علی بن عثمان هجویری از زعما و بزرگان تاریخ ادبیات عرفانی صوفیه است که با تأسی به معارف قرآن و فرهنگ نبوی و با استغراق در سخنان صوفیان صافیضمیر موفق به تألیف کشفالمحجوب شده است. هجویری به سبب تأثر از شرایط زمانی، مکانی و جایگاه مذاهب کلامی، بهویژه غلبه اشعریت، مواضعی چکیده کامل
علی بن عثمان هجویری از زعما و بزرگان تاریخ ادبیات عرفانی صوفیه است که با تأسی به معارف قرآن و فرهنگ نبوی و با استغراق در سخنان صوفیان صافیضمیر موفق به تألیف کشفالمحجوب شده است. هجویری به سبب تأثر از شرایط زمانی، مکانی و جایگاه مذاهب کلامی، بهویژه غلبه اشعریت، مواضعی پرلغزش و پرتشتت در باب مذهب تشیع برگزیده و گزارشگر گزارههایی عقلستیز و باورسوز دربارة این مذهب بوده است. این پژوهش درصدد نقد آرای هجویری در باب مذهب تشیع از طریق بررسی کلی روشها و رویکردهای عرفانی- کلامی مؤلف در قالب نقد محتوایی با نگرش درون دینی و با سنجش نگرههایی چون تناقضهای درونی، مخالفت با قرآن، سنت و تاریخ، گزینش و حذف، پذیرش و رد متعصبانه در تحلیل کلی سامانیافته است. نگارندگان به این نتیجه رسیدهاند که هجویری به شیوه پیچیده پیشوایان خود، صحیح و ناصحیح را آمیخته و دچار مغالطه در باب مذهب تشیع بوده است.
پرونده مقاله
یکی از انواع کنایه های ترکیبی صناعتی است که از آمیختن دو صنعت بیانی کنایه و استعارۀ مکنیه با صنعت بدیعی ایهام پدید می آید و با آن که در سبک خراسانی نمونه هایی دارد و در سبک عراقی و شیوۀ آذربایجانی نیز توجّه بسیار بدان شده است، بیشترین فراوانی اش در سبک هندی است؛ به صورت چکیده کامل
یکی از انواع کنایه های ترکیبی صناعتی است که از آمیختن دو صنعت بیانی کنایه و استعارۀ مکنیه با صنعت بدیعی ایهام پدید می آید و با آن که در سبک خراسانی نمونه هایی دارد و در سبک عراقی و شیوۀ آذربایجانی نیز توجّه بسیار بدان شده است، بیشترین فراوانی اش در سبک هندی است؛ به صورتی که شاید بتوان گفت که سبک سازترین صناعت در این شیوه است و از این روست که در منظری عام، تصوّر طرز هندی بدون آن و صناعات خویشاوندش محال می نماید. فراواني اين صنعت در غزليات بيدل (1054-1132ق) نیز بهحدّي است كه به-طور متوسّط تقریباً در هر غزل او هست و آن هم بیش از یک بار. بررسی این صناعت در 300 غزل اتّفاقی از 2900 غزل عبدالقادر بیدل دهلوی، جستار کنونی را پدید آورده است. بیدل به یاری این صنعت چیزهایی گونهگون را (از طبیعت و برساخته های انسان گرفته، تا خُردترین حالات و حتی اسامی معنا) در جایگاه مستعارله به کار می برد و آن گاه کنایه هایی غالباً انسانی را، آمیخته به ایهام، بدانها نسبت می دهد و تصاويري نو می سازد.
پرونده مقاله
داستان سیاوش از جمله داستانهای تراژیک شاهنامه است که افزون بر قابلیتها و ظرفیتهای گوناگونی که برای نقد و بررسی دارد، برخی از پیامهای اصلی حماسة ملی و اسطورههای ایرانی مانند: نبرد میان خیر و شر، ایران و انیران، مبارزه با پلیدیها و پلشتیهای روح انسانی و... در آن جر چکیده کامل
داستان سیاوش از جمله داستانهای تراژیک شاهنامه است که افزون بر قابلیتها و ظرفیتهای گوناگونی که برای نقد و بررسی دارد، برخی از پیامهای اصلی حماسة ملی و اسطورههای ایرانی مانند: نبرد میان خیر و شر، ایران و انیران، مبارزه با پلیدیها و پلشتیهای روح انسانی و... در آن جریان دارد. یکی از نظریههایی که با نگاه روانکاوانه به تحلیل آثار ادبی میپردازد و برای تحلیل این داستان مناسب به نظر میرسد، نظریة آلودهانگاری ژولیا کریستوا از منتقدان پساساختارگراست که بر اساس آن شاعر یا نویسنده، پلیدیها و پلشتیهای روح انسانی را از طریق متن برونفکنی میکند. ماجرای عشق آلودة سودابه، گذر سیاوش ازآتش برای اثبات بیگناهی و مرگ اندوهبار او در توران زمین، از نمودهای آشکار و آلودهانگارانه این داستان است که زمینه را برای استفاده از این رویکرد فراهم میسازد. از این رو، این مقاله در صدد است با توجه به وجود رانهها و افزونههای آلوده در این داستان که در جریان عشق سودابه، در نهایت با همراهی عواملی دیگر مرگ اندوهبار او را رقم میزند، آن را تحلیل کند و به این پرسش پاسخ دهد که کاربرد این نظریه تا چه اندازه در این داستان مؤثر و کارآمد است؟ و با کاربست این نظریه، آیا به تحلیلی تازه میتوان دست یافت یا خیر؟ برآیند مطالعه نشان میدهد: این بررسی با تبیین نظریة آلودهانگاری کریستوا و تحلیل داستان سیاوش از این منظر، سازگاری دارد و امکان خوانشی نوین از آن و به تبع آن قضاوتی دیگرگون از فردوسی، سراینده داستان را، برای خوانندگان فراهم میسازد.
