تحلیل محتوا و ساختار در تأویلهای مثنوی معنوی
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایران
مریم نافلی شهرستانی
1
(دانش آموختة زبان و ادبیات فارسی گرایش عرفانی دانشگاه اصفهان، ایران)
حسين آقاحسيني
2
(استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان، ایران )
کلید واژه: تأویل, مثنوی معنوی, مولوی, موضوع تأویل, شیوة تأویل,
چکیده مقاله :
تأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینة آن را باید در هرمنوتیک یونان جستوجو کرد. هرمنوتيک نظرية عمل فهم در جريان روابطش با تفسير متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشتهاند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسیار گسترده مینگرد و تأویل را خاص قرآن نمیداند؛ به همین سبب از تأویل در موضوعات مختلفی بهره میبرد. روش پژوهش در این مقاله اسنادی- کتابخانهای و هدف آن تحلیل انواع تأویل در سه دفتر مثنوی از نظر محتوا و ساختار است. تأویلهای بهکاررفته در سه دفتر مثنوی براساس موضوع عبارتاند از: تأویل آیات قرآن و احادیث، تأویل داستانهای پیامبران، تأویل مباحث عرفانی، شرعی و فقهی، اخلاقی و فلسفی. با بررسی سه دفتر مثنوی معنوی 136 تأویل در این موضوعات استخراج شد که بیشتر آنها را تأویل آیات قرآن تشکیل میداد. مولوی از شگردهای مختلفی برای بیان تأویل بهره برده است؛ تأویل از زبان شخصیتهای داستان، تأویل در قالب تشبیه و استعاره، تأویل تمثیلی و تأویل سببی از آن جمله است.
Interpretation means returning something to its original state, the background of which is to be found in Greek hermeneutics. Hermeneutics is the theory of the act of understanding in its relation to the interpretation of texts. Mystics have paid much attention to the interpretation and content of the Qur'an. Rumi has also used interpretation in Masnavi.He looked at interpretation very broadly and did not consider interpretation specific to the Qur'an; For this reason, he has used interpretation on various topics. The research method in this article is descriptive and its purpose is to study the types of interpretations in the three books of Masnavi in terms of content and structure. The interpretations used in the three books of Masnavi based on the subject are: interpretation of Quranic verses and hadiths, interpretation of the stories of the prophets, interpretation of mystical, religious and jurisprudential, moral and philosophical issues.By examining the three books of Masnavi Manavi, 136 interpretations were extracted on these subjects, most of which consistes of interpretations of Quranic verses. Rumi has used various tricks to express interpretation; Interpretation from the language of the characters of the story, interpretation in the form of similes and metaphors, allegorical interpretation and causal interpretation are among them.
قرآن کریم.
آموزگار، شهلا (1375) تأویل در مثنوی، پایاننامة کارشناسی ارشد، استاد راهنما محمد غلامرضایی، یزد، دانشگاه یزد.
ابراهیمی، مهدی (1382) «تأویل قرآن در مثنوی»، نشریه دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، سال 46، شمارة مسلسل 189، صص 39-59.
ابناثیر، مبارک بن محمد جزري(1426) النهاية فی غریب الحدیث و الاثر، بیروت، المکتبه العصریه.
ابنرشد (1358) فصل المقال في ما بين الحکمه و الشريعه من الاتصال، ترجمة جعفر سجادي، تهران، انجمن فلسفه ايراني مطالعه فرهنگها.
ابنعباد، اسماعیل (1414) المحیط فی اللغه، بیروت، عالم الکتاب.
ابنفارس، احمد (1969) مقاييس اللغة الجزء الاول، چ 3، مصر، شرکة المکتبة و متابعة مصطفي البابي الحلبي و اولاده.
ابنمنظور، محمد بن مکرم (1405) لسان العرب، بیجا، نشر ادب حوزة ایران.
ابوزيد، نصرحامد (1381) معناي متن، ترجمة مرتضي کريمينيا، تهران، طرح نو.
