فهرست مقالات
-
دسترسی آزاد مقاله
1 - تحليلی بر سيرالعباد الی المعاد سنايی
معصومه غیوریمثنوی سیرالعباد الیالمعاد سنایی اثری جذاب در عرفان اسلامی و شرح سفر روح در عالمی ماورایی است. این مثنوی متأثر از معراج پیامبر اسلام(ص) و دیگر معراج نامههای پیش از خود است اما به تحقیق این اثر، تجلی نابترین تجارب روحی و بلوغ روانی و شخصیتی صاحب و سرایندۀ آن است. سیرا چکیده کاملمثنوی سیرالعباد الیالمعاد سنایی اثری جذاب در عرفان اسلامی و شرح سفر روح در عالمی ماورایی است. این مثنوی متأثر از معراج پیامبر اسلام(ص) و دیگر معراج نامههای پیش از خود است اما به تحقیق این اثر، تجلی نابترین تجارب روحی و بلوغ روانی و شخصیتی صاحب و سرایندۀ آن است. سیرالعباد سفری در خود و دنیای پر رمزوراز روح انسانی و آکنده از تصاویر سمبلیکی است که ریشه در مخزن عمومی و بزرگ اطلاعات و احساسات انسانها از تاریخ ازلی آفرینش دارد. سیرالعباد داستان سفر روح، عروج و رستاخیز و تولدی در خلاقیت و تمامیت معنوی است. در این مقاله کوشیدهام با جمعآوردن دیدگاه بزرگان و نظریهپردازان عرصه روانشناسی و اسطوره، تحلیلی در عرصههای عرفان، اسطوره و روانشناسی از این اثر عرضه كنم و نکات مشابه عرصههای فوق و ردپای آنها را در اثر سنایی باز نمایم. همان طور که در مقدمه مقاله گفته شده است مقصود از این همانندسازی به هیچ وجه تنزل و محدودیت افق معنایی اثر سنایی به یکی از عنوانهای مذکور نیست. این مقاله سیرالعباد را در چهار بخش عمده زیر به ترتیب مورد تحلیل قرار میدهد: 1. میل بازگشت به سرآغاز (بررسی از دیدگاه اسطوره و عرفان) 2. تفرد و تکامل شخصیت روانی (بررسی سیرالعباد در حیطه علم روانشناسی) 3. آیین گذر قهرمانی یا پاگشایی (تحلیل اثر در عرصه آیینها و مناسک اسطورهای) 4. رستاخیز و دور تسلسل (تحلیل بخش پایانی سفر سنایی در معنا دادن به زندگی مادی) پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
2 - سير تحول اساطير ايران بر بنياد اسطورههاي پيشدادي و كياني
محمدتقي راشد محصل مرتضي تهامياساطير ايران در قالب آفرينش دوازده هزار ساله زردشتي و يا نه هزار ساله زرواني تبيين ميشود. ويژگي اصلي اين اساطير، ثنويت و کرانمندي جهان است. سلسلههاي پيشدادي و کياني، بخشي از اين دورة آفرينش را در بر ميگيرند، پيدايش انديشه و اعتقاد به وجود ديوان و پريان از يکسو و ظهور چکیده کاملاساطير ايران در قالب آفرينش دوازده هزار ساله زردشتي و يا نه هزار ساله زرواني تبيين ميشود. ويژگي اصلي اين اساطير، ثنويت و کرانمندي جهان است. سلسلههاي پيشدادي و کياني، بخشي از اين دورة آفرينش را در بر ميگيرند، پيدايش انديشه و اعتقاد به وجود ديوان و پريان از يکسو و ظهور آدمياني ستمگر و بدکار چون ضحاک و افراسياب در دوره اين دو سلسله داستاني چهره مينمايد. عظمت و شکوه ايران و اهميت پادشاهي نيز، از ويژگيهاي اين دوره اساطيري است. ارتقاء انسان (پادشاهان، پهلوانان) و قرار گرفتن به جاي ايزدان، نيز از نکات قابل توجه اسطورهها است. همچنين از تأثيرپذيري اساطير ايراني از اساطير و فرهنگهاي تمدنهاي مناطق همجوار (بينالنهرين، يونان، حوزة رودسند) نبايد غفلت ورزيد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
3 - تناسب رنگها در صورخيال و هسته روايي شاهنامه