پرونده مقاله
ژانر فراداستان در ایران به جهت ماهیت آشنازدای آن، مورد اقبال فراوان است. اما حجم وسیعی از متونی که تحت عنوان فراداستان در ایران منتشر میشوند، تنها به فرم میپردازند، و از بازنمایی تجربههای پسامدرن تهیاند. رمان به مثابه رسانة بازتابدهندة جامعه باید با روح زمانة خود عج چکیده کامل
ژانر فراداستان در ایران به جهت ماهیت آشنازدای آن، مورد اقبال فراوان است. اما حجم وسیعی از متونی که تحت عنوان فراداستان در ایران منتشر میشوند، تنها به فرم میپردازند، و از بازنمایی تجربههای پسامدرن تهیاند. رمان به مثابه رسانة بازتابدهندة جامعه باید با روح زمانة خود عجین باشد تا معضلات زندگي معاصر و فرهنگ جامعه را هشیارانه بکاود؛ لذا شگردپردازیهای فراداستانی باید با دغدغههای پسامدرنیسم و مسائل مطرح در جامعة پسامدرن هماهنگ باشد تا قالب و محتوا در تأیید و تقویت یکدیگر متنی تأثیرگذار خلق کنند. در اين مقاله ابتدا مروری بر فراداستان و مهمترين مؤلفههاي آن بر مبنای دیدگاههای نظریهپردازان فراداستان صورت گرفته است، سپس مؤلفههای فراداستان در رمان «میم عزیز» بررسی و تحلیل شده است. در ادامه، محتوای پسامدرنیستی رمان نیز تشریح شده است. بررسیهای مقاله نشان میدهد که این رمان به لحاظ درآمیختن دو مقولة نقد ادبی و داستانپردازی، ایجاد عدم قطعیت، محتوای وجودشناسانه، برجستگی زبانی و همینطور پرداختن به مفهوم خانوادة پسامدرنیستی به خوبی توانسته مضمون و محتوا را با ساختار و فرم داستان هماهنگ کند. در «میم عزیز»، شکلهای متنوع خانواده به تصویر کشیده شدهاند تا مفهوم خانوادة هستهای که پیشتر در مدرنیسم به عنوان تنها شکل بهنجار خانواده مطرح شده بود، نسبی گردیده و بینظمی و آشفتگی خانوادهها در جامعة معاصر نمایانده شود.
پرونده مقاله
اساساً کشف ظرفیتهای معنایی، موسیقایی و زیباشناختی کلمات و کاربرد هوشمندانه آنها در بافت نحوی کلام، معیاری برای سنجش میزان انتظام و انضباط ذهنی شاعر است. در این مقاله، به شیوة تحلیلی- توصیفی و بر مبنای روش نقد فرمالیستی، دربارة نقش «بهگزینی واژگان» در کمالبخشی به هندس چکیده کامل
اساساً کشف ظرفیتهای معنایی، موسیقایی و زیباشناختی کلمات و کاربرد هوشمندانه آنها در بافت نحوی کلام، معیاری برای سنجش میزان انتظام و انضباط ذهنی شاعر است. در این مقاله، به شیوة تحلیلی- توصیفی و بر مبنای روش نقد فرمالیستی، دربارة نقش «بهگزینی واژگان» در کمالبخشی به هندسه و هارمونیِ سرودههای شاعران برجسته معاصر بحث و بررسی شده است. پژوهش حاضر حاوی این دستاورد است که مهمترین کارکردهای زیباشناختی بهگزینی واژگان در شعر معاصران عبارتند از: فضاسازی، ایجاد هارمونی و هندسه در بافت کلام، ایجاد تناسبات و تداعیهای چندلایة لفظی و معنایی، و نقش القاگری. از این رهگذر، بهگزینی کلمات به استحکام ساخت و بافت درونی شعر میانجامد و نظام هنری و هندسی شعر به کمال میگراید.
