• XML

    isc pubmed crossref medra doaj
  • فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تحلیل تطبیقی شعر و نقاشی عصر صفوی با تکیه بر آرای هنری رماک
        مراد اسماعیلی
        این مقاله پژوهشی بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است که به مطالعه ارتباط بین ادبیات و نقاشی عصر صفوی می پردازد و با استفاده از نظریه ادبیات تطبیقی هنری رماک، در پی تبیین این موضوع است که چگونه مفهومی یکسان، به اشکال متفاوت در شعر و نقاشی این عصر نمود یافته است. بر ا چکیده کامل
        این مقاله پژوهشی بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است که به مطالعه ارتباط بین ادبیات و نقاشی عصر صفوی می پردازد و با استفاده از نظریه ادبیات تطبیقی هنری رماک، در پی تبیین این موضوع است که چگونه مفهومی یکسان، به اشکال متفاوت در شعر و نقاشی این عصر نمود یافته است. بر اساس یافته-های این پژوهش، شعر و نقاشی این عصر را نمی توان ادامه و دنباله سبک های پیشین دانست؛ بلکه شعر و نقاشی این دوره، دارای ویژگی‌های متمایز خود بوده و شاعران و نقاشان عصر صفوی به مجموعه ای از اصول و موازین مشترک پایبندند که با موازین دوره های قبل قابل مقایسه نیست. همچنین، زمینی شدن یکی از پیش‌فرض هایی است که اساس اندیشه و هنر قرن یازدهم را شکل می-دهد و شاعران و نقاشان عصر مورد بررسی به شکل های مختلفی از قبیل: واقع-گرایی، جزئی نگری، لذت بخشیدن، استفاده از عناصر پیرامون و... که همگی از مؤلفه های زمینی شدن هستند، به خلق آثار خود دست یازیده اند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - پیکربندی زمان و روایت در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی
        پروین  سلاجقه
        اندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، به‌ویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و‌ تأثیر زمان چکیده کامل
        اندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، به‌ویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و‌ تأثیر زمان را بر پدیده‌ها به دست می‌دهد، اما به نظر می‌رسد بیشتر از هر چیزی می‌توان رد پای آن را در آثار هنری و ادبی، به ویژه در داستان و رمان جستجو کرد که به کمک روایت، رخدادها را به تصویر می‌کشند. بر همین اساس، این مقاله تلاشی برای بررسی، تحلیل و پیگیری چگونگی کارکرد زمان در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی است که به کمک شگردهای خاص روایی و استفاده از گفتمان تاریخ، روایت و ادبیات موفق شده است گونه خاصی از پیکربندی زمان را در نوعی از فراگفتمان تاریخی به نمایش بگذارد. این مقاله دو بخش دارد؛ بخش نظری، با تکیه بر نظریه‌های زمان بر اساس نظریه‌های دانشمندان این حوزه و بخش دوم، تحلیل نوع کارکرد زمان در این رمان، با توجه به مباحث نظری است. نتایج به دست آمده در این بررسی، نشان‌دهنده نوع کارکرد زمان، تاریخ و روایت داستانی، در یک گفتمان فراتاریخی در این رمان است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - بررسي خاستگاه‌ها و راه‌هاي غلبه بر اضطرابِ منزلت در رمان «كتاب خَم»‌ از عليرضا سيف‌الديني
        ایوب مرادی علي  جمشیدي
        نياز به ديده‌شدن، تأييدشدن و شناخته‌شدن به‌عنوان انساني موفق، از جمله نيازهاي نوظهوراند كه متأثر از پيشرفت‌هاي مادي و تكنولوژيک در عصر‌ مدرن پديدار شده‌اند؛ نيازهايي كه در صورت برآورده‌نشدن، فرد را دچار اضطراب‌هاي ويران‌كننده مي‌کنند. آلن دوباتن، فيلسوف سرشناس معاصر، ضم چکیده کامل
