتاب جنس دوم، مبنای نظری قرار گرفته و تحلیل‏های متنی به روش زبان‏شناسی نقش‏گرا انجام شده است. یافته‏های مقاله نشان می‏دهد در این رمان جفت تقابلی کنشگری (عاملیت) و کنش‏پذیری (انفعال)، در تناظر با دوگانه سنت و تجدد بازنموده شده و فرایندی که بووار آن را «انفعالِ آموخته» می‏نامد، توسط عاملان سنت، در نهادهای اجتماعی مختلف که مهم‏ترین آنها خانواده است، در وجود زن از کودکی نهادینه می‏شود. همچنین، تحلیل‏های متنی گویای آن است که این انفعال به بهترین وجه در سطح زبان متن نیز تجلی یافته است. پرونده مقاله