اكرم جودي نعمتيدر تجزية سطوح سبكي هر شاعر، يكي از عناصر مهم مربوط به صور خيال، رنگ است كه افكار و عواطف وي را از سويي، و موضوع و درونماية اثر را از سوي ديگر به هم مربوط ميسازد. لذا بررسي نحوۀ کاربرد رنگ در آثار شاعران صاحب سبك و غير مقلد دريچهاي به روي شناخت عوالم دروني ايشان است و چکیده کاملدر تجزية سطوح سبكي هر شاعر، يكي از عناصر مهم مربوط به صور خيال، رنگ است كه افكار و عواطف وي را از سويي، و موضوع و درونماية اثر را از سوي ديگر به هم مربوط ميسازد. لذا بررسي نحوۀ کاربرد رنگ در آثار شاعران صاحب سبك و غير مقلد دريچهاي به روي شناخت عوالم دروني ايشان است و در عين حال نقدي است بر ميزان توانايي هنري و ادبي آنها در بهره گرفتن از عناصر مختلف خيال. در پي اين هدف، مقاله حاضر چگونگي بهكارگيري رنگ را در صور خيال فردوسي و توجه شاعر را به تناسب و هماهنگي رنگها با هستة روايي داستانهاي شاهنامه بررسي كرده، نشان میدهد که رنگ در صورخيال فردوسی اصالت ندارد، اما رابطة معناداری ميان کاربرد رنگ با مضمون، حوادث و وقايع داستانها ديده ميشود. به همین دلیل، رنگ اسب پهلوانان در موارد متعدد با هستۀروایی داستان و اتیمولوژی نام صاحبانشان ارتباط پیدا میکند و نیز درفش هر پهلوان با رنگ و نقش ویژهای ظاهر میشود. همینطور رنگ خیمۀ هر یک از نامداران متفاوت با دیگران است. اینهمه در برخی موارد قابلیت تأویل نمادین پیدا میکند و مهارت فردوسی را در استفاده از تمام گنجایشهای ادبی نشان میدهد. در اين مقاله با عرضه بسامد هر یک از رنگهای بهکار رفته در شاهنامه، امکان مقایسۀ دقیق کاربرد رنگها در شاهنامه فراهم آمده و نشان میدهد که 69/53% از فضای رنگهای بهکار رفته در شاهنامه، به مناسبت فضای حماسه و جنگ و پیکار، به رنگهای سرد و تیره تعلق دارد و گروه رنگ سیاه با 29/33% کاربرد در رأس رنگها قرار گرفته است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
4 - تأملّی در کاربرد اصطلاح "تشبیه و تنزیه" در متون ادبی ـ عرفانی فارسی
سيده مريم ابوالقاسمي«تشبيه و تنزيه» از جمله اصطلاحات عرفاني است كه در حوزه هايي مانند ادبيات، تفسیر، كلام و ملل و نحل نيز مورد توجه است. اين دو اصطلاح در نشانهشناسي زبان عرفاني از حيث ساختار در رديف «اصطلاحات زوجي» قرار مي گيرد. كاربرد اين دو تركيب در كنار هم بعد از ابن عربي رواج بيشتري چکیده کامل«تشبيه و تنزيه» از جمله اصطلاحات عرفاني است كه در حوزه هايي مانند ادبيات، تفسیر، كلام و ملل و نحل نيز مورد توجه است. اين دو اصطلاح در نشانهشناسي زبان عرفاني از حيث ساختار در رديف «اصطلاحات زوجي» قرار مي گيرد. كاربرد اين دو تركيب در كنار هم بعد از ابن عربي رواج بيشتري داشت. وي با بيان نظريه خويش، اعتقاد به تشبيه و تنزيه را در مسيري تازه افكند كه بعدها بسياري از عرفا و ادباي انديشمند تحت تأثير نظريه و تفكّر او قرار گرفتند. در اين مقاله سابقه كاربرد اين دو اصطلاح در شعر و ادب فارسي و متون مختلف بررسي ميشود. بيان ارزش و اهميّت اين دو اصطلاح به عنوان يكي از موضوعات بحث انگيز در دوره هاي مختلف، بررسي سير تحولات معنايي و گستردگي قلمرو كاربرد اين دو واژه در متون گوناگون از اهداف ديگر اين مقاله است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
5 - نقد کهن الگویی غزلي از مولانا