        نياز به ديده‌شدن، تأييدشدن و شناخته‌شدن به‌عنوان انساني موفق، از جمله نيازهاي نوظهوراند كه متأثر از پيشرفت‌هاي مادي و تكنولوژيک در عصر‌ مدرن پديدار شده‌اند؛ نيازهايي كه در صورت برآورده‌نشدن، فرد را دچار اضطراب‌هاي ويران‌كننده مي‌کنند. آلن دوباتن، فيلسوف سرشناس معاصر، ضمن دسته‌بندي اين تشويش‌ها ذيل عنوان «اضطراب منزلت»، به تشريح عوامل و راه‌هاي مقابله با آن پرداخته است. ايدة طرح‌شده از سوي دوباتن، كه خود از زمرة‌ پديدآورندگان آثار داستاني است، به‌زودي از سوي نويسندگان مورد توجه واقع شد و آثار متعددي در قالب‌هاي مختلف هنري با اين موضوع خلق گرديد. رمان «كتاب خَم» از عليرضا سيف‌الديني يكي از نمونه‌هاي متمايز اين آثار است كه نويسنده طي آن به زندگي پرفرازونشيب مردي پرداخته كه در راستاي غلبه بر اضطراب منزلت و شناخته‌شدن به‌عنوان همسر و پدري قدرتمند، يا به تعبير متن «اسم‌ورسم‌دار»، دچار سيري قهقرايي مي‌شود و پا بر سر آرمان‌هاي خود مي‌گذارد. پژوهش حاضر كه با روش توصيفي ـ تحليلي به نگارش درآمده، در پي آن است تا ضمن توصيف زمينه‌هاي ايجاد اضطراب يادشده در شخصيت اصلي داستان، روند قهقرايي زندگي او را تحليل نمايد. نتايج نشان مي‌دهد عواملي همچون اهميت‌يافتن رفاه و پيشرفت مادي، تغيير معيارهاي ذهني ارزش‌گذاري فقر و غنا و اثرپذيري از القائات جمعيت «اسناب»‌ها، عواملي‌اند كه در كنار ترس از ضعيف به‌نظررسيدن در چشم همسر و هراس از ناتوانی در ايفاي مناسب وظايف پدري، باعث ايجاد اضطراب منزلت در شخصيت اصلي شده‌اند؛ اضطرابي كه شخصيت يادشده راه رهايي از آن را در توجه به فلسفه، هنر، آموزة مذهبي مرگ و سبك زندگي بوهميايي جست‌وجو مي‌كند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - تحلیل نشانه‌شناختی بحران هویت و زیست زنانه در رمان «ودیگران» از محبوبه میرقدیری
        سپیده سیدفرجی فرهاد طهماسبی رقيه صدرايي
        خواندن داستان و رمان یکی از راه‌های بررسی جامعه‌شناختی جامعه و آشنایی با مسائل فرهنگی و اجتماعی آن است. یکی از مسائل اجتماعی که در جامعه‌شناسی بدان توجه شده و در ادبیات نیز محور روایت داستانی قرار گرفته، مسئلۀ زنان است. مسئله این پژوهش جست‌وجوی هویت زن ایرانی در رمان «و چکیده کامل
        خواندن داستان و رمان یکی از راه‌های بررسی جامعه‌شناختی جامعه و آشنایی با مسائل فرهنگی و اجتماعی آن است. یکی از مسائل اجتماعی که در جامعه‌شناسی بدان توجه شده و در ادبیات نیز محور روایت داستانی قرار گرفته، مسئلۀ زنان است. مسئله این پژوهش جست‌وجوی هویت زن ایرانی در رمان «ودیگران» و نحوۀ تبیین آن با رویکردی نشانه‌شناسانه است. شناخت این موضوع در رمان‌ها می‌تواند اطلاعات بسیاری درباره جامعه و دیدگاه‌های افراد جامعه به دست دهد؛ یکی از ابزارهایی که می‌تواند این کار را میسر کند نشانه‌شناسی اجتماعی است. نشانه‌شناسی یکی از رویکردهای پژوهشی است که به بررسی نشانه‌ها در جهت درک معانی نهفته در متن می‌پردازد. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی نشانه‌های اجتماعی رمان «ودیگران» اثر محبوبه میرقدیری با استفاده از نشانه‌شناسی پیر گیرو، زوایای پنهانی از بحران هویت و زیست زنان روشن شود. یافته‌ها نشان می‌دهد که هویت مهم‌ترین دغدغه نویسنده است و همچنین شخصیت اصلی رمان (راوی) در مقام همسر دوم یک مرد متأهل، درصدد تبیین ابعادی از هویت خود است. مهم‌ترین نشانه‌های اجتماعی به کار رفته در رمان، مکان، زبان و نام است. راوی از طریق زبان با اشارات پنهان و آشکار به تجربیات جنسیتی زنانه مانند تجربۀ بلوغ، مادری، سقط جنین و... زیست جنسی زنان را بازمی‌نمایاند. همچنین میرقدیری از طریق رمزگان‌های آداب معاشرت (آداب و رسوم)، نظم گفتمانی مردسالار را به خوبی نمایانده و بدان به صورت ضمنی اعتراض کرده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - رخش؛ اسبِ واگذارشدۀ گرشاسپ به رستم