احمدی، بابک (1384) ساختار و تأویل متن، چ 7، تهران، نشر مرکز.
----------- (1387) حقیقت و زیبایی، درسهای فلسفة هنر، چ 15، تهران، نشر مرکز.
پالمر، ريچارد(1390) علم هرمنوتيک، ترجمة محمدسعيد حنائي کاشاني، تهران، هرمس.
پريمي، علي (1392) هرمنوتيک و تأثير آن بر فهم متون، اصفهان، آسمان نگار.
پورحسن، قاسم (1384) هرمنوتيک منطقي بررسي همانندي فلسفه تأويل در اسلام و غرب، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
تفتازانی، سعدالدین (1383) مختصرالمعانی، چ 8، تهران، درالفکر.
توحیدی، امیر وزهرا صادقی(1391) «استعارههای قرآنی ازمنظر تفسیر و تأویل»، مطالعات نقد ادبی (پژوهشهای ادبی)، شمارة 38، صص 165 193.
تولمی، کیوان (1375) تأویل و تفسیر قرآن در دفتر اول مثنوی، پایاننامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما محمدیوسف نیری، شیراز، دانشگاه شیراز.
جرجاني، شريف علي بن محمد (1938) التعريفات، مصر، شرکه المکتبه و متابعه مصطفي البابي الحلبي و اولاده.
جوهری، اسماعیل بن حماد (1399 ق) الصحاح تاج اللغه، چ 2، بیروت، دارالعلم للملایین.
حاجي خليفه (1360 ق) کشف الظنون ج1، استانبول، بینا.
حقیقی، فرزام (1387) تأویل قصص و نشانهها در مثنوی معنوی، پایاننامة کارشناسی ارشد، استاد راهنما سید علی محمد سجادی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.
حسنی قهرودی، زهرا (1384) تفسیر و تأویل قرآن در دفتر چهارم مثنوی، پایاننامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما کامران کسایی، قزوین، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره).
خرمشاهی، بهاءالدین (1376) قرآنپژوهی، تهران، ناهید.
دهباشی، مهدی و سید علیاصغر میرباقریفرد (1388) تاریخ تصوف (1)، چاپ سوم، تهران، سمت.
دهخدا، علیاکبر (1377) لغتنامه دهخدا، چاپ دوم، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
راستگو، محمد (1383) «نگاهي نو به تأويل»، مجله دانشکده ادبيات و علوم انساني، س 12، شمارة 45-46، صص 20-50.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1996) مفردات الفاظ القرآن، بیجا، دارالقلم.
روحانی، رضا (1384) «تأویل و انواع آن در مثنوی»، فصلنامه پژوهشهای ادبی، شمارة 9 و 10، صص 93-110.
----------- (1386) «عوامل و انگیزههای تأویل و تفسیر معنوی متون در مثنوی»، مطالعات عرفانی، شمارة پنجم، 82-97.
زبیدی، مرتضی (1994) تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دارالفکر.
سبحاني، جعفر (1383) منشور جاويد نخستين تفسير موضوعي قرآن به زبان فارسي ج 3، قم، مؤسسه امام صادق(ع).
سجادی، سیّد جعفر (1386) فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، چ 8، تهران، طهوری.
سیدی، سید حسین (1384) «مولوی و قرآن تفسیر یا تأویل»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، سال 48، شمارة مسلسل 196، صص 137-158.
-------------- (1389) تأویل قرآن در مثنوی بررسی تطبیقی مثنوی با تفاسیر المیزان، تبیان، کشفالاسرار، کبیر، تهران، سخن.
سيوطي، جلالالدين عبدالرحمن (1405) الاتقان في علوم القرآن، الجزء الثالث، قاهره، دارالتراث.
شاکر، احمد محمد [بيتا] «تأويل»، دايرةالمعارف الاسلاميه، بيروت، دارالفکر.
