تحلیل فراوانی انواع ادبی در ادبیات مکتبخانهای ایران
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایرانصائمه خراسانی 1 * , رضا حیدری نوری 2
1 - دانشگاه آزاد واحد ساوه
2 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه
کلید واژه: ادبیات عامه شفاهی ادبیات مکتبخانهای نوع ادبی,
چکیده مقاله :
ادبیات عامه، بخشی از فرهنگ مردم است که تخیل، احساسات، آرزوها و اندیشههای آنان را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند و نشان دهنده معیارهای اخلاقی و زیباشناسی هر دوره از زندگی اقوام است. اساساً شناخت و بررسی ویژگیهای ادبی جوامع در گذار از تاریخ، بدون شناخت و بررسی ادبیات عامه، دشوار یا ناممکن است. از این رو پژوهش در گنجینه غنی ادبیات عامه و شفاهی ایران و بررسی ویژگیهای آن، اهمیت خاصی دارد. این پژوهش به منظور طبقهبندی آثار مطرح مکتب خانهای و عامه ایران در گروههای محدود و مشخص از نظر محتوا و مضمون و تعیین نوع ادبی آنها صورت گرفته است. برای تعیین نوع ادبی هر اثر از هفتاد داستان کتاب «ادبیات مکتب خانهای» نوشته حسن ذوالفقاری و محبوبه حیدری، هر یک از داستانها از جنبه سه متغیر محتوا و مضمون، لحن و شیوه ارائه بررسی شده است و این نتیجه حاصل گردیده که ادبیات مکتب خانهای بیشتر تحت تأثیر نوع ادب تعلیمی بوده است و انواع حماسی و غنایی داستانهای عامه از فراوانی نسبتاً همسانی برخوردارند. همچنین در این پژوهش، نقش هر یک از زیرعامل ها در این اثرگذاری به تفکیک بیان شده است.
The folk literature is part of the culture of people that conveys their imagination, feelings, desires, and thoughts from one generation to another and represents the ethical and aesthetic criteria of a nation through different eras. In fact, it is difficult or impossible to understand and study the literary qualities of societies across history without understanding and examining their folk literature. Therefore, research on the rich treasures of Iranian folk and oral literature is of particular importance. This research aims at classifying the prominent works of Iranian folk literature into some limited specific groups according to the content and themes, and determining their genres. In order to determine the genre of Seventy Stories in "Iranian Maktabkhanei Literature" by Hassan Zolfaghari and Mahboubeh Heidari, each story has been examined in terms of three variables: content and theme, tone, and presentation. The results show that this kind of literature is mostly identifiable as belonging to didactic genre while the genres of epic and lyric have almost the same frequency. Also, the role of each sub-factor in making this genre effective is expressed separately..
افلاطون (1353) جمهوري، ترجمه محمدحسن لطفي، تهران، ابنسینا.
انجوی شيرازي، سيد ابوالقاسم (1381) فرهنگ عامه، پژوهشهای ادبي مردمشناسی، به كوشش مهين صداقت¬پيشه، تهران، فرزان.
ذوالفقاري، حسن (1394) زبان و ادبیات عامه ايران، تهران، سمت.
ذوالفقاري، حسن و محبوبه حيدري (1391) ادبيات مکتبخانهای ايران، 3 جلدي، تهران، رشدآوران.
رنجبر چقاکبودی، وحید (1389) راوی، کرمانشاه، باغ نی.
زرقانی، مهدي و محمودرضا قربان صباغ (1395) نظريه ژانر (نوع ادبي)، تهران، هرمس.
عمران پور، محمدرضا (1384) «عوامل ايجاد، تغيير و تنوع و نقش لحن در شعر»، فصلنامه پژوهشهاي ادبي، دوره 3، شماره 9 و10، پاییز و زمستان، صص 127-150.
ملاح، حسينعلي (1363) حافظ و موسيقي، تهران، هيرمند.
ميرصادقي، جمال (1376) عناصر داستان، تهران، سخن.
وبستر، راجر (1383) «روایت و زبان»، ترجمه محبوبه خراسانی، مجله ادبیات داستانی، سال یازدهم، شماره 82، مرداد و شهریور، صص 1-5.