        سعید شهروئی ابراهیم  محمدی سیدمهدی رحیمی
        در این نوشتار، به روش بازکاوی متن و با شیوۀ تطبیقی، همسانی رستم و گرشاسپ از دید ویژگی تنانه و کالبدینۀ اسبان آن دو پهلوان بررسی و تحلیل می‌شود. رستم پس از ستاندن جهان پهلوانی، در برابر افراسیاب که سپاهی انبوه برای تازش به ایران شهر گسیل داشته، درمی ایستد؛ اما برای ایستا چکیده کامل
        در این نوشتار، به روش بازکاوی متن و با شیوۀ تطبیقی، همسانی رستم و گرشاسپ از دید ویژگی تنانه و کالبدینۀ اسبان آن دو پهلوان بررسی و تحلیل می‌شود. رستم پس از ستاندن جهان پهلوانی، در برابر افراسیاب که سپاهی انبوه برای تازش به ایران شهر گسیل داشته، درمی ایستد؛ اما برای ایستادگی در برابر تورانیان و پای‌گذاری به نبردگاه، دو چیز از زال می خواهد: یکی گرز و دیگری اسب. زال نیز نخست گرز نیای خود، گرشاسپ پهلوان را که به سام رسیده بود، به تهمتن می‌دهد و سپس با گردآوردن گله های بسیار از اسبان، زمینه را برای گزینش اسبی درخور و فراسویی برای تهمتن فراهم می آورد. رستم از میان اسبان گوناگون، اسبی میان لاغر برمی گزیند. درنگ در معنی نام گرشاسپ و فرادید نهادن همانندی های بسیار میان او و رستم، همچون زاده شدن از پهلوی مادر، همسانی در برخورد با آتش، فروافتادن در جایی گود، نبرد همسان با اکوان و گندرَو و... این انگاره را سامان می دهد که گرشاسپ که به معنی دارندۀ اسب لاغر است، در گذر اسطوره به حماسه، افزون بر گرز خویش، اسبِ میان لاغر خود را در حماسۀ ملی به تهمتن وا می گذارد و بدین گونه رخش، یادگاری می تواند بود از بخش «کِرِس» یا «کرش» در نام «گرش اسپ» که به معنی اسب نزار است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - ادبیات فراتر از جهانِ صفر و یک؛ بررسی ادبیات از دیدگاه منطق فازی
        زهره  کافی امیرحسین  مدنی
        دانستن این موضوع که ادبیات دارای سرشتی فازی است و نه ارسطویی، کمک می‌کند تا مخاطبان و تحلیلگران در مواجهه با متون، نگاه بازتری داشته باشند. ادبیات مانند هر دانش و هنر دیگری، قابلیت ارزیابی دارد و با توجه به منطق حاکم بر آن می‌توان دربارة ادبی بودن یا نبودن یک متن داوری چکیده کامل
        دانستن این موضوع که ادبیات دارای سرشتی فازی است و نه ارسطویی، کمک می‌کند تا مخاطبان و تحلیلگران در مواجهه با متون، نگاه بازتری داشته باشند. ادبیات مانند هر دانش و هنر دیگری، قابلیت ارزیابی دارد و با توجه به منطق حاکم بر آن می‌توان دربارة ادبی بودن یا نبودن یک متن داوری کرد. ازاین‌رو، در این پژوهش ابتدا مفاهیمی چون: ادبیات، ادبیات عرفانی، منطق ارسطویی و منطق فازی تبیین شده‌اند و سپس رابطة ادبیات با منطق ارسطویی و فازی بررسی شده است. در این سنجش، با روش تحلیلی، چهار عنصر اصلیِ ادبی بودن یک متن (عاطفه، تخیل، چندمعنایی و فرم) در نموداری فازی همراه با شواهد مثالی از ادبیات فارسی تحلیل شده‌اند. در هر چهار مورد، نتیجة حاصل‎شده نشان می‌دهد که یک متن می‌تواند با دربرداشتن درجه‌ای از هر یک از این چهار عنصر، در دایرة ادبیات قرار بگیرد و متناسب با درجة برخورداری از این عناصر، نسبت ادبی آن مشخص می‌گردد؛ در نتیجه لزومی ندارد که به شکل منطق دوارزشی و مطلقِ صفر‌ویک در منطق ارسطویی، همة عناصر را در بالاترین درجة ممکن دارا باشد. به این ترتیب ثابت می‌شود که منطق حاکم بر ادبیات، منطق فازی است. پرونده مقاله