شاکری، جلیل (1382) مثنوی و تأویل حکایات و داستانهای آن، پایاننامة کارشناسی ارشد، استاد راهنما تقی پورنامداریان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
شاهرودی، عبدالوهاب (1380) «کوزه و باده (تأویل در مثنوی)»، پژوهشنامه متین، دورة 5، شمارة 18، صص 95-110.
شاهرودی عبدالوهاب (1379) «شراب آسمانی»، مقالات و بررسیها، دفتر 67، صص 159-168.
شمیسا، سیروس (1381) بیان، چ 9، تهران، فردوسی.
شیمل، آنه ماری (1384) ابعاد عرفانی اسلام، چ 5، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
طباطبایی، محمدحسین (1366) تفسير الميزان، ج3، ترجمه عبدالکريم نيري بروجردي، تهران، بنياد فکري علامه طباطبايي با همکاري مرکز نشر فرهنگي رجاء و مؤسسه انتشارات اميرکبير.
طبري، محمد بن جرير (1412) جامع البيان في تفسير القرآن المجلد الاول، بيروت، دارالمعرفه.
عابدي، محمدرضا (1392) «انترناسيوناليسم عرفاني، مبناي نگرش انسانشناختي مولانا (تلقي فرااقليمي و فرامادي از انسان و تأويل عرفاني از وطن در انسانشناسي عرفاني مولانا)، دوفصلنامه علمي ـ پژوهشي انسانپژوهي ديني، سال دهم، شمارة 29، صص 51-69.
العمراني، یحی بن سالم (1421) البيان في مذهب الشافعي، لبنان، دارالمنهاج.
فراهيدي، خليل بن احمد (1405) العين (الجزء الثامن)، تحقيق مهدي المخزومي و ابراهيم السامرايي، قم، دارالهجره.
فروزانفر، بدیعالزمان (1381) احادیث و قصص مثنوی (تلفیقی از دو کتاب «احادیث مثنوی» و «مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی»)، ترجمة کامل و تنظیم از حسین داودی، چاپ دوم، تهران، امیرکبیر.
کربن، هانري (1395) تاريخ فلسفه اسلامي، ترجمه جواد طباطبايي، چ 2، تهران، مینوی خرد.
کریمپور، نسرین و محمدکاظم یوسفپور (1393) «معانی خوف و رجا در قرآن و تأویل آن در مثنوی مولوی»، فصلنامه علمي- پژوهشي پژوهشهاي ادبي- قرآني، سال دوم، شمارة دوم، صص 1-22.
لالاند، آندره (1377) فرهنگ فلسفه، ترجمة غلامرضا وثيق، [بیجا]، فردوسي.
مجلسی، محمدباقر (1403 ق) بحار الانوار، ج 33 و 89، چ دوم، بیروت، دار إحیاء التراث العرب.
مقری فیومی، احمد بن محمد (1405) المصباح المنیر، قم، دارالهجره.
منصوری، عصمت (1397) تأویل آیات قرآن کریم در مثنوی، پایاننامة کارشناسی ارشد، استاد راهنما علی اشرف امامی، مشهد، دانشگاه فردوسی.
مولوی، جلالالدین محمد (1376) کلیات شمس تبریزی، بانضمام شرح حال مولوی به قلم بدیع الزمان فروزانفر، چاپ14، تهران، امیرکبیر.
-------------------- (1387) متن و شرح مثنوی مولانا جلد 1 و 2 و 3، مقدمه و تصحیح محمد استعلامی، چاپ نهم، تهران، سخن.
ناصحيان، علياصغر (1381) «معنيشناسي تفسير و تأويل»، الهيات و حقوق، شمارة 4 و 5، صص 41-68.
نصري، عبدالله (1390) راز متن: هرمنوتيک قرائتپذيري متن و منطق فهم دين، چاپ دوم، تهران، سروش.
نویا، پل (1373) تفسیر قرآنی و زبان عرفانی، ترجمة اسماعیل سعادت، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
نیکلسون، رینولد.
