Analysis of Damages Caused by Natural Disasters in Persian Texts up to the Eighth Century AH
Subject Areas : Interdisciplinary Literary StudiesMehdi Najafi 1 * , Najmeh Dorri 2 , Ebrahim Khodayar 3
1 - Assistant professor of rescue department, Hilal Iran Institute of Higher Education, Iran.
2 - Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Tarbiat Modares University, Iran
3 - Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Tarbiat Modares University, Iran.
Keywords: Natural disasters, Persian texts, Disaster management.,
Abstract :
The damages caused by natural disasters and the type of reaction of societies to them are reflected in various forms in the past written works. This study aims to find out how and how much attention has been paid to these damages and related reactions to manage them in Persian texts up to the eighth century.This research is a descriptiveanalytical study of qualitative content analysis with an integrated approach. Among the common hazards, four natural hazards were considered: earthquake, flood, drought and snow and severe cold. From selected Persian texts, by purposive sampling, a total of 93 poetic samples and 52 prose samples were selected and reviewed.According to the research findings, economic damage is the most damage caused by natural disasters mentioned in selected Persian texts (45%). Also, the most attention has been paid to response phase in these texts (52%).It seems that our society's response-oriented approach to natural disasters is rooted in a historical mentality that is reflected in Persian texts up to the eighth century. A methodical and deep understanding of this historical mentality can help theorists in a deeper understanding of the current society behaviors against the natural disasters and the desired change of those behaviors.
منابع بلعمی، ابوعلی محمد (1387) تاریخ بلعمی، به تصحیح محمد تقیِ بهار، به کوشش محمد پروینِ گنابادي، تهران، کتاب هرمس.
بلوری، مریم، مختاری نوری (1397) «بازتاب روحی و روانی بلایای طبیعی در متون ادبی قرون چهارم تا هشتم هجری»، فصلنامة علمی- تخصصی مطالعات زبان و ادبیات غنایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجف¬آباد.
بیهقی، ابوالفضل (1390) تاریخبیهقی، بهکوششخلیلخطیبرهبر، تهران، مهتاب.
تاریخسیستان (1366) به تصحیح ملک الشعرا بهار، به همت محمد رمضانی، تهران، خاور.
جمال الدینِ اصفهانی، محمد بن عبدالرزاق (1320) دیوان، به تصحیحِ وحید دستگردي، تهران، ارمغان.
جهانگیری، کتایون (1388) اصول و مبانی مدیریت بحران، تهران، مؤسسه آموزش عالی هلال ایران.
دبيرخانه راهبرد بين المللى كاهش بلايا (1392) واژهشناسى كاهش خطر بلايا، ترجمه على اردلان، محمدحسينرجائى، سيدعلى آذين، تهران، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى.
سعدی، مصلح بن عبدالله (1359) بوستان، به تصحیح غلامحسین یوسفی، تهران، انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی.
------------------ (1385) کلیات سعدی، به تصحصح محمد علی فروغی، تهران، هرمس.
------------------ (1394) مواعظ، به تصحیح محمدعلی فروغی، تهران، میردشتی.
سلمان ساوجی (1371) دیوان، به تصحیح ابوالقاسم حالت، تهران، ما.
سنایی غزنوی، ابوالمجد مجدود بن آدم (1362) دیوان، به همت مدرس رضوی، تهران، سنایی.
-------------------------------- (1380) طریق¬التحقیق، به همت علی مؤذنی، تهران، آیه.
شعبانی، امامعلی، مهرعلی تبار، حمیده (1392) «حوادث و بلایای طبیعی در قرون میانی ایران»، مجلة تاریخ اجتماعی، سال سوم، 1392.
فردوسی، ابوالقاسم (1386) شاهنامه، دفتر هفتم، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی.
قطران تبریزي، ابومنصور (1362) دیوان، ازرويِ نسخۀ تصحیح شدة محمد نخجوانی، تهران، ققنوس.
کسایی، کامران (1375) «حوادث و رویدادهای طبیعی در ادبیات منظوم از رودکی تا بهار»، پایان¬نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب.
کمال¬الدین اسماعیل اصفهانی، ابوالفضل (1348) دیوان خلاق المعانی، به اهتمام حسین مجدالعلومی، تهران، دهخدا.
ناصر خسرو قبادیانی (1335) سفرنامه، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، کتابفروشی زوار.
نظامی گنجوی (1313) لیلی و مجنون، به تصحیح حسن وحید دستگردی، تهران، مطبعه ارمغان ------------ (1363) اقبال¬نامه، به همت ف بابایوف، تهران، میر (گوتنبرگ).
همدانی، رشیدالدین فضل الله (1388)، به کوشش دکتر بهمن کریمی، تهران، اقبال.
United Nations International Strategy for Disaster Reduction (UNISDR) Terminology on disaster risk reduction, 2009.
فصلنامه علمي «پژوهش زبان و ادبيات فارسي»
شماره شصت و ششم، پاییز 1401: 75-51
تاريخ دريافت: 18/11/1400
تاريخ پذيرش: 27/10/1401
نوع مقاله: پژوهشی
تحلیل بازتاب آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای طبیعی
در متون فارسی تا قرن هشتم هجری
مهدی نجفی1
نجمه دری2
ابراهیم خدایار3
چکیده
آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای طبیعی و نوع واکنش جوامع در برابر آنها، در آثار مکتوب گذشتگان، به اشکال مختلف بازتاب یافته است. این مطالعه بر آن است دریابد در متون فارسی تا قرن هشتم، به این آسیبها و نوع واکنش جوامع برای مدیریت آنها، به چه میزان و چگونه توجه شده است. پژوهش حاضر، مطالعهای توصیفی- تحلیلی از نوع تحلیل محتوای کیفی با رویکرد تلفیقی است. از بین مخاطرات شایع، چهار مخاطرة طبیعی زلزله، سیل، خشکسالی و برف و سرمای شدید در نظر گرفته شد. از بین متون فارسی منتخب، با نمونهگیری هدفمند، مجموعاً 93 نمونة منظوم و 52 نمونة منثور انتخاب و بررسی شد. بر اساس یافتههای پژوهش، بیشترین آسیبهای ناشی از حوادث و بلایا که در متون منتخب فارسی به آنها اشاره شده است؛ از نوع آسیبهای اقتصادی است (45 درصد). همچنین، بیشترین توجهی که به اقدامات مربوط به مدیریت آسیبهای ناشی از حوادث و بلایا در متون منتخب فارسی تا قرن هشتم شده است؛ معطوف به مرحلة پاسخ است (52 درصد). به نظر میرسد رویکرد پاسخمحور جامعة ما به حوادث و بلایای طبیعی، ریشه در ذهنیتی تاریخی دارد که در متون فارسی تا قرن هشتم، انعکاس یافته است. درک روشمند و عمیق این ذهنیت تاریخی میتواند به نظریهپردازان در شناحت عمیقتر رفتارهای کنونی مردم و مدیران در حوادث و بلایای کشور و تغییر مطلوب آن رفتارها کمک کند.
واژههاي کلیدی: حوادث، بلایای طبیعی، مخاطرات، متون فارسی، مطالعات بینارشتهای.
مقدمه
ایران همواره در معرض مخاطرات مختلف قرار داشته است. دستهای از این مخاطرات از طبیعت منشأ میگیرند که به آنها اصطلاحاً مخاطرات طبیعی(1) میگویند. از این دسته میتوان به مخاطراتی مانند زلزله، سیل، خشکسالی، برف و سرمای شدید اشاره کرد. مخاطرات طبیعی، تأثیر زیادی بر زندگی مردمان در گذشته داشته است. گاهی زلزلهای شهری را ویران کرده و گاه، سیلی مردمی را آواره ساخته است. بسیار اتفاق افتاده که خشکسالی مردمی را در رنج افکنده و یا سرمایی شدید، دیاری را زمینگیر کرده است.
