نقش و درفش: جستاری در روابط زیرساختی پهلوان، رنگ و نگاره در داستان رستم و سهراب
محورهای موضوعی : پژوهشهای ادبیات کلاسیک ایرانمحمدکاظم یوسفپور 1 * , نسرین کریمپور 2
1 -
2 -
کلید واژه: رستم و سهراب رنگ سراپرده نگارۀ درفش اسطوره پهلوانان,
چکیده مقاله :
زيرساخت هر اثر ادبي يا هنري را مجموعۀ روابط معنايي پنهان و چندسويه ميان عناصر مختلف سازندۀ آن تشكيل ميدهد. اين روابط در سطح اثر بُعدِ زيباييشناختي آن را ميآفرينند، اما مفاهيم بنيادي و معاني نمادين اثر را بايد در سلسلهروابط پيچيدۀ دروني آن جستوجو كرد. شاهنامه از آن جمله آثار ادبی است كه ژرفاي غني و عميق و روابط زيرساختي پيچيده و وسيعي دارد. تنوع و تعدد عناصر سازندۀ اين اثر آن را از زواياي گوناگون مستعد پژوهش و تحلیل ميكند. اين مقاله سعي دارد تا از ميان عناصر مختلف به كار رفته در ساخت شاهنامه دو عنصر رنگ سراپرده و نگارۀ درفش را در بخشي از داستان رستم و سهراب بكاود تا با آشكار ساختن روابط پنهان ميان اين دو عنصر پركاربرد شاهنامه، گوشهاي از دنياي رنگين و رازآلود اين اثر را بازشناساند و نشان دهد كه چه ميزان از مفاهيم گوناگون و معاني گستردۀ آن تنها از طريق اين دو عنصر منتقل شدهاند.
Underlying structures of literary or artistic works are shaped by implied and multilayer semantic relations among their constituents. At the surface structure, they manifest as aesthetics of the works. So, their key concepts and symbolic meanings should be sought at the layer of deep structure. Shahnameh is a literary work having rich meaning depth, and broad underlying semantic relations. The variety and multiplicity of its constituents open it up to study from different perspectives. Focusing on two frequent structural elements in an episode in the story of 'Rostam and Sohrab', namely, 'the color of Sarapardeh' and 'the figure of Darafsh', this article reveals the their implicit relations, and sheds light on one part of the colorful and mysterious world of this masterpiece, in order to show to what extent the overall meaning and the numerous concepts of the text have been conveyed through these two elements alone.