مریم حسینینقد آرکی تایپی از نظریههای مدرن در نقد ادبی و مبتنی بر نقد روانشناختی است و بر اساس آراي روانشناس معروف سوئیسی کارل گوستاو یونگ بنا شده است. دراین نوع نقد به مطالعه و بررسی کهن الگوهای اثر ميپردازند و نشان ميدهند که چگونه ذهن شاعر و نویسنده، این آرکی تایپها را که چکیده کاملنقد آرکی تایپی از نظریههای مدرن در نقد ادبی و مبتنی بر نقد روانشناختی است و بر اساس آراي روانشناس معروف سوئیسی کارل گوستاو یونگ بنا شده است. دراین نوع نقد به مطالعه و بررسی کهن الگوهای اثر ميپردازند و نشان ميدهند که چگونه ذهن شاعر و نویسنده، این آرکی تایپها را که محصول تجربههای مکرر بشر است و در ناخودآگاهی جمعی وی به ودیعه گذاشته شده جذب کرده، و آنها را به شیوهای سمبولیک نمایش داده است. هدف این مقاله هم بررسی یکی از غزلهای مولوی از منظر نقد کهن الگویی است. نگارنده تلاش ميکند تا ضمن توضیح مختصری درباره این نوع نقد نشان دهد که جان آگاه مولانا با ژرف بینی و کنکاش در حقایق هستی توانسته است صورتهای مثالی نخستین را دریابد و آنها را در غزلهای خود به صورت ناخودآگاه به کار ببرد. مضمون کهن الگویی حاکم بر فضای غزل مورد بحث با مطلع: مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من، دولت پاینده شدم آرکی تایپ مرگ و ولادت مجدد است. در بحث از نظریه مرگ و ولادت مجدد به داستانهای قرآن و کتاب مقدس اشاره ميشود. از نظریونگ ولادت مجدد یکی از بنیادیترین اعتقادهای بشری است که ناشی از این همانی بین بشر و چرخه طبیعت است. در این غزل جز نظریه ولادت مجدد، کهن الگوی پیر خردمند، قهرمان و موقعیتهای کهن الگویی سفر، طلب و تشرف نیز دیده ميشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
6 - خماری زاهد یا خوشخویی دُردکشان؛ بررسي و تحليل بيتي بحث برانگيز از حافظ
خدیجه حاجیان سعید بزرگ بیگدلیبرخلاف بسیاری از شاعران ادب فارسی به ویژه مشهورترین آنان، شناخت اندیشه و جهانبینی حافظ عمدتاً منوط به اشعار اوست که بخش اصلی آن غزلیات است. شرح تک بیتهایی از غزليات حافظ سابقة دیرین دارد و در سالهای اخیر سرماية تحریر مقالههای فراوانی شده است. در این مقالهها به چکیده کاملبرخلاف بسیاری از شاعران ادب فارسی به ویژه مشهورترین آنان، شناخت اندیشه و جهانبینی حافظ عمدتاً منوط به اشعار اوست که بخش اصلی آن غزلیات است. شرح تک بیتهایی از غزليات حافظ سابقة دیرین دارد و در سالهای اخیر سرماية تحریر مقالههای فراوانی شده است. در این مقالهها به شرح تفسیري، یا تأویلی تمام بیت پرداخته شده، یا درباره کلمات و نکاتی از بیت اظهار نظر و بحث شده یا در درستی و اصالت صورت ضبط شده بعضی از مفردات و ترکیبهای آنها تردیده شده است که بیشتر از نوع شرح و تاویل بیت است. یکی از ابیات «بحثبرانگیز» که تاکنون بیشترین شرح و اظهارنظر دربارة آن انجام گرفته، این بیت است: عبوس زهد به وجه خمار ننشیند مرید خرقة دردیکشان خوشخویم بخش مهمی از شرح و تفسیرهای دربارة این بیت، پس از انتشار تصحيح حافظ به دست مرحوم خانلری نوشته شده است. وی برخلاف تمام نسخههای پیشین، در مصرع اول، فعل «بنشیند» را بر «ننشیند» ترجیح داده و همین نکته بحثهای فراوانی را در شرح بیت، برانگیخته است. در این مقاله با مراجعه به آرا و نظریات نویسندگان و شارحان دربارة بیت، این نظریات، بررسی، مقایسه و تحلیل شده است. با توجه به بررسی و تحلیل این نظریات در مجموع میتوان نتیجه گرفت که حافظ در این بیت میان «عبوسی» و گرفتگی ناشی از زهد (که در چهرة زاهد نمودار است) با گرفتگی و عبوسی ناشی از میزدگی و خماری دردنوشان مقایسهای کرده، این را بر آن ترجیح مینهد و در تایید و تأکید این رجحان در مصرع دوم خود را مرید خرقه دُردیکشان خوشخو میخواند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
