رخش؛ اسبِ واگذارشدۀ گرشاسپ به رستم
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایرانسعید شهروئی 1 , ابراهیم محمدی 2 * , سیدمهدی رحیمی 3
1 - دانشجوی دکتری رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بیرجند
3 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بیرجند
کلید واژه: رستم, گرشاسپ, رخش, پیوند شخصیتی و ادبیات حماسی.,
چکیده مقاله :
در این نوشتار، به روش بازکاوی متن و با شیوۀ تطبیقی، همسانی رستم و گرشاسپ از دید ویژگی تنانه و کالبدینۀ اسبان آن دو پهلوان بررسی و تحلیل میشود. رستم پس از ستاندن جهان پهلوانی، در برابر افراسیاب که سپاهی انبوه برای تازش به ایران شهر گسیل داشته، درمی ایستد؛ اما برای ایستادگی در برابر تورانیان و پایگذاری به نبردگاه، دو چیز از زال می خواهد: یکی گرز و دیگری اسب. زال نیز نخست گرز نیای خود، گرشاسپ پهلوان را که به سام رسیده بود، به تهمتن میدهد و سپس با گردآوردن گله های بسیار از اسبان، زمینه را برای گزینش اسبی درخور و فراسویی برای تهمتن فراهم می آورد. رستم از میان اسبان گوناگون، اسبی میان لاغر برمی گزیند. درنگ در معنی نام گرشاسپ و فرادید نهادن همانندی های بسیار میان او و رستم، همچون زاده شدن از پهلوی مادر، همسانی در برخورد با آتش، فروافتادن در جایی گود، نبرد همسان با اکوان و گندرَو و... این انگاره را سامان می دهد که گرشاسپ که به معنی دارندۀ اسب لاغر است، در گذر اسطوره به حماسه، افزون بر گرز خویش، اسبِ میان لاغر خود را در حماسۀ ملی به تهمتن وا می گذارد و بدین گونه رخش، یادگاری می تواند بود از بخش «کِرِس» یا «کرش» در نام «گرش اسپ» که به معنی اسب نزار است.
In this article, by analyzing the text and using a comparative method, the similarities between Rostam and Gershasep are examined from the point of view of the physical characteristics of the horses of those two. After receiving the title of world heroism, Rostam stands against Afrasiab who has sent a large army to invade Iran. But in order to stand against the Turanians and set foot on the battlefield, he wants two things from Zal: one is a mace and the other is a horse. First, Zāl gives the mace of Garshasp- his great grandfather-to Rostam and then, by gathering many herds of horses, provides the conditions for Rostam to choose a suitable horse. Rostam chooses a slim waist horse from various horses. Regarding to the meaning of Garshasp's name and also attending to many similarities between him and Rostam, such as: being born from mother's side, being similar in dealing with fire, falling into a holl, a similar battle with Akvān and Gandarva, etc. it is hypothesized that Garshasp, who means the owner of a thin horse, in addition to his mace, gives his slender horse to Rostam as well. So, Rakhsh can be a reflection of the part "Kres" or "Kresh" in the name "Garshasp" which means lean horse.
اسدی طوسی، ابونصر علی¬بن¬احمد (1389) گرشاسپنامه، تصحیح حبیب یغمایی، تهران، دنیای کتاب.
امرایی، آرش (1394) «نقدی بر شرح دیوان ناصرخسرو»، متن¬شناسی ادب فارسی، شمارۀ 4، صص 65-82.
اوستا (1399) گزارش و پژوهش جلیل دوست¬خواه، دو جلد، تهران، مروارید.
بهار، مهرداد (1398الف) جستاری چند در فرهنگ ایران، تهران، آگاه.
--------- (1398ب) پژوهشي در اساطير ايران، تهران، آگه.
تبریزی، محمدحسین (1342) برهان قاطع، جلد سوم، به اهتمام محمد معین، تهران، ابن سینا.
خالقي¬ مطلق، جلال (1367) «ببر بيان، رويين¬تني و گونه¬هاي آن 2»، مجلۀ ايران¬نامه، سال ششم، شماره 23، صص 382-416.
ریگ ¬ودا (1372) به تحقیق و ترجمۀ سید محمدرضا جلالی نایینی، تهران، قطره.
سركاراتي، بهمن (1385) سايه¬هاي شكارشده، تهران، طهوري.
سعدی، مصلح¬بن¬عبدالله (1388) گلستان، به کوشش خلیل خطیب¬رهبر، تهران، صفی¬علیشاه.
شهرویی، سعید (1394) «رستم، شخصیتی اسطوره¬ای یا حماسی؟»، فصلنامۀ ادب¬پژوهی دانشگاه گیلان، شمارۀ 33، صص 127-161.
------------- (1396) «بازکاوی بن¬مایه¬ها و ساختار داستان¬های نبرد رستم با اکوان دیو و نبرد گرشاسپ با گَندَروَ»، پژوهشنامۀ ادب حماسی، سال سیزدهم، شمارۀ 1 (پیاپی 23)، صص 29-52.
صفا، ذبيح¬الله (1383) حماسه¬سرايي در ايران، چاپ سوم، تهران، فردوس.
فردوسی، ابوالقاسم (1366) شاهنامه، تصحیح جلال خالقی ¬مطلق، جلد1، نیویورک، (Bibliotheca Persica).
--------------- (1375) شاهنامه، تصحیح جلال خالقی¬ مطلق، جلد پنجم، نیویورک، مزدا.
فرنبغ دادگي (1385) بندهش، گزارش مهرداد بهار، چاپ سوم، تهران، توس.
فره¬وشی، بهرام (1390) فرهنگ زبان پهلوی، تهران، دانشگاه تهران.
قائمی، فرزاد و محمدجعفر یاحقی (1388) «اسب، پرتکرارترین نمادینۀ جانوری در شاهنامه»، زبان و ادب پارسی، شمارۀ 42، صص 9-26.
كزّازي، ميرجلال¬الدين (1386) نامۀ باستان، جلد 1، تهران، سمت.
------------------ (1387) نامۀ باستان، جلد 2، تهران، سمت.
------------------ (1388) «رخش و آذرگشسپ»، فصلنامۀ زبان و ادب پارسي، شمارۀ 41، صص 41-48.
معین، محمد (1388) فرهنگ فارسی، تهران، اشجع - میکاییل.
مینوی ¬خرد (1400) ترجمۀ احمد تفضلی، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، توس.
ناصر¬خسرو (1387) دیوان اشعار، تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران، دانشگاه تهران.
نصراصفهانی، محمدرضا و علی صادقی (1391) «دگردیسی ایندرا به رستم»، ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی، شمارۀ 28، صص 248-268.
یارشاطر، احسان (1330) «ایندرا»، مجلۀ یغما، سال چهارم، شمارۀ 10، صص 433-447.
یونگ، کارل گوستاو (1392) انسان و سمبول¬هایش، ترجمۀ محمود سلطانیه، تهران، جامی.