• فهرست مقالات


      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - تحلیل بسترهای بلاغت در آثار سعدی و تعمیم‌پذیری آن در زبان و ادبیات فارسی
        فرهاد محمدی
        برای درکِ بلاغت زبان فارسی و کشف و شناساییِ قواعد و اصول آن، لازم است که از مطالعه و تحلیل ساخت های نحویِ آن شروع کرد. از این طریق مشخّص می شود که ساخت های نحوی در حالتِ عادی و خنثی چه نظم و ترتیبی دارند و در موقعیت‌هایی که القای غرضِ بلاغی و معنای خاصی مدّنظر است، چه ت چکیده کامل
        برای درکِ بلاغت زبان فارسی و کشف و شناساییِ قواعد و اصول آن، لازم است که از مطالعه و تحلیل ساخت های نحویِ آن شروع کرد. از این طریق مشخّص می شود که ساخت های نحوی در حالتِ عادی و خنثی چه نظم و ترتیبی دارند و در موقعیت‌هایی که القای غرضِ بلاغی و معنای خاصی مدّنظر است، چه تغییراتی پیدا می کنند؛ زیرا ساخت نحوی که همان چگونگیِ نظم و ترتیب اجزاست، بر اساسِ معنا و اغراضِ بلاغی شکل می گیرد. هر نوع «تغییر در جایگاه دستوری و معمولی اجزا»، «دگرگونی در صورتِ جمله ها» و هرگونه «حذف یا اضافه ای» که در کلام صورت می گیرد، ناشی از اغراض بلاغی است. این مقاله با تکیه بر سخن سعدی به عنوانِ نمونۀ بارز بلاغتِ زبان فارسی، به بررسی مهم-ترین بسترهای بلاغت در نحوِ زبان فارسی می پردازد که انتقالِ معنا و القای اغراضِ بلاغی از طریق آنها صورت می گیرد. هدف از این پژوهش، شناسایی بستر های کلان و کلّیِ نحو زبان فارسی در القای اغراض بلاغی است که هر کدام از آنها می تواند مصداق های زیادی را شامل شود. همچنین سعی بر این است تا نشان داده شود که معمولاً با هر کدام از این ظرفیت ها، چه معانی و اغراض و مقاصدی بیان می شود. نتیجۀ کار نشان می دهد که «جابه جایی اجزای کلام»، «تغییر در ساخت و صورت جمله ها» و «افزایش و کاهش نحوی»، ظرفیت هایی هستند که برای بیان اغراض بلاغی در نحو زبان فارسی کاربرد دارند. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - تحلیل و بررسی «قتل ادیب صابر» با تکیه بر گزارش‌های تاریخی و مستندات سروده‌های او
        علی محمدی مریم حسینی انتصار  پرستگاری
        کهن‌ترین‌تذکره‌ها، جنگ‌ها و تاریخ‌هایی که از شاعران و حادثه‌های روزگار سنجر و اتسز خوارزمشاه سخن به میان آورده و یادی از ادیب ‌صابر ترمذی کرده‌اند، بیشتر در این سخن هم‌نظرند که اتسز، دومین پادشاه خوارزم، این شاعر بزرگ را به سبب سخن‌چینی و جاسوسی در رودخانه جیحون غرق‌ کر چکیده کامل
        کهن‌ترین‌تذکره‌ها، جنگ‌ها و تاریخ‌هایی که از شاعران و حادثه‌های روزگار سنجر و اتسز خوارزمشاه سخن به میان آورده و یادی از ادیب ‌صابر ترمذی کرده‌اند، بیشتر در این سخن هم‌نظرند که اتسز، دومین پادشاه خوارزم، این شاعر بزرگ را به سبب سخن‌چینی و جاسوسی در رودخانه جیحون غرق‌ کرده‌ است. برخی از صابرپژوهان معاصر، تنها به سبب اینکه او در شعرش از پیری سخن ‌گفته‌، در ‌گزارش قتل، تردید روا داشته‌‌اند. تنها سبب در این تردید، به سخنان شاعر در قصیده‌ها و قطعه‌هایش بازمی‌گردد که او از دوران کهولت و پیری سخن ‌گفته و این نکته بیانگر این واقعیت است که صابر یا به دست خوارزمشاه به قتل نرسیده، یا اگر رسیده، دست کم در دوران جوانی و فعالیت‌های اداری و دیوانی نبوده است. در حالی که اگر کسی به طور دقیق و یا به طور کامل همه سروده‌های این شاعر بزرگ را خوانده‌ باشد، نشانه‌‌هایی ورای نشانه پیری وجود ‌دارد که به ما می‌گوید که صابر به دست اتسز خوارزمشاه کشته ‌نشده و به احتمال بسیار به مرگ طبیعی و در سال‌های کهولت و پیری مرده است. این مقاله با نگاهی گذرا به روزگار ادیب صابر، سلجوقیان و ممدوحان او، با توجه به گزاره‌های مستندی که در سروده‌های او به گونه‌ای شفاف آمده، این فرض را به اثبات می‌رساند که مسئله کشته ‌شدن ادیب صابر به دست اتسز خوارزمشاه، یک سوء تفاهم تاریخی بوده که از زبانی به زبان دیگر شیوع یافته و برای برخی از صابرپژوهان، چنان ‌مرگی مسلم پنداشته ‌شده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - عوامل مؤثر در شکل‌گیری نظریۀ فلسفی انواع ادبی در مکتب رمانتیسم