شاید بتوان گفت متون ادبی و تاریخی و تا حدودی سایر متون مکتوب، مهمترین بستری هستند که باورها و رفتارهای مردم را در بارة موضوعات مختلف، در خود منعکس کردهاند. بنابراین انتظار میرود بسیاری از باورهای مردم در بارة حوادث و بلایای طبیعی و آثار آنها و همچنین نوع رفتار جوامع در مواجهه با آنها، در متون مذکور بازتاب یافته و قابل ردیابی باشد.
در دانش مدیریت بحران، آسیبهای ناشی از حوادث و بلایا را به سه دستة اصلی آسیبهای انسانی، آسیبهای اقتصادی و آسیبهای زیستمحیطی تقسیم میکنند (دبيرخانه راهبرد بينالمللى كاهش بلايا، 1392: 22). به علاوه، برای مدیریت این آسیبها، اقداماتی در چهار مرحلة پیشگیری و کاهش آثار مخرب بلایا(2)، آمادگی(3)، پاسخ(4) و بازیابی(5) انجام میشود (جهانگیری، 1388: 51).
در این مقاله برآنیم با استفاده از تعاریف و مفاهیم مربوط به مدیریت بحران، در متون فارسی تا قرن هشتم، آثار حوادث و بلایای طبیعی و رفتار مردم و حاکمان در مواجهه با این حوادث و بلایا را بر اساس آنچه در این متون آمده، تبیین کنیم. به عبارت دیگر، تلاش میکنیم به این سؤال اصلی که «آثار حوادث و بلایای طبیعی و مواجهه با آنها در متون فارسی تا قرن هشتم، چگونه بازتاب یافته است؟» از دیدگاه علم مدیریت بحران پاسخ دهیم.
اینکه گذشتگان، در بارة آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای طبیعی چه نظری داشتند و در مواجهة با آنها چه میکردند؛ میتواند ما را در فهم عمیقتر رفتارهای کنونی مردم در حوادث و بلایای کشور یاری رساند. بیگمان آنچه امروز ما دربارة آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای کشور میاندیشیم و انجام میدهیم؛ ریشه در نوع باورها و رفتارهایی دارد که بسیاری از آنها در متون مکتوب گذشتة ما منعکس شده است. شناخت این نوع باورها و رفتارها که احتمالاً بسیاری از آنها تا روزگار ما نیز ادامه یافته است؛ به مدیران بحران و سایر افراد و نهادهای مربوط، کمک خواهد کرد تا در مواردی که نیاز به مداخله برای تغییر این باورها و رفتارها وجود دارد، با درک درست از ریشههای فرهنگی و تاریخی آنها، برای تغییرشان تلاش کنند.
پیشینة پژوهش
دربارة شکل و محتوای مطالب مربوط به حوادث و بلایای طبیعی در متون فارسی گذشته، تحقیقات اندکی صورت گرفته است. کسایی (1375) حوادث و رویدادهای طبیعی را در ادبیات منظوم از رودکی تا بهار مطالعه کرده است. چنانکه از عنوان و موضوع این پژوهش پیداست، در این مطالعه، متون نثر فارسی و متون تاریخی، بررسی نشدهاند. از طرفی این پژوهش، جهتگیری مشخصی را نیز دنبال نمیکند.
شعبانی و مهرعلیتبار (1392) نیز حوادث و بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله، خشکسالی، برف و توفان و سرما را از قرن سوم تا هفتم، با استفاده از متون تاریخی بررسی کردهاند. بر اساس يافتههاي این پژوهش، در اين مقطع از تاريخ ايران، حوادث و بلاياي طبيعي زيانبار و مخربي مانند زلزله، سيل، خشكسالي، برف و سرما، و طوفان اتفاق افتاده كه پيامدهاي ناگواري چون قحطي، شيوع بيماريهاي واگيردار و كاهش جمعيت را در پي داشته است. در این پژوهش به واكنش ضعيف حكومتها برای مدیریت بحران هم اشاره شده که دلیل آن، خوي استبدادي و بيگانگي و ايلياتي بودن آنها، وضعيت طبيعي ايران و بعد مسافت عنوان شده است.
همچنین بلوری و مختاری (1397) در پژوهشی، بازتاب روحی و روانی بلایای طبیعی را در متون ادبی قرن چهارم تا هشتم هجری مطالعه کردهاند. در این پژوهش، ضمن مطالعة تعدادی از متون نظم و نثر ادبی و تاریخیِ قرن چهارم تا هشتم هجری قمری، سعی شده است بازتاب این وقایع، تا حد امکان نشان داده شده و از حیث سیاسی و اجتماعی بررسی و تحلیل شود. این پژوهش نتیجه میگیرد که شیوۀ شاعران و نویسندگان در بازتاب این وقایع یکسان نبودهاست؛ به گونهای که بیان متون نظم با عواطف بیشتر و متون نثر با تفصیل و جزئیات بیشتری همراه است. آثار روحی و روانی مردم، مرگ و میر و ویرانی شهرها و روستاها، شیوة حاکمیت در برخورد با این بلایا، مباحثی است که در این پژوهش به آنها پرداخته شدهاست.
با وجود این، در جستجویی که انجام دادیم؛ دریافتیم در موضوع مورد پژوهش ما، با این رویکرد، تحقیقی انجام نشده است.
مواد و روشها
این پژوهش، یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع تحلیل محتوای کیفی با رویکرد تلفیقی است. در این پژوهش، متون فارسی تا قرن هشتم هجری از لحاظ میزان توجه به آسیبهای گوناگون حوادث و بلایای طبیعی و همچنین نوع رفتار افراد و جامعه برای مدیریت آنها، بررسی و دادهها استخراج شد. دو طبقة اصلی، معیار دستهبندی دادههای استخراج شده قرار گرفت که عبارتاند از:
الف- آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای طبیعی (این آسیبها، در سه زیرطبقة انسانی، اقتصادی و زیستمحیطی دستهبندی شدند)
ب- اقدامات افراد و جامعه برای مدیریت آسیبهای مذکور (این اقدامات در چهار زیرطبقة پیشگیری و کاهش خطر، آمادگی، پاسخ و بازیابی دستهبندی شدند)
برای تحلیل محتوا، در متون منظوم، «بیت» و در متون منثور، «جمله»، به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شد. سپس متون منتخب، مورد مطالعه دقیق قرار گرفت و هر یک از واحدهای تحلیل که مرتبط با طبقات دوگانة پیشگفته بود؛ بررسی شد. پس از گردآوری دادهها، اطلاعات در جداول، جایگذاری شد و نهایتاً جمعبندی و نتیجهگیری صورت گرفت.
جامعة آماری این پژوهش، واحدهای تحلیل مرتبط با حوادث و بلایا در 41 متن فارسی (ادبی، علمی، تاریخی، عرفانی، تفسیر، تذکره و .... ) تا قرن هشتم هجری قمری است. این 41 متن شامل 26 متن منظوم و 15 متن منثور هستند. انتخاب این متون به عنوان جامعة آماری پژوهش به صورت هدفمند و بر اساس مشهور بودن اثر یا صاحب اثر صورت گرفت.