الین(1374)رشرح مثنوی، ترجمة لاهوتی، تهران، علمی فرهنگی.
واعظ، بتول و رقیه کاردل ایلواری(1392) «تأویلگرایی در اندیشة مولوی و غزالی»، حکمت و فلسفه، سال نهم، شمارة 2، صص 103-124.
هجویری، علی بن عثمان(1390) کشف المحجوب، به تصحیح محمود عابدی، چاپ هفتم، تهران، سروش.
فصلنامه علمي «پژوهش زبان و ادبيات فارسي»
شماره شصتم، بهار 1400: 126-97
تاريخ دريافت: 01/09/1399
تاريخ پذيرش: 15/04/1400
نوع مقاله: پژوهشی
تحلیل محتوا و ساختار در تأویلهای مثنوی معنوی1
مریم نافلی شهرستانی2
حسين آقاحسيني3
چکیده
تأویل به معنی بازگرداندن چیزی به اصل آن است که درواقع پیشینة آن را باید در هرمنوتیک یونان جستوجو کرد. هرمنوتيک نظرية عمل فهم در جريان روابطش با تفسير متون است. عارفان به تأویل و باطن قرآن بسیار توجه داشتهاند. مولانا نیز در مثنوی از تأویل بهره برده است. او به تأویل بسیار گسترده مینگرد و تأویل را خاص قرآن نمیداند؛ به همین سبب از تأویل در موضوعات مختلفی بهره میبرد. روش پژوهش در این مقاله اسنادی- کتابخانهای و هدف آن تحلیل انواع تأویل در سه دفتر مثنوی از نظر محتوا و ساختار است. تأویلهای بهکاررفته در سه دفتر مثنوی براساس موضوع عبارتاند از: تأویل آیات قرآن و احادیث، تأویل داستانهای پیامبران، تأویل مباحث عرفانی، شرعی و فقهی، اخلاقی و فلسفی. با بررسی سه دفتر مثنوی معنوی 136 تأویل در این موضوعات استخراج شد که بیشتر آنها را تأویل آیات قرآن تشکیل میداد. مولوی از شگردهای مختلفی برای بیان تأویل بهره برده است؛ تأویل از زبان شخصیتهای داستان، تأویل در قالب تشبیه و استعاره، تأویل تمثیلی و تأویل سببی از آن جمله است.
واژههاي کلیدی: تأویل، مثنوی معنوی، مولوی، موضوع تأویل، شیوة تأویل.
مقدمه
مولانا جلالالدین بلخی از شاعران و عارفان بزرگ زبان فارسی است که در قرن هفتم هجری میزیست. کتاب مثنوی معنوی او از بزرگترین آثار عرفانی اسلامی است. مولانا کلام خود را در مثنوی با قرآن مقایسه میکند و میگوید کلام من نیز مانند قرآن ظاهری دارد و باطنی (مولوی، 1387، ج 3: 194). توجه به باطن کلام بحث تأویل و هرمنوتیک را مطرح میکند. «هرمنوتیک را میتوان آیینی باسابقه و بسیار کهن دانست» (احمدی، 1384: 496) که با نوشتههای آگوستین قدیس مانند علم تأویل مطرح شد (همان). درواقع تأویل «کارکردی است که معنا یا معناهای ناپیدا را به یاری معنای آشکار روشن میکند. ازاینرو که خواندن نیز یافتن معناهای تازه است به یاری معنای موجود» (همان، 1387: 434). اگر تأویل را بیان معانی باطنی و حقیقی و پنهان بدانیم، کل مثنوی نوعی تأویل به شمار میرود که در پی آشکار کردن حقایق امور است (برای نمونه ر.ک: همان: 52).