7 - دگرديسي نمادها در شعر معاصر
حسن شاهیپور محمد خسروی شکیبنمادها اين قابليت و توانايي را دارند که در مسير زمان و تاريخ تغيير کرده، دچار پوست اندازي معنايي شوند. گرايشهاي نمادين و سمبليک در حوزه ادبيات معاصر، علاوه بر اوضاع استبدادي و حکومتهاي ديکتاتوري و احتياط و ترس از سانسورهاي رسانه اي، و دگرگوني سبکي، ماحصل دقت و تلاش بر چکیده کاملنمادها اين قابليت و توانايي را دارند که در مسير زمان و تاريخ تغيير کرده، دچار پوست اندازي معنايي شوند. گرايشهاي نمادين و سمبليک در حوزه ادبيات معاصر، علاوه بر اوضاع استبدادي و حکومتهاي ديکتاتوري و احتياط و ترس از سانسورهاي رسانه اي، و دگرگوني سبکي، ماحصل دقت و تلاش براي غناي جوهر هنري- ابهام- و همچنين شرکت دادن خواننده در امر خواندن و آفرينش ادبي، جهت لذت بيشتر است. شاعراني که از استقلال فکري و توانايي ابتکار بهره مند هستند نمادها را مواظبت کرده، آنها را از ابتذال و روزمرهگي و حتي مرگ نجات ميدهند. نيما و پيروان نظريه ادبي او با تکيه بر دو واژه «تناسب» و «طبيعي بودن» در به کارگيري نمادها، سعي داشتهاند تا نمادهاي تکراري، کهنه و مرده شعر کلاسيک را در معناهاي نو به کار گيرند تا علاوه بر عمق بخشيدن به شعر، نظريه سبکي خود را نيز غني کنند. تعدادي از نمادها را ميتوان به دليل ماهيت و ارزش ذاتي ناشي از قدمت يا معنا پذيري بيشتر و همچنين عملکرد موثر در سطح انواع هنر، ابر نماد خواند؛ چرا که قرار گرفتن روي مسير درست معنا يابي اثر ادبي در گرو درک و تلقي درست از اين ابرنمادها است. «آب»، «باد»، «شب»، «ديوار»، «آينه» و... از اين گونه هستند که در شعر معاصر فراوان به کار رفتهاند. چگونگي دگـرديسي معـنايي اين ابرنمـادها در حـوزه شعر معاصر سوالي است که در اين مقاله بررسي ميشود. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
8 - "شب پره" و "سيوليشه"- دو نماد براي يك موقعيت تأويل دو شعر نمادين از نيمايوشيج
فاطمه راکعیدر تأويل شعرهاي نمادين نيما يوشيج، با اين پيش فرض روبرو هستيم كه تعدادي از اين شعرها داراي درونماية اجتماعي- سياسي است كه شاعر به دلايلي نميتوانسته يا نميخواسته آنها را به طور روشن و صريح بيان كند و براي ابلاغ آنها به نمادهاي شاعرانه متوسل شده است. نگارنده سعي دارد با چکیده کاملدر تأويل شعرهاي نمادين نيما يوشيج، با اين پيش فرض روبرو هستيم كه تعدادي از اين شعرها داراي درونماية اجتماعي- سياسي است كه شاعر به دلايلي نميتوانسته يا نميخواسته آنها را به طور روشن و صريح بيان كند و براي ابلاغ آنها به نمادهاي شاعرانه متوسل شده است. نگارنده سعي دارد با استفاده از شيوههاي تأويل شلايرماخر و همفكرانش، به معنا و پيام مورد نظر مؤلّف هنگام سرودن شعر، نزديك شود. براي اين منظور، از طريق مطالعات مستمر و دقيق در زندگي، آثار، افكار و اوضاع اجتماعي- سياسي روزگار نيما و نيز راهنمايي خود متن، به عنوان يك اثر زباني، مدّعي است كه توانسته است تا حدودي به اين منظور دست يابد. در مقالة حاضر، علاوه بر تأويل دو شعر«شب پرة ساحل نزديك » و «سيوليشه»، به لحاظ نزديكي فضاي حاكم بر دو شعر، كه از تلنگر زدن كسي به شيشة پنجرة اتاق شاعر سخن ميگويند، و نيز از نحوة سخن گفتن و برخورد شاعربا