برای نمونهگیری، ابتدا چهار مخاطرة طبیعی زلزله، سیل، خشکسالی و برف و سرمای شدید به دلیل فراوانی وقوع؛ از بین مخاطرات شایع انتخاب شد. از بین متون فارسی منتخب، بر اساس جستجوی کلمات کلیدی مناسب و مرتبط با هر یک از این مخاطرات طبیعی، تمام ابیات مربوط (در متون منظوم) و جملات مربوط (در متون منثور) مورد بررسی قرار گرفت که نهایتاً از بین آنها با نمونهگیری هدفمند (که شیوة معمول نمونهگیری در تحقیقات کیفی است و یک نمونهگیری غیر احتمالی است که براساس ویژگیهای جامعة آماری و هدف مطالعه انتخاب میشود) مجموعاً از 41 متن مورد بررسی، 93 نمونة منظوم (که برخی مشتمل بر بیش از یک بیت هستند) و 52 نمونة منثور انتخاب شدند.
چگونگی استخراج دادهها از متون فارسی منتخب
آنچه در استخراج دادهها در رویکرد تحلیل محتوای کیفی اهمیت دارد؛ دست یافتن به ذهنیت مؤلف است. در متون، به ویژه متون ادبی، مؤلف در بارة هر موضوعی از جمله مخاطرات طبیعی، ذهنیت خود را میتواند به گونههای مختلف بیان کند که در زیر به آنها به اختصار اشاره شده است.
مخاطرات طبیعی در معنای واقعی
در این نوع از بیان، مخاطرات طبیعی دقیقاً در معنای واقعی خودشان به کار رفتهاند. یعنی در متن اگر مثلاً از زلزله یا سیل سخنی به میان میآید، دقیقاً منظور همان مخاطرة طبیعی است که در متن، از آن یاد شده است. مثلاً در بیت:
از آن زلزله کاسمان را درید |
| شد آن شهرها در زمین ناپدید |
|
| (نظامی گنجوی، 1363: 20) |
زلزله، دقیقاً در معنای واقعی خودش به کار رفته است و دلالت بر پدیدهای فیزیکی و زمینشناختی دارد. در تحلیل این متون برای استخراج دادههای تحقیق، مستقیماً میتوان به اطلاعات ارائه شده در متن استناد کرد. به عبارت دیگر مفاهیم به کار رفته در این متون نیاز به تأویل ندارند. مثلاً در بیت بالا، به تخریب شهرها و فرو رفتنشان در زمین اشاره شده است که از آسیبهای ناشی از زلزله است و به عنوان دادهای در این پژوهش استخراج شده است.
مخاطرات طبیعی در مقام تشبیه
در این نوع از بیان، از تشبیه استفاده میشود و «مشبه به» یکی از مخاطرات طبیعی است. مثلاً در بیت:
دانی که خراباتیم از زلزلة عشقت |
| کم رای خراج آید شه را به خراب اندر |
|
| (سنایی، 1362: 889) |
در اضافة تشبیهی «زلزلة عشق»، عشق به زلزله تشبیه شده است. به عبارت دیگر، عشق، «مشبه» و زلزله «مشبه به» است. «وجه شبه» خاصیت خرابکنندگی هر دو است. یعنی همانگونه که «زلزله بناها را خراب میکند»، عشق هم، دل عاشق را به خرابات بدل میکند.
در این موارد، از نظر موضوع این پژوهش، آنچه مهم است و دادههای پژوهش با روش تحلیل کیفی از آن استخراج شده است، «وجه شبه» یعنی خصوصیتی از مخاطره است که در تشبیه، مورد نظر نویسنده یا شاعر بوده است. به عبارت دیگر، در بررسی این موارد، منظور اصلی شاعر یا نویسنده، مورد نظر نیست بلکه آن ویژگی یا موقعیت از مخاطره (وجه شبه) که برای تشبیه استفاده شده است؛ مهم است. به دیگر بیان، زمینه و موضوع سخن در این موارد، ارتباطی به مخاطرات طبیعی به مفهوم واقعی آن ندارد ولی آن خصوصیت از مخاطره طبیعی که در آنها مورد توجه قرار گرفته، بیانگر ذهنیت شاعر یا نویسنده در مورد آن مخاطره است. مثلاً در مصراع اول بیت بالا، ویژگی خرابکنندگی به عنوان دادة این پژوهش، استخراج شده است. در مصراع دوم این بیت نیز از تشبیهی استفاده شده که میتوان از آن دادهای مرتبط با این پژوهش، استخراج کرد. در این مصراع، شاعر میگوید همانگونه که شاه از آنان که در خرابه زندگی میکنند (زلزلهزدگان)، مالیات نمیگیرد؛ معشوق هم نباید از عاشق که از عشق او درهم شکسته است؛ توقعی داشته باشد. از این تشبیه، میتوان این داده را استخراج کرد که به نظر شاعر «باید زلزلهزدگان را از مالیات معاف کرد». به عبارت دیگر، ذهنیت شاعر در بارة زلزله و مدیریت آسیبهای ناشی از آن، باعث شده که او از چنین تشبیهی استفاده کند.
مخاطرات طبیعی در مقام استعاره
در برخی موارد، مخاطرات طبیعی، به عنوان استعاره به کار رفتهاند. چنانکه میدانیم
استعاره، بيان مجازي مبتني بر تشبيه است كه يكي از دو طرف تشبيه (مشبه يا مشبهبه) ذكر نميشود. در اینجا نیز آنچه مهم است، خصوصیتی از مخاطره است که مورد توجه شاعر یا نویسنده قرار گرفته است و زمینه و موضوع سخن، برای این پژوهش اهمیتی ندارد. مثلاً در بیت:
چون سیل خراب کرد بنیاد |
| دیوار چه کاهگل چه پولاد |
|
| (نظامی گنجوی، 1313: 131) |
سیل استعاره از مرگ است. به نظر شاعر، خاصیت خرابکنندگی در سیل آن را مناسب استعاره شدن برای مرگ کرده است. در واقع، همین خاصیت مورد نظر شاعر است که برای این پژوهش به عنوان «داده» استخراج شده است.
بنابراین، از دیدگاه این پژوهش، اینکه منظور اصلی متن از بیان استعارات چیست؛ اهمیتی ندارد. آنچه مهم است آن ویژگیها از مخاطرات است که در متن برای بیان منظور، به عاریه گرفته شده است.
مخاطرات طبیعی در ساختار کنایه
در برخی موارد، از مخاطرات طبیعی در ساختار کنایات استفاده شده است. در این موارد نیز از دیدگاه این پژوهش، زمینه و موضوع سخن اهمیتی ندارد بلکه آنچه مهم است آن ویژگی از مخاطره است که در کنایه، مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً در بیت:
من مسکین در این رباط خراب |
| ساخته خانه بر ره سیلاب |
|
| (سنایی غزنوی، 1380: 98) |
«خانه بر ره سیلاب ساختن» کنایه از غافل بودن از مرگ و دل در گرو دنیا سپردن است ولی آنچه از دیدگاه مطالعة حوادث و بلایا، از این بیت میتوان استخراج کرد آن است که «برای پیشگیری از آسیبهای سیلاب، خانه را نباید در مسیر آن ساخت». به عبارت دیگر، ذهنیت شاعر در بارة مخاطرة مورد نظر (در اینجا سیل) برای این پژوهش مهم است و نه منظور اصلی او. در بیت بالا، ذهنیت شاعر در بارة سیلاب این است که سیلاب خانههایی را که در مسیر آن قرار بگیرند، خراب میکند. این ذهنیت در بارة سیل موجب شده است که شاعر از آن در ساختار کنایة «خانه بر ره سیلاب ساختن» استفاده کند. دقیقاً همین ذهنیت شاعر در بارة سیل، به عنوان «داده» در این پژوهش استخراج شده است.