        سید حمید فرقانی دهنوی احمد  رضايي‌جمكراني
        نقد و نظریه ژانر از جمله مباحث مهم نظریۀ ادبی است که از زمان ارسطو تاکنون بدان توجه فراوان شده است. اهمیت این نظریه تا آنجاست که بخش عمده ای از اصول و مبانی زیبایی‌شناختی مکاتب بزرگ ادبی تحت تأثیر نظریه ژانر است و منتقدان این مکاتب قسمتی از مطالعات خود را به آن اختصاص د چکیده کامل
        نقد و نظریه ژانر از جمله مباحث مهم نظریۀ ادبی است که از زمان ارسطو تاکنون بدان توجه فراوان شده است. اهمیت این نظریه تا آنجاست که بخش عمده ای از اصول و مبانی زیبایی‌شناختی مکاتب بزرگ ادبی تحت تأثیر نظریه ژانر است و منتقدان این مکاتب قسمتی از مطالعات خود را به آن اختصاص داده‌اند. در این میان تقابل دو مکتب کلاسیسیسم و رمانتیسم در نظریه ژانر، اهمیت ویژه‌ای دارد. مطالعات پیشینی که به این موضوع پرداخته اند، رویکرد مکتب کلاسیسیسم به ژانرهای ادبی را تکنیکی و تجویزی و در مقابل، رویکرد مکتب رمانتیسم را فلسفی توصیف می کنند، اما درباره مؤلفه های فلسفی نظریه ژانر در مکتب رمانتیسم و مبانی فکری این نظریه، تبیین دقیقی ارائه نکرده اند. این پژوهش به دنبال تبیین و تحلیل مؤلفه های این رویکرد فلسفی و عوامل مؤثر در شکل گیری آن‌ است. به بیان دیگر مؤلفه های این رویکرد فلسفی چیست و عوامل مؤثر در شکل گیری آن‌ کدام است؟ نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که با توجه به فلسفه ذهن گرایانه کانت و نسبی‌گرایی تاریخی هردر، تحولات اجتماعی، فکری و فرهنگی دوره رنسانس همچون انقلاب صنعتی، رویکرد مکتب کلاسیسیسم به ژانرهای ادبی مورد تردید قرار گرفت و مؤلفه‌هایی همچون تاریخ‌گرایی، نظریه وحدت سازمند، توجه به نبوغ شاعر در خلق اثر ادبی، گرایش به فردیت و نگاه ذهنی و پدیدارشناسانه، به شکل‌گیری نظریۀ جدید ژانر در مکتب رمانتیسم انجامید. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - الگوی تاریخ معرفت و معاد معنا در اندیشه «شهاب‌الدين یحیی سهروردی»
        زهرا ماحوزی حسینعلی  قبادی احمد پاکتچی مریم  حسینی
        سهروردی در حکمت اشراق، الگویی از تاریخ معرفت را پی می‌گیرد که پیش از او در متون صوفیه صورت بندی شده است. این نقشه تاریخی که مبتنی بر حدیثی منسوب به پیامبر اسلام(ص) است، آینده معرفت باطنی اسلام را پس از پیامبر(ص) پیشگویی می‌کند و برای سرنوشت معرفت الهی در زمین، سه مرحله چکیده کامل
        سهروردی در حکمت اشراق، الگویی از تاریخ معرفت را پی می‌گیرد که پیش از او در متون صوفیه صورت بندی شده است. این نقشه تاریخی که مبتنی بر حدیثی منسوب به پیامبر اسلام(ص) است، آینده معرفت باطنی اسلام را پس از پیامبر(ص) پیشگویی می‌کند و برای سرنوشت معرفت الهی در زمین، سه مرحله تعیین می‌کند: دوران علم حضوری، دوران امانت معنا در کلمه و دوران تبدیل استعاره به رمز. سهروردی به این نقشه تاریخی بازمی‌گردد و با تعریفی که از حکیم الهی و نقش وی در تأویل رموز عارفان عرضه می‌کند، تکمله‌ای را برای تاریخ معرفت رقم می‌زند. مرحله چهارمی که سهروردی بر این الگوی تاریخی می‌افزاید، مرحله معاد معنا به حقیقت آن است و تعریف آن تنها با رجوع به کلیّت نظام حکمی سهروردی ممکن می‌شود. مقاله حاضر می‌کوشد تا این الگوی تاریخی را از متون صوفیه استخراج کند سپس به تبیین نقش سهروردی در تکمیل آن بپردازد. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        5 - تحلیل انتقادی انگارۀ زن در «سندبادنامه»