هر دو مورد، نگارنده به اين نتيجه رسيده است كه نمادهاي «شب پرة ساحل نزديك» و «سيوليشه»، هر دو به موقعيّتي يكسان يا مشابه كه درآن شخصي با گرايشهاي كمونيستي، به اميد رخنه كردن درخانة نيما، به شيشة اتاق وي ميكوبد، اشاره دارند. اين رويكرد به شعرهاي نمادين نيما، به هيچ وجه به معني انكار رويكرد مخاطب محور به متون ادبي نيست؛ و نگارنده حتّي در مورد شعرهاي نمادين داراي پيامهاي اجتماعي- سياسي، تأويلهاي متفاوت را از ديدگاههاي مختلف ممكن ميداند. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
9 - الگوی ساختارگرايي ولاديمير پراپ و کاربردهای آن در روايتشناسی
دكتر خليل پرويني هومن ناظميانروايت شناسی رويکردی نوين و ساختارگرا در مطالعه ادبيات داستانی است و در پي يافتن دستور زبان داستان، کشف زبان روايت، نظام حاکم بر انواع روايي و ساختار آنها است. ولاديمير پراپ، مردم شناس صورتگرای روس، با مطالعه ريخت شناسانه قصههای پريان روسی در سال 1928، آغاز گر رواي چکیده کاملروايت شناسی رويکردی نوين و ساختارگرا در مطالعه ادبيات داستانی است و در پي يافتن دستور زبان داستان، کشف زبان روايت، نظام حاکم بر انواع روايي و ساختار آنها است. ولاديمير پراپ، مردم شناس صورتگرای روس، با مطالعه ريخت شناسانه قصههای پريان روسی در سال 1928، آغاز گر روايت شناسی نوين بود. او الگوی حاکم بر اين قصهها را استخراج كرد و نشان داد قصههای پريان، بهرغم تکثر و تنوع ظاهری، از نظر انواع قهرمانان و عملکرد آنها، دارای نوعی وحدت و همانندی است ؛ به گونه ای که تعداد عملکردها محدود، توالی آنها مشابه و ساختار اين قصهها يکسان است. در اين مقاله ده داستان از فابلهای کليله و دمنه - به عنوان نمونه - با هدف ارزيابی کارآيي و قابليت الگوی پراپ در تحليل ريخت شناسانه اين قصهها، تحليل و بررسی شده است. نتايج به دست آمده با دستاوردهای پراپ همخوانی فراوانی دارد ؛ به اين ترتيب که نشان ميدهد در فابلهای بررسی شده از کليله و دمنه، بر خلاف تکثر و تنوع ظاهری قهرمانان و عملکردهايشان، تعداد قهرمانان و عملکردهای آنان محدود و توالی آنها بسيار به هم شبيه است و ميتوان گفت اين فابلها دارای ساختار واحدی هستند و همچنين بيانگر آن است که الگوی پراپ - با همه نقايصی که دارد - قابليت تحليل ريخت شناسانة فابل را دارد. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
10 - جلوههای ادبی و هنری در چند حدیث
محمدرضا بمانيانحديث به عنوان يك اصل در شناخت اسلام و كسب معرفت، محل رجوع است. مقاله حاضر به بررسي شیوههای ادبی و هنری به کار رفته در حدیث پرداخته است. استفاده از زبان ادبی و هنري از جمله ويژگيهاي خاص در شكل گيري ساختار حديث است. ابعاد گوناگونی در جلوههای ادبی و هنری حدیث مطرح هستن چکیده کاملحديث به عنوان يك اصل در شناخت اسلام و كسب معرفت، محل رجوع است. مقاله حاضر به بررسي شیوههای ادبی و هنری به کار رفته در حدیث پرداخته است. استفاده از زبان ادبی و هنري از جمله ويژگيهاي خاص در شكل گيري ساختار حديث است. ابعاد گوناگونی در جلوههای ادبی و هنری حدیث مطرح هستند که در این میان می توان به وجود موسیقی، تصویر و ساختار به عنوان ابزار و عناصر کار در حدیث اشاره نمود. وجود این عناصر در حدیث، شکلگیری جنبههای ادبی و هنری در حدیث را سبب شده که میتوان به وجود هماهنگی و هم جهتی، تجانس، انسجام و به هم پیوستگی، توازن، وجود تقارن هندسی و نظام آوایی در حدیث اشاره نمود که این موارد ساختار و موسیقی کل حدیث را شکل داده اند. يكي دیگر از عناصر اصلی تشكيل دهنده ابزارهای ادبی و هنری حديث، استفاده از تصوير به منظور عمق بخشيدن به مفاهيم مطرح شده در متن حديث است. در مقاله حاضر در بخش ادبیات نظری به ابزار و عناصر مذکور پرداخته شده است و در ادامه چند نمونه حدیث بررسی شده است. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