یافتهها
بررسی توصیفی حوادث و بلایا در متون منتخب فارسی
در این پژوهش، در متون منظوم و منثور منتخب، به تفکیک، در مورد چهار مخاطرة طبیعی زلزله، سیل، خشکسالی و برف و سرمای شدید، طبقات و زیرطبقات مربوط به هر مخاطره (به شرح زیر)، استخراج شد و سپس بررسیهای توصیفی صورت گرفت:
- آسیبهای ناشی از مخاطره (شامل آسیبهای انسانی، اقتصادی و زیستمحیطی)
- اقدامات مربوط به مدیریت آسیبهای ناشی از مخاطره (شامل مراحل پیشگیری و کاهش آثار، آمادگی، پاسخ و بازیابی)
آنچه در زیر میآید جمعبندی نتایج حاصل از بررسی جداگانه هر یک از چهار مخاطرة منتخب است.
آسیبهای مورد اشاره ناشی از حوادث و بلایای طبیعی در متون منتخب فارسی تا قرن هشتم
بیشترین آسیبهای ناشی از حوادث و بلایا که در متون منتخب فارسی به آنها اشاره شده است؛ از نوع آسیبهای اقتصادی است. در رتبة بعدی از این لحاظ، آسیبهای انسانی قرار گرفته است (جدول 1).
جدول 1- فراوانی و درصد نوع آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای طبیعی
در متون منتخب فارسی
نوع آسیبها | فراوانی | درصد |
آسیبهای انسانی | 77 | 41 |
آسیبهای اقتصادی | 84 | 45 |
آسیبهای زیستمحیطی | 26 | 14 |
جمع | 187 | 100 |
در بین مخاطرات مورد مطالعه، بیشترین آسیبهای انسانی و اقتصادی ناشی از حوادث و بلایا که در متون منتخب فارسی به آنها اشاره شده است؛ مربوط به خشکسالی است. بیشترین آسیب زیستمحیطی هم مربوط به زلزله است (جدول 2).
جدول 2-فراوانی و درصد نوع آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای طبیعی در متون منتخب فارسی (به تفکیک نوع مخاطره) | ||||||
نوع آسیبها
نوع مخاطره | آسیبهای انسانی | آسیبهای اقتصادی | آسیبهای زیستمحیطی | |||
فراونی | درصد | فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | |
زلزله | 16 | 22 | 17 | 20 | 15 | 58 |
سیل | 2 | 3 | 24 | 29 | 5 | 19 |
خشکسالی | 48 | 68 | 34 | 40 | 4 | 15 |
برف و سرمای شدید | 5 | 7 | 9 | 11 | 2 | 8 |
جمع | 71 | 100 | 84 | 100 | 26 | 100 |
انواع اقداماتی که برای مدیریت آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای طبیعی، در متون منتخب فارسی تا قرن هشتم به آنها اشاره شده است.
بیشترین توجهی که به اقدامات مربوط به مدیریت آسیبهای ناشی از حوادث و بلایا در متون منتخب فارسی تا قرن هشتم شده است؛ معطوف به مرحلة پاسخ است (جدول 3).
جدول 3- فراوانی و درصد نوع اقدام در مدیریت
آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای طبیعی در متون منتخب فارسی
نوع اقدام | فراوانی | درصد |
پیشگیری و کاهش آثار مخرب | 5 | 12 |
آمادگی | 1 | 2 |
پاسخ | 21 | 52 |
بازیابی | 14 | 34 |
جمع | 41 | 100 |
در بین مخاطرات مورد مطالعه، اقدام بازیابی در مدیریت آسیبهایی که در متون منتخب فارسی به آنها اشاره شده است؛ بیشتر مربوط به زلزله است. بیشترین اقدام پاسخ، مربوط به خشکسالی است. در تمام نمونهها فقط در یک مورد به آمادگی اشاره شده است که مربوط به سیل است (جدول 4).
جدول 4- فراوانی و درصد نوع اقدام در مدیریت آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای طبیعی در متون منتخب فارسی (به تفکیک نوع مخاطره)
نوع اقدام
نوع مخاطره | پیشگیری و کاهش آثار مخرب | آمادگی | پاسخ | بازیابی | ||||
فراونی | درصد | فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | فراوانی | درصد | |
زلزله | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 12 | 86 |
سیل | 3 | 60 | 1 | 100 | 5 | 24 | 2 | 14 |
خشکسالی | 2 | 40 | 0 | 0 | 16 | 76 | 0 | 0 |
برف و سرمای شدید | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 | 0 |
جمع | 5 | 100 | 1 | 100 | 21 | 100 | 14 | 100 |
بررسی تحلیلی موضوعات (تم های) مربوط به حوادث و بلایا در متون منتخب فارسی
در این بخش، موضوعات (تمهای) مربوط به حوادث و بلایا که از متون منتخب فارسی استخراج شدهاند؛ با آوردن نمونههایی از متون مذکور تحلیل شده است.
آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای طبیعی در متون فارسی
آسیبهای انسانی و اقتصادی
یکی از نمونههای مناسب برای تحلیل آسیبهای انسانی و اقتصادی در متون منظوم فارسی، قصیدة قطران تبریزی، شاعر معروف قرن پنجم در بارة زلزلة تبریز (واقع شده در سال 434 هجری قمری) است. شاعر در ابتدا، تصویر زیبایی از تبریز قبل از زلزله ارائه میدهد:
نبود شهر در آفاق خوشتر از تبریز |
| به ایمنی و به مال و به نیکوی و جمال |
زناز و نوش همه خلق بود نوشانوش |
| زخلق و مال همه شهر بود مالامال |
در او به کام دل خویش هر کسی مشغول |
| امیر و بنده و سالار و فاضل و مفضال |
یکی به طاعت ایزد، یکی به خدمت خلق |
| یکی به جستن نام و یکی به جستن مال |
|
| (قطران تبریزی، 1362: 208) |
این شهر که به توصیف شاعر، این چنین در ناز و نعمت به سر میبرد، به ناگاه مواجه با زلزله میشود و چهرة رؤیایی شهر دگرگون میگردد: | ||
خدا به مردم تبریز برفکند فنا |
| فلک به نعمت تبریز برگماشت زوال |
فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز |
| رمال گشت جبال و جبال گشت رمال |
دریده گشت زمین و خمیده گشت درخت |
| دمنده گشت بحار و رونده گشت جبال |
بسا سرای که بامش همی بسود فلک |
| بسا درخت که شاخش همی بسود هلال |
کسی که رسته شد از مویه گشته بود چو موی |
| کسی که جسته شد از ناله گشته بود چو نال |
گذشت خواری لیک این از آن بود بدتر |
| که هر زمان به زمین اندر اوفتد زلزال |
|
| (قطران تبریزی، 1362: 209) |
فضای ترسیم شده توسط شاعر، فضایی دهشتناک است: زمین زیر و رو شده است. درختان خمیده و شکستهاند و زمین روان شده است. خانهها ویران شدهاند. آه و ناله از هر سویی به آسمان بلند است. رفتگان، در هر سویی خاموش و بیحرکت افتادهاند و برجایماندگان، در هر گوشهای آشفته و خاکآلود و ناآراماند.
