داستان رفتن کیکاووس به آسمان و سقوط او سه بار در شاهنامه آمده که محل سقوط او یک بار بیشه شیرچین، و دو بار دیگر «ساری» ذکر شده است. در شاهنامه ثعالبی و معجمالبلدان این نام سیراف ضبط شده و در دیگر متون «شیرچین آمل، شهر چین، همچنین، شیرحین، شیرﺤﺋڹ، شرحین، شبیرچین، تن کابن چکیده کامل
داستان رفتن کیکاووس به آسمان و سقوط او سه بار در شاهنامه آمده که محل سقوط او یک بار بیشه شیرچین، و دو بار دیگر «ساری» ذکر شده است. در شاهنامه ثعالبی و معجمالبلدان این نام سیراف ضبط شده و در دیگر متون «شیرچین آمل، شهر چین، همچنین، شیرحین، شیرﺤﺋڹ، شرحین، شبیرچین، تن کابن، نارون، دریای گرگان»، که به لحاظ جغرافیایی هیچ ارتباطی با هم ندارند. این مسئله تنها به وسیله اسطوره شناسی تطبیقی حل می شود. اسطورة کاووس با داستان نمرود آمیخته شده است. یکی از اجزای اسطوره کاووس ماجرای تعقیب او توسط نریوسنگ و سقوط به دریای فراخکرد است که این بخش در اساطیر با فرشته اسرافیل که به لحاظ کارکرد به نریوسنگ شباهت دارد و در داستان نمرود نیز نقش دارد، جابهجا شده و صورت های گوناگون نام اسرافیل، از جمله سراف و سرافین، به عنوان محل سقوط کاووس ضبط شده است.
پرونده مقاله
بينش اسطوره اي، نوعي جهان بيني است كه همواره جایگاه خود را در تفکر و نگرش انسان حفظ کرده است. خرد اسطوره ای با تقسیم پدیده های جهان به مقدس و غیرمقدس تمایز خود را نشان می دهد. مکان از مقولاتی است که در اندیشۀ اسطوره ای ماهیت ویژه ای دارد و با برداشت مادی بشر امروزی متفا چکیده کامل
بينش اسطوره اي، نوعي جهان بيني است كه همواره جایگاه خود را در تفکر و نگرش انسان حفظ کرده است. خرد اسطوره ای با تقسیم پدیده های جهان به مقدس و غیرمقدس تمایز خود را نشان می دهد. مکان از مقولاتی است که در اندیشۀ اسطوره ای ماهیت ویژه ای دارد و با برداشت مادی بشر امروزی متفاوت است. مکان اسطوره ای، منطقه ای است که به سبب تقدس یافتن، با محیط کیهانی اطرافش تفاوت پیدا می کند. این تقدس خواه به شکل کهن الگو باشد، مثل کوه یا چشمه، و یا به سبب وقوع امری فرامادی و ارتباط با امری ماورائی حاصل شده باشد، نیرویی ویژه دارد و بر شخصیت ها و قهرمانانی که در آن واقع شوند، تأثیر می گذارد. قصه ها به عنوان يكي از گونه هاي كهن ادب شفاهي حاوي بينش و تفكر انسانهاي پيشين هستند. يكي از اين مضامين اسطوره اي که در قصه ها بازتاب پیدا کرده است، مقوله مكان است؛ مكانهايي كه هرچند در فضاي فيزيكي جاي دارند، اما به سبب دارا بودن كيفيات فرامادي در زمرة امور اسطوره اي به شمار میروند. اکثر شخصیت های قصهها با عبور از مکان اسطوره-ای، دچار دگردیسی روحی می شوند و سرنوشت و عملکردشان دگرگونه می شود. در اين مقاله تلاش شده است تا با استفاده از نظریات اسطوره شناسانی چون میرچا الیاده و ارنست کاسیرر، چند مجموعه قصۀ عاميانۀ ایرانی واكاوي شوند. در اين راستا، مكان هايي چون كوه، دريا، چشمه، رود، باغ و چاه مورد تحليل قرار گرفتند و کیفیت اسطورهای آنها تبیین شد. شیوۀ پژوهش در این مقاله، توصیفی ـ تحلیلی است.
پرونده مقاله
نهجالبلاغه یکی از منابع معتبر قابل استناد است که «أَخو ٱلقُران» نامیده شده است. بسیاری از حقایق قرآن مجید در این کتاب شرح و بسط داده شده است. این نوشتار به بررسی گسترة تأثیر کلمات قصار نهجالبلاغه در ادبیات فارسی پرداخته و با روش توصیفی- تحلیل و با بررسی محتوایی حکمت 1 چکیده کامل
نهجالبلاغه یکی از منابع معتبر قابل استناد است که «أَخو ٱلقُران» نامیده شده است. بسیاری از حقایق قرآن مجید در این کتاب شرح و بسط داده شده است. این نوشتار به بررسی گسترة تأثیر کلمات قصار نهجالبلاغه در ادبیات فارسی پرداخته و با روش توصیفی- تحلیل و با بررسی محتوایی حکمت 142، در پی پاسخ به پرسشهاست: آیا منشأ حکمتهای نهجالبلاغه معارف الهی قرآن است؟ سیطرة معارف اخلاقی و الهی نهجالبلاغه بر پهنه ادبیات ایران تا چه حد بوده است؟ بدیهی است آثار گرانقدر ادبیات فارسی به گونههای مختلف ازجمله الهام، اقتباس، تلمیح، تأثیر غیرمستقیم و تأثیر صریح و قطعی، از منبع وحی و و نیز نهجالبلاغه تأثیر پذیرفتهاند. این تحقیق در پی درکِ انواعِ این تأثیر به قدر استطاعت است. در این مقاله شرح و بسط حکمت 142 با توجه به ریشه ادبی لغات صورت گرفته است و در پی تبیین رابطة عمیق معارف نهجالبلاغه با قرآن کریم و پرتوافکنی این معارف عظیم الهی بر ادبیات فارسی است.
