در طول تاریخ زبان فارسی، نویسندگان بزرگی ظهور کرده اند و آثار گوناگونی برجای نهاده اند. از حدود قرن چهارم هجری که آثاری از نثر فارسی به جای مانده است تا به امروز، کمتر موضوعی از مسائل حکمی، کلامی، عرفانی، ادبی، علمی و... است که در آن زمینه، کتاب یا کتاب هایی نوشته نشده چکیده کامل
در طول تاریخ زبان فارسی، نویسندگان بزرگی ظهور کرده اند و آثار گوناگونی برجای نهاده اند. از حدود قرن چهارم هجری که آثاری از نثر فارسی به جای مانده است تا به امروز، کمتر موضوعی از مسائل حکمی، کلامی، عرفانی، ادبی، علمی و... است که در آن زمینه، کتاب یا کتاب هایی نوشته نشده باشد. در ديباچۀ اين آثار، علاوه بر ارائة اطلاعات گاه به گاه از نويسنده، هم عصرانش، محتواي كلي اثر و... غالباً از ضرورت و سبب تأليف سخن به ميان مي آيد که در شرحي کوتاه، انگیزه و دلیل نگارش آن به نوعی توجیـه و تعلیل مي شود. سؤال اصلی جستار حاضر این است که «دلیل واقعی تألیف این آثار از دیدگاه نویسندگان آنها چیست؟» نویسندگان با بررسی یکصد و پنجاه اثر از معروف-ترین آثار منثور فارسی در موضوعات و ژانرهای مختلف، به داده هایی دست یافتند و آنها را در چند دسته طبقه بندی کردند. حاصل کلّی آن است که بیشتر این آثار به دستور یا درخواست کسی نوشته شده و کمتر بنا بر عزم و خواست خود نویسنده بوده است. این امر بیشتر دلایل شخصی، اجتماعی، اقتصادی و حتّی سیاسی داشته است که سعی شده در این پژوهش به این چرایی ها و دلایل آن پرداخته شود.
پرونده مقاله
در این مقاله بر آنیم که به تحلیل و نقد عناصر داستان سه سفرنامۀ تخیلی «ارداویرافنامه»، «سیرالعباد» و «کمدی الهی دانته» و بیان علل امتیازات هر کدام از این آثار بر دو اثر دیگر بپردازیم. از اینرو کوشیدهایم مهمترین عناصر داستانی هر یک از آثار ذکر شده را تحلیل و تفاوتهای چکیده کامل
در این مقاله بر آنیم که به تحلیل و نقد عناصر داستان سه سفرنامۀ تخیلی «ارداویرافنامه»، «سیرالعباد» و «کمدی الهی دانته» و بیان علل امتیازات هر کدام از این آثار بر دو اثر دیگر بپردازیم. از اینرو کوشیدهایم مهمترین عناصر داستانی هر یک از آثار ذکر شده را تحلیل و تفاوتهای شاخص آنان را بیان کنیم. «خانم کسراییفر» پیش از این در مقالهای به بررسی نمادگرایی در سه اثر مورد پژوهش پرداختهاند، اما تاکنون توجهی به مقایسة ارزش داستانی این آثار نشده است. از این رو با ابزار کتابخانهای حاضر و با هدف مقایسة عناصر ذکر شده دریافتیم که سیرالعباد سنایی به دلیل پویایی شخصیتها، پیرنگ قوی و کشمکشهای منطقی، شیوۀ روایت تخیلی و سوررئال، از نظر داستانپردازی بر دو اثر دیگر تقدّم دارد.
پرونده مقاله
بیتردید یکی از نامورترین چهرههای عرفان ایرانی- اسلامی، بایزید بسطامی است که به دلیل نوع نگاه، حالات و مقاماتِ ممتاز متمایز و به ویژه اقوال خاص و متفاوت، از حرمت و احترامی درخور و شگفت بهره ور بوده است و همواره ارادت و محبت ویژهای را از جانب صوفیان و بزرگان فرهنگ عرفا چکیده کامل
بیتردید یکی از نامورترین چهرههای عرفان ایرانی- اسلامی، بایزید بسطامی است که به دلیل نوع نگاه، حالات و مقاماتِ ممتاز متمایز و به ویژه اقوال خاص و متفاوت، از حرمت و احترامی درخور و شگفت بهره ور بوده است و همواره ارادت و محبت ویژهای را از جانب صوفیان و بزرگان فرهنگ عرفانی نصیب خود ساخته است که حجم عظیم گفتهها و حکایات و اقوال مرتبط با او در متون صوفیانه، گواه این جایگاه ممتاز است.