قطران تبریزی در قصیدة دیگری در بارة همین زلزله با کلیگویی بیان میکند که همة شهر در یک ساعت ویران میشود و همة مردم میمیرند که البته به نظر میرسد - حداقل در بارة تعداد کشتهها- اغراقآمیز است:
|
| خلقی به دوصد سال در او ساخته ایوان |
مردمش همه دست کشید از بر پروین |
| باروش همه بارکشید از سرکیوان |
آن خلق همه گشت به یک ساعت مرده |
| وآن شهر همه گشت به یک ساعت ویران |
|
| (قطران تبریزی، 1362: 249) |
از نمونههای مناسب دیگر برای تحلیل آسیبهای انسانی و اقتصادی در متون منظوم فارسی، قصیدة سلمان ساوجی در بارة خشکسالی ساوه است. این خشکسالی در اواسط قرن هشتم هجری قمری اتفاق افتاده است، هر چند که تاریخ دقیق آن مشخص نیست. شاعر در ابتدا از آبادانی ساوه قبل از وقوع خشکسالی میگوید: | ||
ساوه شهری بود بل بحری پر از گوهر که بود |
| اصل او را معجز مولود احمد یادگار |
هم نهاد خطهاش را زینت بیت الحرام |
| هم سواد عرصهاش را رتبت دارالقرار |
باد او چون باد عیسی دلگشا و روح بخش |
| آب او چون آب کوثر غمزدای و سازگار |
خواجگان مالدار معتبر در وی چنانک |
| هر یکی را همچو قارون بود صد سرمایهدار |
|
| (سلمان ساوجی، 1371: 236) |
شاعر، شهری ثروتمند و خوش آب و هوا و امن را به تصویر میکشد که ساکنانش در آن خوش و خرم و مسافران و غریبان در آن، در امنیت به سر میبردند. صرف نظر از اغراقهای شاعرانه، چون شاعر قصد دارد وضعیت شهر را در ایام خشکسالی و قحطی شرح دهد؛ لازم دیده برای آنکه مقایسه قبل و بعد از بحران، برای خواننده امکانپذیر شود؛ به توصیف شهر، قبل از بحران خشکسالی بپردازد. اما خشکسالی بر سر چنین شهر شاد و آباد و امن چه میآورد؟ | ||
خواجه شد بی اعتبار و مال شد مار سیه |
| ای خداوندان مال، الاعتبار الاعتبار! |
بقعهای بینی چو دریا در تموج از اضطراب |
| مردمی دروی چو در دریا غریق اضطرار |
قحط تا حدی که مرد از فرط بی قوتی چو شمع |
| چشم خود را سوختی در آتش و بردی به کار |
هر دم از شوق سر پستان مادر میگرفت |
| در دهان پیکان خون آلود طفل شیرخوار |
|
| (سلمان ساوجی، 1371: 236) |
چنان به اقتصاد شهر ضربه میخورد که ثروتمندان شهر از اعتبار ساقط میشوند. مردم در اضطراب و تشویش به سر میبرند. معیشت مردم در تنگنا قرار میگیرد و کودکان دچار گرسنگی و سوء تغذیه میشوند.
در متون منثور فارسی که دیگر مجال خیالپردازیهای شاعرانه نیست، آسیبهای اقتصادی و انسانی حوادث و بلایای طبیعی بهتر نمود پیدا کرده است. مثلاً ناصر خسرو در بارة زلزلة تبریز که ذکر آن رفت؛ این گونه مینویسد:
«مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد شب پنجشنبه هفدهم ربیع الاول سنه اربع و ثلثین و اربعمائه و در ایام مسترقه بود پس از نماز خفتن بعضی از شهر خراب شده بود و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود و گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند» (ناصر خسرو، 1335: 6).
چنانکه ملاحظه میشود او از قول دیگران، هم تاریخ دقیق زلزله را بیان میکند و هم به خسارات مادی و تلفات انسانی آن اشاره میکند.
یافتههای این پژوهش نشان داد که بیشتر آسیبهای اقتصادی که از آنها در متون فارسی تا قرن هشتم یاد شده است؛ به دلیل تأثیر بر معیشت مردم بوده است و آسیبهای اقتصادی ناشی از آثار سازهای (مانند تخریب بناها) در رتبة دوم قرار میگیرد. آسیب بر معیشیت مردم، اتفاقاً بخشی است که کمتر به چشم میآیند ولی در واقع، تأثیری ویرانکننده دارند. یکی از این آثار مخرب، افزایش قیمت ارزاق و اجناس است که اقتصاد خانواده را به شدت تحت فشار قرار میدهد. مثلاً ناصر خسرو مینوسید:
«پنجم محرم سنه ثمان و ثلثین و اربعمائه دهم مرداد ماه سنه خمس عشر و اربعمائه از تاریخ فرس به جانب قزوین روانه شدم و به دیه قوهه رسیدم. قحط بود و آن جا یک من نان جو به دو درهم میدادند» (ناصر خسرو، 1335: 4).
هم او در بارة قحطی اصفهان که در اواسط قرن پنجم اتفاق افتاده است می نویسد:
«... و پیش از رسیدن ما قحطی عظیم افتاده بود اما چون ما آن جا رسیدیم جو میدرویدند و یک من و نیم نان گندم به یک درم عدل و سه من نان جوین هم و مردم آن جا میگفتند هرگز بدین شهر هشت من نان کم تر به یک درم کس ندیده است» (ناصر خسرو، 1335: 124).
در تاریخ سیستان نیز در بارة قحطی قرن چهارم هجری قمری آمده است:
«و اندر سال سنۀ (کذا) اربع مائه، غلّه تنگ شد و قحط افتاد، و خرواري گندم به دویست و چهل درم شد، و مردمان را رنج رسید ...» (تاریخ سیستان، 1366: 358).
جمالالدین اصفهانی نیز در بارة خشکسالی و قحطی اصفهان که در قرن ششم هجری قمری اتفاق افتاده است؛ گران شدن ارزاق عمومی را این گونه در شعرش بازتاب میدهد:
نان چون مخدرات نهفته ز خلق روي |
| گندم خليفه وار گران قدر و تنگ بار |
نان شد به نرخ شيرين ليكن به طعم تلخ |
| هم قرص منكسف شد و هم گرده كم عيار |
نان ناپديد گشته چو آب حيات و خلق |
| هم چون سكندر از پي او گشته جان سپار |
|
| (جمالالدین اصفهانی، 1320: 193) |
علاوه بر گران شدن ارزاق و اجناس، حوادث و بلایا با از بین بردن وسیلة امرار معاش مردم، به آنان آسیب اقتصادی وارد میکند. بسیاری از حوادث و بلایای طبیعی موجب از بین بردن احشام و محصولات کشاورزی میشوند که از وسایل اصلی امرار معاش مردمان هستند و در گذشته نیز بودهاند. مثلاً فردوسی در توصیف خشکسالی اتفاق افتاده در زمان پیروز ساسانی میگوید: | ||
هوا را دهان خشک چون خاک شد |
| ز تنگی به جو آب تریاک شد |
ز بس مردن مردم و چارپای |
| پیی را ندیدند بر خاک جای |
|
| (فردوسی، 1386: 16) |
ابوالفضل بیهقی این نوع از آسیبهای اقتصادی را به زیبایی در توصیف سیل غزنین این گونه شرح میدهد:
«... گلهداران بجستند و جان را گرفتند و همچنان استرداران، و سيل گاوان و استران را در ربود و به پل رسيد ... و آب از فراز رودخانه آهنگ بالا داد و در بازارها افتاد، چنانكه بصرّافان رسيد و بسيار زيان كرد؛ و بزرگتر هنر آن بود كه پل را با دكّانها از جاي بكند و آب راه يافت. امّا بسيار كاروانسراي كه بر رسته وي بود، ویران کرد. و بازارها همه ناچيز شد ... و اين سيل بزرگ مردمان را چندان زيان كرد كه در حساب هيچ شمارگير نيايد...» (بیهقی، 1360: 411).
