تحليل جايگاه معراج پيامبر اكرم(ص) در تفسير كشفالاسرار ميبدي
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایران
1 -
2 -
کلید واژه: تفسير كشفالاسرار شخصيت حضرت محمد(ص) معراج نظريه انسان كامل,
چکیده مقاله :
پيامبر اكرم(ص) و وقايع زندگي او نزد مسلمانان جايگاه ويژهاي دارد. متفكران مسلمان، اعم از عارف و متكلم و فيلسوف، همواره درصدد تبيين شخصيت آن حضرت بودهاند و در باب جايگاه او در نظام آفرينش و سلسله پيامبران سخن گفتهاند. بيشك اين تلاش در آغاز راه ريشههايي عاطفي داشته است؛ اما بعد از مدتي جنبههاي نظري آن بر زمينههاي عاطفي فائق آمده است. اين مقاله با عنايت به دو جريان مهم در تبيين شخصيت پيامبر اكرم(ص) در عالم اسلام، سعي دارد جايگاه تفسير كشفالاسرار را در اين دو جريان، شناسايي و نقش معراج را كه يكي از مهمترين وقايع روزگار پيامبر است، در تبيين شخصيت ايشان در اين كتاب تحليل كند. ميبدي به دليل گرايشهاي عرفاني در تفسير قرآن و در نقل واقعه معراج به جنبههاي عرفاني و عاطفي بيشتر توجه ميكند و در تبيين شخصيت پيامبر تنها بر فضيلت و تقدم او در مقامات معنوي تكيه ميكند و به طرح مرزهاي نظريه «انسان كامل» با محوريت «حقيقت محمد(ص) كه بعدها در نظريه عرفاني اسلامي به يكي از اساسيترين مباحث اهل تصوف و عرفان نظري مبدل ميشود، اشاره نميكند.
Prophet Mohammad and the events of his life enjoys a particular position befor the Muslims. The Islamic scholars- whether mystic, theologist, or philosopher- have constantly made an attempt to express and reveal his character and they have spoke of his position within the universe and his stand compared to the other prophets. There is no doubt that initially, this attempt had affectionate roots; but then later on its theoretical aspects and dimensions overcame its passionate aspects. The purpose of this research is to identify two significant incidents in Prophets' life that express his character better considering how they are revealed in Kashf-Al-Asrar and then show the role of the Ascent in this relation as mentioned in this book. As Meiybodi had mystical tendencies himself in the interpretation and paraphrase of the Quran and in quoting the Ascent, he is more concerned about the mystical and passionate aspects. So he merely focuses on the knowledge and superiority of Prophet in the spiritual statue. Meanwhile he does not mention the borders on the theory of "perfect human" while the central issue is "the truth about Mohammad"; a discussion which later on became one of the most basic discussions for the mystics and the theoretical sophists.