پرونده مقاله
فضای مجازی و اینترنت بهخاطر ارتباط گسترده با کاربران و تولید نوشتار فراوان به عرصۀ بروز مشکلاتی برای خط و زبان ملّتها، ازجمله خط و زبان فارسی تبدیل شدهاست. برای بهدستآوردن آمار و اطلاعاتی دقیق از وضعیت توانایی نگارش فارسی در هرکدام از بسترهای فضای مجازی (وب، دسکتا چکیده کامل
فضای مجازی و اینترنت بهخاطر ارتباط گسترده با کاربران و تولید نوشتار فراوان به عرصۀ بروز مشکلاتی برای خط و زبان ملّتها، ازجمله خط و زبان فارسی تبدیل شدهاست. برای بهدستآوردن آمار و اطلاعاتی دقیق از وضعیت توانایی نگارش فارسی در هرکدام از بسترهای فضای مجازی (وب، دسکتاپ و موبایل) پژوهش و پیمایش چندانی انجام نشده است. در این پژوهش از طریق روشهای نمونهگیری غیراحتمالی مبتنی بر هدف، حدود هشتهزار جمله از پنجاه پایگاه پربینندۀ کشور در ده موضوع جداگانه، مطالعه و بررسی شد و میزان انحراف آنها از نوشتار معیار فارسی، ارزیابی و بسامد اشتباهات شاخصهای ویرایش فنّی مشخص شد که بهترتیب عبارتند از: دستور خط و هماهنگی در رعایت آن (39درصد)، نشانهگذاریها (30درصد)، استقلال واژه (22درصد)، فاصلهگذاریها (6درصد)، عددنويسي (2درصد) و حروفچینی یا غلط تايپي (1درصد). درنهایت برای کمک به بهبود درستنویسی در فضای مجازی راهکارها و پیشنهادهایی ارائه شد.
پرونده مقاله
این مقاله، در صدد است تا درونمایههای نوستالژیک در آثار داستانی جلال آلاحمد را بکاود. این درونمایهها در نگاه اول، عمدتاً، ایدئولوژی خاص نویسنده را نسبت به فرهنگ و اجتماع بیان میکند. اما در ژرفساخت خود، عاطفة آسیبدیده نویسنده روشنفکری را نشان میدهند که از محیط پ چکیده کامل
این مقاله، در صدد است تا درونمایههای نوستالژیک در آثار داستانی جلال آلاحمد را بکاود. این درونمایهها در نگاه اول، عمدتاً، ایدئولوژی خاص نویسنده را نسبت به فرهنگ و اجتماع بیان میکند. اما در ژرفساخت خود، عاطفة آسیبدیده نویسنده روشنفکری را نشان میدهند که از محیط پیرامونش ناراضی است و از اینرو، نوعی اندوه غریبانه در محور عاطفی داستانها، وجود دارد که از جهات زیادی به شناخت ما از شخصیت نویسنده این آثار کمک میکند. در این مقاله، تمرکز اصلی بحث بر کارکرد درونمایههای مبتنی بر مفاهیم دربردارنده احساس «غم غربت» و «مرگ وطن»، «تنهایی» و «اندوه» است که بیانگر نگاه نوستالژیک نویسنده، نسبت به انسان و جامعه است. لازم به ذکر است که این درونمایهها از جنبه مطالعات نظری، بیشتر به عنوان نوعی مفهوم یا موتیف مفهومی در آثار ادبی، قابل طرح هستند و از اینرو، بهطور عمده در محور محتوایی آثار قابل بحثاند. لذا در بخش نظری به اختصار، به تبیین این مفاهیم در مطالعات ادبی اشاره شده و در بخش کاربردی با تکیه بر تعاریف بخش نظری، درونمایه آثار این نویسنده، تحلیل شده است.
پرونده مقاله
آشناییزدایی، به عنوان محوریترین عنصر ادبیّت Literariness در نظرگاه شکلگرایان در نقد ادبی به کار رفته است. بعدها مورد توجه منتقدان دیگر مانند یاکوبسن و تینیانوف و... قرار گرفت. آشناییزدایی و هنجارگریزی از شگردهایی است که قیصر امین پور در اشعار خود از آن بهره برده است چکیده کامل
آشناییزدایی، به عنوان محوریترین عنصر ادبیّت Literariness در نظرگاه شکلگرایان در نقد ادبی به کار رفته است. بعدها مورد توجه منتقدان دیگر مانند یاکوبسن و تینیانوف و... قرار گرفت. آشناییزدایی و هنجارگریزی از شگردهایی است که قیصر امین پور در اشعار خود از آن بهره برده است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیل گونههای متعدد هنجارگریزی در سبک شعری قیصر امینپور عمدتاً بر مبنای نظر و روش لیچ پرداخته شده است و به استناد شواهد متن، روشن میشود که استفاده از آشناییزدایی در اشعار قیصر هم از جهت سبکی و زبانی به قوت شعر وی مدد رسانیده و هم به زیبایی و غنای بیشتر شعر او در کنار رسانندگی و ایصال، منجر شده است. بیشترین جلوه های هنجارگریزی در اشعار قیصر امین پور را در آرایههای معنوی و هنجارگریزی نحوی میتوان دید.
پرونده مقاله