یافتههای این پژوهش نشان داد در بین مخاطرات مختلف، بیشترین آسیبهای انسانی و اقتصادی ناشی از حوادث و بلایا که در متون منتخب فارسی به آنها اشاره شده است؛ مربوط به خشکسالی است.
علاوه بر آسیبهای جسمی، آسیبهای روانشناختی نیز از آسیبهای انسانی محسوب میشوند. در متون فارسی تا قرن هشتم، علاوه بر آثار فوری، از آثار درازمدت روانشناختی حوادث و بلایا گاه به اشاره ذکری به میان آمده است. مثلاً ابوالفضل بیهقی در توصیف وضعیت بحرانی ناشی از خشکسالی مینویسد:
«...امیر از آنجا حرکت کرد بر جانب سرخس، روز شنبه نوزدهم شعبان، و تا سرخس رسیدیم، در راه چندان ستور بیفتاد که آن را اندازه نبود. و مردم همی غمی و ستوه ماندند...» (بیهقی، 1390: 942).
غمگین بودن و افسردگی مردم و به ستوه آمدن آنان، از جمله آثار مهم درازمدت روانشناختی ناشی از حوادث و بلایاست.
یکی از یافتههای این پژوهش که به نوعی جزء یافتههای اکتشافی این تحقیق است و ما آن را در ذیل آسیبهای انسانی جای دادهایم؛ آثار سوء اخلاقی ناشی از حوادث و بلایاست. آثار مخرب اقتصادی حوادث و بلایا که موجب فقر و گرسنگی میشوند؛ میتوانند بر رفتار انسان تأثیر بگذارند و در مواردی موجب آسیبهای اخلاقی شوند. خشکسالی و زلزله، در رأس مخاطراتی است که در متون فارسی، آنها را به گونهای موجب به وجود آمدن چنین آثاری دانستهاند. آثار سوء اخلاقی گاهی چیزی مانند از یاد بردن عزیزان و خودخواهی است. چنانکه قطران تبریزی در بارة آثار سوء اخلاقی زلزلة تبریز سروده است که:
مادر ز فزع یاد نیاورد ز فرزند |
| عاشق ز جزع یاد نیاورد ز جانان |
چون روز جزا آن نه همی خورد غم این |
| چون روز پسین این نه همیخورد غم آن |
|
| (قطران تبریزی، 1362: 249) |
این آثار سوء میتواند چیزی باشد مانند آنچه جمالالدین اصفهانی در خصوص از بین رفتن مروت و کرم و تواضع و وقار در بارة خشکسالی اصفهان گفته است: خشکسالی اصفهان گفته است: | ||
نه با کسی مروت و نه با کسی کرم |
| نه با کسی تواضع و نه با کسی وقار |
|
| (جمالالدین اصفهانی، 1320: 193) |
گاه این آثار سوء اخلاقی از این هم شدیدتر است و موجب سنگدلی مردم میشود: | ||
هم خلق سنگ دل شده هم ابر سخت چشم |
| هم باد آتشین دم و هم آب خاکسار |
|
| (جمالالدین اصفهانی، 1320: 193) |
و گاهی آثار سوء اخلاقی ناشی از حوادث و بلایا بسیار نامطلوب است. چنانکه قطران در بارة زلزلة تبریز میگوید: | ||
آنانکه پر از نعمتشان بد همه خانه |
| آنانکه پر از خواستهشان بد همه دکّان |
امروز همی تن بفروشند به یک دانگ |
| و امروز همی جان بفروشند به یک نان |
|
| (قطران تبریزی، 1362: 249) |
آسیبهای زیستمحیطی
آسیبهای زیستمحیطی، خودش را به گونههای آثار زمینشناختی، آبشناختی، هواشناختی و زیستشناختی نشان میدهد.
در متون فارسی تا قرن هشتم، آثار زمینشناختی حوادث و بلایای طبیعی چه در معنای واقعی آن و چه در شکل آرایههای ادبی، نمود یافته است. مثلاً یکی از تأثیراتی که زلزله بر محیط زیست میگذارد، ریزش کوه است، چنانکه نظامی میگوید:
و آن کوه که سیل از آن گریزد |
| در زلزله بین که چون بریزد |
|
| (نظامی گنجوی، 1313: 152) |
هم او در نقل زلزلة گنجه میگوید: | ||
چنان لرزه افتاد بر کوه و دشت |
| که گرد از گریبان گردون گذشت |
زمین گشته چون آسمان بیقرار |
| معلق زن از بازی روزگار |
|
| (نظامی گنجوی، 1363: 20) |
قطران نیز در زلزلة تبریز تلویحاً از همین تغییر در محیط زیست سخن میگوید: | ||
فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز |
| رمال گشت جبال و جبال گشت رمال |
|
| (قطران تبریزی، 1362: 209) |
همین آثار زمینشناختی زلزله را که موجب آسیبهای زیستمحیطی میشود، در نقل رشیدالدین فضلالله همدانی از زلزلة نیشابور نیز میبینیم:
«در نوزدهم صفر سنۀ تسع و ستین و ستمائه، به وقت صبح زلزله به نیشابور بود، آن چنانکه از بیم زلزال در تصور نیامدي که در کوهها سنگی بر سنگی بماند، یا در دشتی کلوخی در عرصات هوا متفرق نگردد و مدت پانزده شبانه روز، هر ساعت زمین حرکت کردي» (رشیدالدین فضلالله، 1338: 665).
تنها زلزله نیست که سنگها را جا به جا میکند و موجب تغییر در محیط زیست و آسیبهای زیست محیطی میشود. سیل نیز چنین میکند:
نوروز که سیل در کمر میگردد |
| سنگ از سر کوهسار در میگردد |
|
| (سعدی، 1385: 1023) |
و علاوه بر این، سیل رودخانه را نیز خراب میکند: | ||
آن رودکده که جای آبست |
| از سیل نگر که چون خرابست |
|
| (نظامی گنجوی، 1313: 152) |
از آثار دیگر که باعث آسیبهای زیستمحیطی میشود؛ آثار آبشناختی است. ایجاد موج در دریا، از آثار آبشناختی زلزله است. قطران در زلزله تبریز اشارهای به دمنده (طوفانی) شدن دریاها میکند که یا اشارهای واقعی است و یا استعاری. به هر حال چنین اشارهای دال بر توجه او به این اثر زلزله است: | ||
دریده گشت زمین و خمیده گشت درخت |
| دمنده گشت بحار و رونده گشت جبال |
|
| (قطران تبریزی، 1362: 209) |
از آسیبهای زیست محیطی خشکسالی نیز در گزارش ناصر خسرو از خشکسالی مکه، چنین میخوانیم:
«... آب چاههای مکه همه شور و تلخ باشد چنان که نتوان خورد اما حوضها و مصانع بزرگ بسیار کردهاند که هر یک از آن به مقدار ده هزار دینار برآمده باشد و آن وقت به آب باران که از درهها فرو میآید پر میکردهاند و در آن تاریخ که ما آن جا بودیم تهی بودند ...» (ناصر خسرو، 1335: 89).