در میان همه این حرمتها و احترامها، گه گاه به برخوردهایی از نوعی دیگر در باب شخص و شخصیت بایزید برمیخوریم که از جهات بسیار قابل تأمل و توجّه است که یکی از آنها، نوع نگاه دیگرگون و خاص شمس تبریزی است. شمس از همان لحظۀ نخست ظهور عامش در تاریخ فرهنگی – عرفانی زبان فارسی (ملاقات با مولوی)، خود را درگیر معمای وجودی بایزید میبیند و تا آخرین ایام غیبتش نیز آن را از یاد نمیبرد و هیچگاه در برابر جریان غالب بایزیدستایی، سر تسلیم فرونمیآورد و در مدتِ کوتاهِ نکته گوییهایش با حدّت و شدت، احوال و اقوال و افعال بایزید را مورد چند و چون قرار میدهد و در نهایت با نقد کردهها و گفتههای بایزید، جایگاهش را به شدت به چالش میکشد و فرومیاندازد.
این مقاله تبیین و طبقه بندی و تحلیل دیدگاههای شمس تبریزی دربارۀ بایزید بسطامی است، با تأکید بر این نکته که مولانا در این باب – علی رغم ارادت شیفته وارش - تابع شمس تبریزی نیست.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ داستانهای بازنویسیشده از مثنوی برای کودکان و نوجوانان در سالهای 1369 تا 1389 و شناسایی مشکلات آنها با توجه به معیارهای بازنویسی صورت گرفته است.
روش به کار رفته در این پژوهش تحلیل محتواست. نمونۀ آماری شامل 63 داستان مثنوی است که با استفاده چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ داستانهای بازنویسیشده از مثنوی برای کودکان و نوجوانان در سالهای 1369 تا 1389 و شناسایی مشکلات آنها با توجه به معیارهای بازنویسی صورت گرفته است.
روش به کار رفته در این پژوهش تحلیل محتواست. نمونۀ آماری شامل 63 داستان مثنوی است که با استفاده از نمونهگیری تصادفی نظاممند از بین 160 داستان انتخاب شده است. برای گردآوری دادههای پژوهش از سیاههای استفاده شده که نویسنده آن را طراحی کرده است. تشویق نکردن مخاطب به شناخت مثنوی، تقویت نکردن حس کنجکاوی در پیگیری داستان، تعیین نکردن موقعیّت داستان بازنویسی در مثنوی، بیتوجهی به مضامین اصلی قصّهها در بافت مثنوی، استفاده نکردن از ابیات مثنوی در داستان، رعایت نکردن اصول و قواعد دستوری، املایی، رسمالخطی و اصول مهم سادهنویسی، همچنین کاربرد واژهها و اصطلاحات دشوار متون کهن بدون شرح و توضیح، استفاده از تصاویر غیرجذاب، ضعف در طراحی و بیبهره بودن تصاویر از ارزش هنری، نداشتن صفحۀ ویژۀ معرفی مثنوی، نداشتن واژهنامه در مواردی که لازم است و طرح جلد و صفحهآرایی نامناسب در برخی کتابها، از مهمترین مشکلات بازنویسیها از نظر کیفیت محتوا، ساخت و پرداخت، زبان، تصویر و شیوۀ ارائه است.
پرونده مقاله
«محمدعلی خراسانی» مشهور و متخلص به «مؤذن»، از عارفان قرن 11 هجری و یکی از اقطاب ذهبیه است که دیوان شعری قریب به 3700 بیت از خود برجای نهاده است. این پیر خراسانی در سبزوار زاده شد و در روزگاران جوانی به فرقة ذهبیه پیوست و پس از شیخ حاتم زراوندی، به منصب قطبیت این فرقه نا چکیده کامل
«محمدعلی خراسانی» مشهور و متخلص به «مؤذن»، از عارفان قرن 11 هجری و یکی از اقطاب ذهبیه است که دیوان شعری قریب به 3700 بیت از خود برجای نهاده است. این پیر خراسانی در سبزوار زاده شد و در روزگاران جوانی به فرقة ذهبیه پیوست و پس از شیخ حاتم زراوندی، به منصب قطبیت این فرقه نایل شد. مؤذن خراسانی چون بسیاری از عارف – شاعران، به جولان اندیشههای عارفانة خود در عرصة شعر پرداخت. هر چند وی در سدة یازده هجری میزیست، اشعار او را میتوان ادامة شعر عرفانی سبک عراقی دانست. اشعار او ساده، روان و گیراست. در اشعار او سخن از عشق حقیقی بسیار است و اندیشههای صوفیانه، بازتابی ژرف در هسته و پوستۀ آن یافته است. این دیوان تاکنون تصحیح و چاپ نشده بود، اما نویسندۀ این سطور به تصحیح آن بر اساس چهار نسخه به عنوان پایان نامۀ خود همت گماشت. در این جستار سعی بر آن است تا ضمن معرفی این شاعر، دورنمایی از اندیشههای وی پیش روی خوانندگان نهاده شود تا آشنایی اجمالی با این شاعر اهل بیت (ع) حاصل آید.