پرونده مقاله
موضوع اصلی در تمام تذکرهها و مناقبنامههای صوفیه، کرامات است. کرامات، پدیدههایی ذاتاً ناشناخته یا کمتر شناختهشده هستند که از اسباب خفیة غیبی و فراطبیعی برخوردارند. غفلت از بازشناسی، تعریف، طبقهبندی و مبانی عرفانی دربارة آنها، بسیاری را به انکار این واقعیات سوق داد چکیده کامل
موضوع اصلی در تمام تذکرهها و مناقبنامههای صوفیه، کرامات است. کرامات، پدیدههایی ذاتاً ناشناخته یا کمتر شناختهشده هستند که از اسباب خفیة غیبی و فراطبیعی برخوردارند. غفلت از بازشناسی، تعریف، طبقهبندی و مبانی عرفانی دربارة آنها، بسیاری را به انکار این واقعیات سوق داده است. یکی از مقدمات لازم برای بازشناسی کرامات، شیوههای گوناگون طبقهبندی آنها است. طبقهبندیِ پدیدهای که بشر نمیتواند به کشف تامة علل آن پی ببرد، موضوع پیچیدهای است که مورد توجه عرفا، صوفیه و اندیشمندان بوده است. با این حال، در متون عرفانی طبقهبندیهای علمی و جامعی از کرامات گزارش نشده است. بیشتر این متون به برشمردن نمونهها و مصادیقی فهرستوار از کرامات اکتفا کردهاند. کرامات گاه در میان خوارق عادات طبقهبندی شدهاند و گاه در میان خودشان. پژوهش حاضر به طبقهبندی کرامات در میان خودشان اختصاص دارد و بیش از پانزده طبقهبندی قدیم و جدید، از حیثیات مختلف، در آن بررسی شده است؛ طبقهبندی فهرستوار، طبقهبندی کلان، طبقهبندیهای ریختشناسانه و طبقهبندی حسّی و معنوی.
پرونده مقاله
تأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینة آن را باید در هرمنوتیک یونان جستوجو کرد. هرمنوتيک نظرية عمل فهم در جريان روابطش با تفسير متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشتهاند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسی چکیده کامل
تأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینة آن را باید در هرمنوتیک یونان جستوجو کرد. هرمنوتيک نظرية عمل فهم در جريان روابطش با تفسير متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشتهاند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسیار گسترده مینگرد و تأویل را خاص قرآن نمیداند؛ به همین سبب از تأویل در موضوعات مختلفی بهره میبرد. روش پژوهش در این مقاله اسنادی- کتابخانهای و هدف آن تحلیل انواع تأویل در سه دفتر مثنوی از نظر محتوا و ساختار است. تأویلهای بهکاررفته در سه دفتر مثنوی براساس موضوع عبارتاند از: تأویل آیات قرآن و احادیث، تأویل داستانهای پیامبران، تأویل مباحث عرفانی، شرعی و فقهی، اخلاقی و فلسفی. با بررسی سه دفتر مثنوی معنوی 136 تأویل در این موضوعات استخراج شد که بیشتر آنها را تأویل آیات قرآن تشکیل میداد. مولوی از شگردهای مختلفی برای بیان تأویل بهره برده است؛ تأویل از زبان شخصیتهای داستان، تأویل در قالب تشبیه و استعاره، تأویل تمثیلی و تأویل سببی از آن جمله است.
پرونده مقاله
رمان «آواز کشتگان» به نقد ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه روزگارش پرداخته است. در این مقاله کوشش شده تا این اثر از منظر نظریۀ انتقادی مکتب فرانکفورت و با تأکید بر نظریات هربرت مارکوزه (۱۸۹۸-۱۹۷۹) نقد و تحلیل شود. مارکوزه فیلسوف و جامعهشناس آلمانی، پدر معنوی جنبش چکیده کامل
رمان «آواز کشتگان» به نقد ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه روزگارش پرداخته است. در این مقاله کوشش شده تا این اثر از منظر نظریۀ انتقادی مکتب فرانکفورت و با تأکید بر نظریات هربرت مارکوزه (۱۸۹۸-۱۹۷۹) نقد و تحلیل شود. مارکوزه فیلسوف و جامعهشناس آلمانی، پدر معنوی جنبشهای اعتراضی دهۀ 1960 شناخته میشود. نویسنده رمان «آواز کشتگان» با توصیف مبارزۀ فرهنگی قشر دانشگاهی و روشنفکر و همچنین ابزارهای نظام حاکم در سرکوب و ایجاد سلطه بر مردم، نظم موجود روزگار خود را به پرسشکشیده و سعی می کند گامی در جهت بهبود اوضاع جامعۀ خود بردارد. دستاورد پژوهش، ناظر بر این است که این رمان، به نقد جامعۀ آن زمان در سه حوزۀ تسامح سرکوبگر، جامعۀ جایگزین و صنعت فرهنگ به نقد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه پرداخته است. محتوای رمان در حرکت به سمت جامعه اتوپیایی ایدهآل با دیدگاه نظریهپردازان مکتب فرانکفورت سازگار است.
پرونده مقاله