در متون فارسی تا قرن هشتم، کمترین توجه، به آثار هواشناختی حوادث و بلایای طبیعی شده است. در نمونههای منتخب، فقط یک مورد از این آثار وجود دارد که در گزارش نظامی از زلزلة گنجه آمده است که در آن به گرد و خاکی که از زمین به آسمان بلند شده است؛ اشاره میکند:
چنان لرزه افتاد بر کوه و دشت |
| که گرد از گریبان گردون گذشت |
|
| (نظامی گنجوی، 1363: 20) |
از آثار دیگری که موجب آسیبهای زیستمحیطی در حوادث و بلایای طبیعی میشوند؛ آثار زیستشناختی است. در متون فارسی تا قرن هشتم، این آثار، گاه از نوع از بین رفتن درختان و پوشش گیاهی است، چنانکه قطران تبریزی در زلزله تبریز از آن یاد میکند: | ||
دریده گشت زمین و خمیده گشت درخت |
| دمنده گشت بحار و رونده گشت جبال |
بسا سرای که بامش همی بسود فلک |
| بسا درخت که شاخش همی بسود هلال |
کزان درخت نمانده کنون مگر آثار |
| وز آن سرای نمانده کنون مگر اطلال |
|
| (قطران تبریزی، 1362: 209) |
این آثار، گاه از نوع از بین بردن جانوران در محیط زیست آنهاست، چنانکه کمالالدین اسماعیل در بارة برف میگوید: | ||
ناگه فتاد لرزه بر اطراف روزگار |
| از چه؟ ز بیم تاختن ناگهان برف |
گشتند ناامید همه جانور ز جان |
| با جان کوهسار چو پیوست جان برف |
|
| (کمالالدین اسماعیل، 1348: 408) |
در مجموع، در متون فارسی تا قرن هشتم، زلزله به عنوان مهمترین عامل آسیبهای زیستمحیطی در حوادث و بلایا ذکر شده است.
اقدامات مربوط به مدیریت آسیبهای ناشی از حوادث و بلایا
یافتههای این پژوهش نشان داد بیشترین توجهی که به اقدامات مربوط به مدیریت آسیبها در حوادث و بلایا در متون منتخب فارسی تا قرن هشتم شده است؛ معطوف به مرحلة پاسخ است. از این لحاظ، توجه به مرحلة بازیابی، در رتبة بعدی قرار میگیرد. این پژوهش همچنین نشان داد در متون فارسی تا قرن هشتم، برای مدیریت آسیبهای ناشی از حوادث و بلایا، کمترین توجه به پیشگیری و کاهش آثار مخرب بلایا و آمادگی شده است.
مثلاً تمام اقداماتی که از زبان فردوسی در خصوص اقدامات پیروز ساسانی در مواجهه با خشکسالی بیان شده است؛ از جنس پاسخ است:
شهنشاه ایران چو دید آن شگفت |
| خراج و گزیت از جهان برگرفت |
به هر سو که انبار بودش نهان |
| ببخشید بر کهتران و مهان |
خروشی برآمد ز درگاه شاه |
| که ای نامداران با دستگاه |
غله هرچ دارید پیدا کنید |
| ز دینار پیروز گنج آگنید |
هر آنکس که دارد نهانی غله |
| وگر گاو و گر گوسفند و گله |
به نرخی فروشد که او را هواست |
| که از خوردنی جانور بینواست |
به هر کارداری و خودکامهای |
| فرستاد تازان یکی نامهای |
که انبارها برگشایند باز |
| به گیتی برآنکس که هستش نیاز |
کسی گر بمیرد بنایافت نان |
| ز برنا و از پیرمرد و زنان |
بریزم ز تن خون انباردار |
| کجا کار یزدان گرفتست خوار |
|
| (فردوسی، 1386: 16) |
همة این اقدامات، بعد از بروز خشکسالی و در حین آن انجام شده است. ویژگی مخاطرة خشکسالی آن است که به تدریج به وقوع میپیوندد و به مدت طولانی ادامه مییابد. بنابراین، اقداماتی که به عنوان پاسخ به آن صورت میگیرد؛ عملاً با مرحلة بازیابی تداخل پیدا میکند. حذف مالیات، گشودن انبارها، خرید غلات و احشام و مجازات محتکران، همه اقداماتی از جنس پاسخ هستند. بیشک اگر پادشاه و مشاورانش، تفکر پیشگیرانه و رویکرد آمادگی میداشتند؛ همان سال اول که نشانههای خشکسالی هویدا شده بود؛ باید خود را برای سالهای پیش رو آماده میکردند.
در نمونههای بررسی شده متون فارسی در این پژوهش، در چند مورد به اقدام پیشگیرانه اشاره شده است. سه مورد آن که صراحت بیشتری دارند؛ همه از زبان سعدی است:
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد |
| دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست |
به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز |
| وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست |
|
| (سعدی، 1394: 95) |
مصراع «علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد»، بهترین بیان برای رویکرد پیشگیرانه است. تأکید بر اینکه در ایامی که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است (روزگار سلامت)، باید دست به اقدام زد و برای سیلی که در آینده ممکن است اتفاق بیفتد؛ سدسازی کرد؛ به بهترین وجه، ماهیت اقدام پیشگیرانه و رویکرد کاهش آثار مخرب بلایا را نشان میدهد. و یا:
| ||
ببند ای پسر دجله در آب کاست |
| که سودی ندارد چو سیلاب خاست |
|
| (سعدی، 1359: 81) |
که صرف نظر از معنای کناییاش، اشاره به اقدام پیشگیرانه قبل از وقوع سیل دارد. و همچنین:
| ||
تو اول نبستی که سرچشمه بود |
| چو سیلاب شد پیش بستن چه سود؟ |
|
| (سعدی، 1359: 147) |
که در واقع، به نوعی انتقاد از رویکرد پاسخمدارانه به جای رویکرد پیشگیرانه است. اقدامهای پاسخمحور در خشکسالی، پررنگتر از سایر مخاطرات در متون فارسی آمده است. شاید علت چنین تأکیدی آن باشد که خشکسالی و قحطی، مخاطره طبیعی اصلی در روزگار گذشته بوده است.
در بین مخاطرات مورد مطالعه در این پژوهش، اقدام بازیابی در مدیریت آسیبها که در متون منتخب فارسی به آنها اشاره شده است؛ بیشتر مربوط به زلزله است و در بین انواع اقدامات بازیابی، بیشترین موردی که در متون منتخب فارسی به آنها اشاره شده است؛ مربوط به بازیابی سازهای است. مثلاً:
به کم مدت آن مرز ویرانه بوم |
| به فر وی آبادتر شد ز روم |
در آن رخنه منگر که از پیچ و تاب |
| شد از مملکت دور اکنون خراب |
نگر تا بدین شاه گردون سریر |
| دگر باره چون شد عمارت پذیر |
گلین بارویش را زبس برگ و ساز |
| به دیوار زرین بدل کرد باز |
برآراست ویرانهای را به گنج |
| به تیماری از مملکت برد رنج |
ز هر گنجی انگیخت صد گونه باغ |
| برافروخت بر خامهای صد چراغ |
چو ز آبادی آن ملک را نور داد |
| خرابی ز درگاه او دور باد |
در تمام این توصیف منظوم که در بارة بازیابی سازهای شهر ویرانهای است که در اثر زلزله خراب شده است؛ فقط در یک مصراع اشارهای به بازیابی روانشناختی دارد که میگوید: « به تیماری از مملکت برد رنج». به بازیابی اقتصادی (معیشتی) و اجتماعی تقریباً هیچ توجهی صورت نگرفته است.