پرونده مقاله
در این مقاله، شعر «خضر کجاست» سرودۀ تقی پورنامداریان، به لحاظ بینامتنی تحلیل می شود. هدف از این تحقیق علاوه بر تبیین نسبت تصاویر این شعر با شعر کلاسیک، نشان دادن ارتباط عناصر ژانرهای عرفانی، حماسی، غنایی و چگونگی ترکیب آنها در آفرینش شعر عاشقانۀ معاصر است. واژۀ «خضر»، د چکیده کامل
در این مقاله، شعر «خضر کجاست» سرودۀ تقی پورنامداریان، به لحاظ بینامتنی تحلیل می شود. هدف از این تحقیق علاوه بر تبیین نسبت تصاویر این شعر با شعر کلاسیک، نشان دادن ارتباط عناصر ژانرهای عرفانی، حماسی، غنایی و چگونگی ترکیب آنها در آفرینش شعر عاشقانۀ معاصر است. واژۀ «خضر»، دلالتهای عرفانی و اسطوره ای را تداعی می کند. با توجه به ویژگی خضر که دستگیر گم شدگان است، انتظار می رود گویندۀ عبارت «خضر کجاست»، در وادی های سیر و سلوک سرگردان باشد. چنین دلالت هایی در واژگان و عبارتهایی چون «ظلمات»، «آب حیات» و «بیابان شب» نیز دیده می شود. از سوی دیگر با توجه به مضمون شعر، این پرسش مطرح می شود که چگونه اجزای شعر و دلالتهای معنایی مختلف آن در کنار یکدیگر قرار گرفته است؟
نتایج تحقیق نشان می دهد که این شعر در ژانر غنایی و توصیف معشوق زمینی است، اما نشانه هایی از دیگر ژانرها در آن دیده می شود. راوی شعر همچون قهرمان حماسی، مراحل سختی را برای رسیدن به مقصود پشت سر می گذارد، مثلاً از سرزمین تاریکی ها می گذرد. بندهای چهارگانۀ شعر، تداعی گر چهار فصل سال اند. این فصل ها همچون زمان اساطیری دوری اند و سیر خطی ندارند. همگام با گردش این فصول، فراق و وصال شکل میگیرد.
این شعر حاصل تلاقی و تداعی ژانرهای گوناگونی است که از ناخودآگاه شاعرِ زیسته در آن عوالم فرهنگی، مجال ظهور یافته است. در این مقاله از روش بینامتنی در تحلیل شعر استفاده شده است و با مقایسه و تحلیل عناصر ژانرهای مختلف، نسبت آنها با یکدیگر در ایجاد متنی منسجم و ساختارمند بررسی شده است.
پرونده مقاله
در این مقاله از میان عناصر داستان به بررسی راوی و ویژگی های آن در قصّه-های تازه از کتاب های کهن اثر «مهدی آذریزدی» پرداخته می شود. ابتدا تعریفی از گونه های روایتی بر اساس نظریات «ژپ لینت ولت » ارائه شده است. سپس گونههای روایتی دنیای داستان ناهمسان و انواع آن (متن نگار، چکیده کامل
در این مقاله از میان عناصر داستان به بررسی راوی و ویژگی های آن در قصّه-های تازه از کتاب های کهن اثر «مهدی آذریزدی» پرداخته می شود. ابتدا تعریفی از گونه های روایتی بر اساس نظریات «ژپ لینت ولت » ارائه شده است. سپس گونههای روایتی دنیای داستان ناهمسان و انواع آن (متن نگار، کنشگر و بی-طرف) و دنیای داستان همسان و انواع آن (متن نگار و کنشگر)، همچنین روایت-گیر و انواع آن (روایت گیر برون داستانی و روایت گیر درون داستانی) در قصّه های این کتاب بررسی می شود.
آذر یزدی در روایت داستان های این کتاب به ترتیب از گونۀ روایتی نا همسان متن نگار، گونۀ روایتی نا همسان بی طرف، گونۀ روایتی نا همسان کنشگر و گونۀ روایتی همسان متننگار بیشترین استفاده را کرده است. با توجه به اینکه گونۀ روایتی ناهمسان متن نگار در مجموعۀ یادشده، بیشترین کاربرد را داشته و نویسنده از ویژگی همه چیزدانی و مفسّری راوی در این گونۀ روایتی برای شناخت آسان شخصیّت ها و انتقال مفاهیم تربیتی و اخلاقی استفاده کرده است، می توان گفت آذریزدی هنگام آفرینش داستان ها به مخاطب کودک توجه ویژهای داشته است.
پرونده مقاله