مولوی در مثنوی از دو نوع تأویل یاد میکند که میتوان آنها را تأویل ممدوح و مذموم نامید. از نظر او تأویلِ مبتنی بر هوا و هوس و عقل جزئی تأویلی باطل است: «بر هوا تأویل قرآن میکنی/ پست و کژ شد از تو معنی سنی» (همان، د 1: 143)؛ «آن خطا دیدن ز ضعف عقل اوست/ عقل کل مغز است و عقل جزو پوست» (همان: 262). تأویل ممدوح در نظر مولوی تأویلی است که به انسان پویایی و تحرک بخشد؛ در آیات متشابه باشد؛ مبتنی بر کشف شهودی باشد و تأویلکننده صلاحیت تأویل داشته باشد (ابراهیمی، 1382: 48‑51).
بیشتر پژوهشگران به تأویل آیات و احادیث توجه داشتهاند و از تأویلهای دیگر مولانا غافل بودهاند. مولانا افزونبر آیات قرآن و احادیث میکوشد تا دربارة موضوعات دیگری مانند اصطلاحات و مسائل عرفانی، اخلاقی، شرعی، فلسفی، داستان و روایات پیامبران نیز از جنبة ظاهری فراتر رود و معانی باطنی را کشف و آشکار کند. به بیان دیگر با توجه به شواهد بهدستآمده، مولانا به تأویل با دید گستردهتری مینگرد و تأویل را فقط خاص آیات قرآنی نمیداند.
هدف و شیوة پژوهش
هدف در این پژوهش بررسی انواع تأویلهای بهکاررفته در مثنوی از نظر محتوایی و
ساختاری است.
شیوة پژوهش در این مقاله از نوع اسنادی- کتابخانهای است. برای انجام این پژوهش سه دفتر نخست از شش دفتر مثنوی معنوی بررسی و 136 شاهد از انواع تأویل در مثنوی استخراج شد.
فرضیهها و پرسشهای پژوهش
فرضیههای منظور برای این پژوهش عبارت است از:
ـ افزونبر تأویلات آیات و احادیث، میتوان تأویلهای دیگری در حوزههای متنوع، از مثنوی استخراج کرد.
ـ مولوی برای بیان تأویلات خود از روشهای خاصی بهره میبرد که میتوان آنها را برای بررسی دقیقتر دستهبندی کرد.
با توجه به فرضیات بیانشده پرسشهای پژوهش چنین است:
1. مولوی در حوزة محتوا به چه تأویلاتی توجه داشته و حوزة تأویل را در چه مباحثی بسط داده است؟
2. مولوی از چه شگردهایی برای بیان تأویلات خود و تأثیر بیشتر آن بر خواننده بهره برده است؟
پیشینة پژوهش
سیدحسین سیدی در کتاب «تأویل قرآن در مثنوی بررسی تطبیقی مثنوی با تفاسیر المیزان، تبیان، کشفالاسرار، کبیر» (1389) شش دفتر مثنوی را از نظر کاربرد تأویلهای آیات قرآن بررسی کرده است. در این کتاب فقط به تأویل آیات قرآن توجه شده و به همین سبب با نگرشِ این پژوهش متفاوت است.
رضا روحانی (1386) در مقالة «عوامل و انگیزههای تأویل و تفسیر معنوی متون در مثنوی» انگیزههای تأویل متون مقدس در مثنوی را در سه دسته تقسیمبندی میکند: گویندهمحور، مخاطبمحور، متنمحور. او در این پژوهش تنها به تأویلهایی توجه دارد که برخاسته از متون مقدس است؛ ولی در مقالة پیش رو به تأویلهای دیگری (افزونبر
تأویلات قرآنی) توجه شده است.
بتول واعظ و رقیه کاردل ایلواری (1392) در مقالة «تأویلگرایی در اندیشة مولوی و غزالی»، در بخشی از پژوهش دربارة تأویل در مثنوی سخن میگویند. آنان تأویل در مثنوی را در سه سطح بررسی کردهاند که عبارت است از: تأویل آیات و احادیث، رمزها و نشانهها، اصطلاحات عرفانی. این تقسیمبندی با این پژوهش اشتراکاتی دارد؛ اما آنچه در تحقیق واعظ دربارة مثنوی بیان شده، بسیار مختصر و کلی است و برخی از مباحث مطرح در این پژوهش در آن مقاله بیان نشده است (مانند بحث شیوهها و ساختار تأویل در مثنوی و تأویلهای بلاغی و سببی و فلسفی و غیره).