در نمونههای منتخب، تقریباً در تمام موارد، بازیابی سازهای، به حاکمیت نسبت داده شده است. این رویکرد را به روشنی در گزارشی که در بالا از نظامی نقل شده است؛ میتوان دید. تمام بازسازی شهر به سلطان نسبت داده شده و هر آبادانی که بعد از خرابی، به وجود آمده ناشی از ارادة حکومت است. چنین رویکردی، هنوز هم در بسیاری از کشورها که نظام مدیریتی متمرکز دارند؛ رویکرد غالب است.
نتیجهگیری
حوادث و بلایای طبیعی از دیرباز به جوامع انسانی آسیب رسانده است. این آسیبها در متون ادبی و غیرادبی، به گونههای مختلف، بازتاب یافته است. از آنجا که جان و مال، تقریباً محور تمامی فعالیتهای انسانی است؛ طبیعتاً توجه به آسیبهای انسانی و اقتصادی بیشترین توجه را در این متون به خود اختصاص داده است. این واقعیت هنوز هم محور اصلی فعالیتهای نظریهپردازان، سیاستگذاران و کنشگران عرصة کاهش خطر بلایاست.
توجه بیشتر به پاسخ در متون فارسی تا قرن هشتم، نشان از یک ذهنیت تاریخی در افراد جامعه دارد که معمولاً قبل از وقوع حوادث و بلایای طبیعی، اقدامی برای پیشگیری انجام نمیدهند. به عبارت دیگر، افراد منتظر میمانند تا اتفاقی بیفتد و بعد به فکر چاره بیفتند. بازیابی که بیشتر در شکل بازسازی سازهای مورد توجه قرار گرفته است؛ در رتبة بعدی اقدامات مربوط به مدیریت آسیبهای ناشی از حوادث و بلایای طبیعی در متون فارسی است. توجه به بازسازی سازهای نیز بازتابدهندة همان ذهنیت پاسخمحور است. نقطه مقابل این ذهنیت، تفکر پیشگیرانه و توجه به کاهش آثار مخرب بلایا و همچنین آمادگی است که در متون فارسی تا قرن هشتم، کمترین توجه به آنها شده است.
به نظر میرسد رویکرد پاسخمحور جامعة ما به حوادث و بلایای طبیعی، ریشه در ذهنیتی تاریخی دارد که در متون فارسی تا قرن هشتم، انعکاس یافته است. درک روشمند و عمیق این ذهنیت تاریخی میتواند به نظریهپردازان در فهم عمیقتر رفتارهای کنونی مردم و مدیران در حوادث و بلایای کشور کمک کند. برای تغییر این رفتارها در جهت مطلوب که منجر به کاهش خطر بلایا شود؛ باید به بنیانهای جهانشناختی آنها نیز توجه کرد که میتواند موضوع پژوهشی مستقل باشد.
پینوشت
1. Natural Hazard
2. کاهش آثار مخرب بلایا (Mitigation): عبارت است از كاهش و محدود ساختن آثار سوء مخاطرات و بلاياى مربوط. به عبارت دیگر، امكان پيشگيرى كامل از اثرات سوء مخاطرات معمولا مقدور نيست، اما دامنه و شدت آنها با اتخاذ راهبردها و اقدامات گوناگون به ميزان قابل توجهى قابل تخفيف است (UNISDR، 2009: 19).
3. آمادگی (Preparedness) عبارت است از دانش و ظرفيت ايجاد شده به منظور پيش بينى، پاسخ، بازيابى آثار محتمل مخاطرات يا شرايط قريب الوقوع يا موجود (UNISDR، 2009: 21).
4. پاسخ (Response) عبارت است از تامين خدمات فورى و كمك رسانى به عموم در حين يا بلافاصله بعد از يك بلا به منظور حفظ جان، كاهش اثرات سوء بر سلامت، اطمينان از ايمنى عمومى و رفع نيازهاى حداقل و پايه مردم آسيب ديده (UNISDR، 2009: 24).
5. بازیابی (Ricovery) عبارت است از ترميم و بهبود تسهيلات، معيشت و شرايط زندگى جوامع متاثر از بلايا (UNISDR، 2009).
6. Purposive Sampling
منابع
بلعمی، ابوعلی محمد (1387) تاریخ بلعمی، به تصحیح محمد تقیِ بهار، به کوشش محمد پروینِ گنابادي، تهران، کتاب هرمس.
بلوری، مریم، مختاری نوری (1397) «بازتاب روحی و روانی بلایای طبیعی در متون ادبی قرون چهارم تا هشتم هجری»، فصلنامة علمی- تخصصی مطالعات زبان و ادبیات غنایی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجفآباد.
بیهقی، ابوالفضل (1390) تاریخبیهقی، بهکوششخلیلخطیبرهبر، تهران، مهتاب.
تاریخسیستان (1366) به تصحیح ملک الشعرا بهار، به همت محمد رمضانی، تهران، خاور.
جمال الدینِ اصفهانی، محمد بن عبدالرزاق (1320) دیوان، به تصحیحِ وحید دستگردي، تهران، ارمغان.
جهانگیری، کتایون (1388) اصول و مبانی مدیریت بحران، تهران، مؤسسه آموزش عالی هلال ایران.
دبيرخانه راهبرد بين المللى كاهش بلايا (1392) واژهشناسى كاهش خطر بلايا، ترجمه على اردلان، محمدحسينرجائى، سيدعلى آذين، تهران، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى.
سعدی، مصلح بن عبدالله (1359) بوستان، به تصحیح غلامحسین یوسفی، تهران، انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی.
------------------ (1385) کلیات سعدی، به تصحصح محمد علی فروغی، تهران، هرمس.
------------------ (1394) مواعظ، به تصحیح محمدعلی فروغی، تهران، میردشتی.
سلمان ساوجی (1371) دیوان، به تصحیح ابوالقاسم حالت، تهران، ما.
سنایی غزنوی، ابوالمجد مجدود بن آدم (1362) دیوان، به همت مدرس رضوی، تهران، سنایی.
-------------------------------- (1380) طریقالتحقیق، به همت علی مؤذنی، تهران، آیه.
شعبانی، امامعلی، مهرعلی تبار، حمیده (1392) «حوادث و بلایای طبیعی در قرون میانی ایران»، مجلة تاریخ اجتماعی، سال سوم، 1392.
فردوسی، ابوالقاسم (1386) شاهنامه، دفتر هفتم، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی.
قطران تبریزي، ابومنصور (1362) دیوان، ازرويِ نسخۀ تصحیح شدة محمد نخجوانی، تهران، ققنوس.
کسایی، کامران (1375) «حوادث و رویدادهای طبیعی در ادبیات منظوم از رودکی تا بهار»، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب.
کمالالدین اسماعیل اصفهانی، ابوالفضل (1348) دیوان خلاق المعانی، به اهتمام حسین مجدالعلومی، تهران، دهخدا.
ناصر خسرو قبادیانی (1335) سفرنامه، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، کتابفروشی زوار.
نظامی گنجوی (1313) لیلی و مجنون، به تصحیح حسن وحید دستگردی، تهران، مطبعه ارمغان
------------ (1363) اقبالنامه، به همت ف بابایوف، تهران، میر (گوتنبرگ).
همدانی، رشیدالدین فضل الله (1388)، به کوشش دکتر بهمن کریمی، تهران، اقبال.
United Nations International Strategy for Disaster Reduction (UNISDR) Terminology on disaster risk reduction, 2009.
[1] * نویسنده مسئول: استادیار گروه امداد و نجات، مؤسسه آموزش عالی هلال ایران؛ دانشآموخته کارشناسیارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس، ایران mehdinajafi@modares.ac.ir
[2] ** دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس، ایران n.dorri@modares.ac.ir
[3] *** دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس، ایران hesam_kh1@modares.ac.ir