        شیوا کمالی اصل حبیب الله عباسی عفت نقابی عصمت خوئینی
        ادبیات، آیینه ای است که فرهنگ جامعه را بازتاب می دهد و متون داستانی، بستر مناسبی برای بررسی این بازتاب های فرهنگی در زمینه های گوناگون از جمله مباحث مربوط به زنان است. در این پژوهش، برای واکاوی انگارۀ زن، دو حکایت از سندبادنامه انتخاب شد. متن سندبادنامه هر چند در یک زم چکیده کامل
        ادبیات، آیینه ای است که فرهنگ جامعه را بازتاب می دهد و متون داستانی، بستر مناسبی برای بررسی این بازتاب های فرهنگی در زمینه های گوناگون از جمله مباحث مربوط به زنان است. در این پژوهش، برای واکاوی انگارۀ زن، دو حکایت از سندبادنامه انتخاب شد. متن سندبادنامه هر چند در یک زمینۀ تاریخی زن‌ستیز تولید شده، نمونه های فراوانی از قدرت زن در آن دیده می شود. این جستار درصدد است تا با روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی با تکیه بر نظریۀ «فرکلاف»، متن را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی نموده، نشانه های قدرت زن و چرایی آن را نشان دهد. در این جستار به این نتیجه رسیدیم که زن در این اثر، حضور فعال و قدرتمند دارد و نقش فاعلی او در شکل‌گیری روند داستان مشهود است. در این کتاب به رغم دید منفی نسبت به زن، نشانه های قدرت پنهان زنانه را می توان دید. زنان برای رسیدن به اهداف خود از ابزار قدرت پنهان همچون زبان، تدبیر، زیرکی و سیاست استفاده می کنند و اگر راه های رسیدن به اهداف سازنده و والا برای آنها بسته شود، گاهی این قدرت در مسیر نادرست به کار گرفته می شود. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        6 - حریم انسان در تفاسیر عرفانی بر مبنای فصّ یونسیّه ابن‌عربی و شرح آن از سوی امام خمینی(ره)
        محمدرضا  موحدی
        آیا حضور و نقش انسان در عرفان اسلامی، چونان پوسته‌ای بی ارزش است و اعتقاد به وجودِ مطلق‌، دیگر جایی برای تصوّر حضور انسان باقی نمی‌گذارد؟ آیا می‌توان همچون برخی عارفان، مقام انسانیّت را چنان رفیع دانست که گویی همۀ وجود‌، انسان است و باقی تصویر و تصوراتی است که در آینۀ ق چکیده کامل
        آیا حضور و نقش انسان در عرفان اسلامی، چونان پوسته‌ای بی ارزش است و اعتقاد به وجودِ مطلق‌، دیگر جایی برای تصوّر حضور انسان باقی نمی‌گذارد؟ آیا می‌توان همچون برخی عارفان، مقام انسانیّت را چنان رفیع دانست که گویی همۀ وجود‌، انسان است و باقی تصویر و تصوراتی است که در آینۀ قلب و ذهنِ انسان نقش می‌بندد‌؟ پژوهشگر کنجکاو می‌تواند در گفتار و نوشته های عارفان، نشانه هایی از اندیشۀ هیچ انگاری انسان (آنتی هیومنیسم) و نیز انسان‌گرایی (اومانیسم) را بازجوید‌. بیان این نکته که انسان در نظام هستی چه جایگاهی دارد و درجهان بینی عرفانی از چه موقعیتی برخوردار است‌، مقصود اصلی این مقاله بوده است‌. از این رو با عنایت به آثارِ دو عارف صاحب نظر در این باره، یعنی ابن‌عربی و امام خمینی سعی در تبیین این جایگاه شده است‌. مبنای این تبیین‌، مبحث پرهیز از هدم بنای انسانیت در فصّ یونسیۀ فصوص الحکم و شرحی است که امام خمینی در این باره در آثار عرفانی خود ارائه داده است‌. از جمع گفته‌های ابن‌عربی و شارحانش برمی‌آید که: همه موجودات از آن جهت که مظهر و تجلی معشوق و محبوب ازلی هستند، دارای تقدسند. پس زمانی که به همنوعان خود، یعنی انسان‌ها نگاه می‌کنیم، یا حتی به جهان گیاهان و حیوانات می‌نگریم، همه آنها را از آن جهت که با آفریننده در ارتباطند می‌بینیم و نه به عنوان وجودی مستقل از مقام الوهیت. این دیدگاه، وجدان انسان را بیدار می‌کند و موجب می‌شود که عشق و محبّتی را نسبت به همۀ هستی در خود بپروراند. پرونده مقاله