رضا روحانی (1384) در مقالة «تأویل و انواع آن در مثنوی» تأویل را از نظر مولوی به دو نوع مذموم و ممدوح تقسیم میکند و چنین نتیجه میگیرد که درستی و نادرستی یا خوبی و بدی تأویل از دیدگاه مولانا نسبی است و به نوع تأویل، شخص تأویلگر و اهداف و انگیزههای او از تأویل بازمیگردد. رویکر مقالة یادشده با این پژوهش کاملاً متفاوت است و تنها در عنوان دو مقاله شباهتهایی دیده میشود.
سید حسین سیدی (1384) مقالهای با عنوان «مولوی و قرآن تفسیر یا تأویل» به چاپ رسانده است. نویسنده دربارة تأویل آیات قرآن در مثنوی سخن میگوید و رویکرد مولانا به تأویل آیات را به چهار دسته تقسیم میکند: اقتباس لفظی، اقتباس معنوی، تفسیر، تأویل. نویسنده سپس تنها به تفسیر و تأویل میپردازد و در پایان چنین نتیجه میگیرد که مولانا تأویلی را میپذیرد که از مراد قرآن دور نباشد؛ او خود گاهی به تأویلاتی خلاف ظاهر اقدام کرده است، اما تأویل معتدل را میپذیرد. این مقاله نیز رویکرد متفاوتی با مقالة پیش رو دارد و مباحث مطرح در هریک کاملاً مختلف است.
عبدالوهاب شاهرودی (1380) در مقالة «کوزه و باده (تأویل در مثنوی)» به توضیحاتی دربارة تأویل و ابیات تأویلبرانگیز در مثنوی اشاره میکند. این مقاله ساختار منسجمی ندارد و حتی برای آن نتیجهگیری نوشته نشده است. نویسنده دربارة روش مولانا در تأویل (جمع بین باطن و ظاهر) سخن میگوید و معتقد است مولانا سه منشأ برای تأویل در نظر گرفته است: زبانشناسانه، روانشناسانه، خردشناسانه. گفتنی است شاهرودی پیشتر در مقالة دیگری با عنوان «شراب آسمانی» (1379) همین مطالب را مطرح کرده و درواقع مقالهای تکراری به چاپ رسانده است؛ زیرا در هر دو مقاله همة مباحث مشترک است (حتی جملهبندی و شواهد شعری). مقاله مذکور نیز پژوهشی کاملاً متفاوت با مقالة پیش رو است.
مهدی ابراهیمی (1382) در مقالة دیگری با عنوان «تأویل قرآن در مثنوی» تأویل را در نظر مولوی به دو نوع مبتنی بر عقل جزئی و مبتنی بر هوای نفس تقسیم میکند. سپس تأویل ممدوح را از نظر مولوی از سه بُعد بررسی میکند: فاعلشناسانه، موضوعشناسانه، غایتشناسانه. این مقاله نیز تنها در عنوان با مقالة پیش رو شباهتهایی دارد و بقیة مباحث کاملاً مختلف است.
افزونبر پژوهشهای یادشده، چند پایاننامه نیز دربارة تأویل در مثنوی نوشته شده است که در ادامه برخی از آنها معرفی میشود؛ البته رویکرد این پژوهش با پایاننامههای یادشده مختلف است:
پایاننامة «تأویل در مثنوی» (1375) از شهلا آموزگار که در آن پس از بیان کلیات فقط تأویل در داستانهای پیامبران در دفاتر ششگانة مثنوی بررسی شده است.
پایاننامة «مثنوی و تأویل حکایات و داستانهای آن» (1382) از جلیل شاکری که در این رساله نیز فقط به تأویل حکایات و داستانها پرداخته شده است.
پایاننامة «تأویل قصص و