11 - سه نگاه به مرگ در ادبیات فارسی
مرتضي فلاحمرگ بزرگترین رویداد زندگی هر انسانی است و همیشه ذهن و اندیشة آدميان را به خود مشغول میدارد. در ادبیات مکتوب دینی و غیر دینی ایران قبل و بعد از اسلام، بیشترین جست و جوها و دل مشغولیهاي نویسندگان و شاعران و عالمان، در این خلاصه میشود تا راهی برای فرار از مرگ یا چیرگ چکیده کاملمرگ بزرگترین رویداد زندگی هر انسانی است و همیشه ذهن و اندیشة آدميان را به خود مشغول میدارد. در ادبیات مکتوب دینی و غیر دینی ایران قبل و بعد از اسلام، بیشترین جست و جوها و دل مشغولیهاي نویسندگان و شاعران و عالمان، در این خلاصه میشود تا راهی برای فرار از مرگ یا چیرگی بر هول و هراس ناشی از آن بیابند. اگر از ادبیات باستانی ایران و نخستين اسطورهها و حماسههاي آن دوران بگذریم، در آثار ادبی منثور و منظوم فارسی بعد از اسلام، که نخستين آثارش از میانة قرن سوم بر جای مانده است، جا به جا، شاهد چنین دغدغة تاریخی هستیم. با کمی اغماض، تلاشهای شاعران و نویسندگان ایران بعد از اسلام برای غلبه بر مرگ يا كاهش دغدغة ناشی از آن را میتوان در سه شیوه یا در سه اندیشه منحصر و محدود کرد: نخست كساني که آن را ستودهاند و به گرمی از آن استقبال کردند. مولانا جلال الدین محمد بلخی، بزرگترین نماینده این گروه به شمار میآید. دوم، دستهای که با نفرت و کراهت به مرگ نگریستند و برای غلبه بر آن، به خوشباشي و اغتنام فرصت روی آورده، کوشیدهاند، با این کار، از هول و هراس ناشی از مرگ بكاهند. خیام را باید پیشرو و نماینده کامل این دسته به حساب آورد. سوم، گروهی که واقعگرايانه به آن نگريسته، مرگ و زندگی را چونان دو روی یک سکه دیده و كوشيدهاند، ضمن بهره بردن از نعمات این جهان و خدمت به جامعه انسانی، توشه و زادِ راه زندگی دو جهان را در دوره زندگانی خویش فراهم آورند. اینان نه زندگی را فدای مرگ کردند و نه مرگ را فدای زندگانی. سعدی شیرازی بزرگترین نماینده این دسته به حساب میآید. پرونده مقاله -
دسترسی آزاد مقاله
12 - بررسي و تحليل عناصر بومي (ديني و ملي) بزرگترين رمان فارسي*
مصطفی گرجیكليدر يكي از رمانهاي برجسته معاصر است كه بررسي ابعاد مختلف آن اهتمام فراواني را ميطلبد. يكي از اين ابعاد، بررسي زمينهها، ابعاد و عناصر بوميگرايي و هويت ايرانيـ اسلامي است كه كشف زمينههاي آن به شناختن زمينههاي ذهني و رواني شخصيتهاي داستان منجر ميشود. مراد از بوم چکیده کاملكليدر يكي از رمانهاي برجسته معاصر است كه بررسي ابعاد مختلف آن اهتمام فراواني را ميطلبد. يكي از اين ابعاد، بررسي زمينهها، ابعاد و عناصر بوميگرايي و هويت ايرانيـ اسلامي است كه كشف زمينههاي آن به شناختن زمينههاي ذهني و رواني شخصيتهاي داستان منجر ميشود. مراد از بومیگرایی در اين بستر عناصر هويتبخش مذهبيـ ملي است كه وجه تمايز فرهنگ ايراني و اسلامی از ساير فرهنگها و خرده فرهنگهاست. نگارنده با توجه به این رویکرد و با بررسی رمان كليدر، مهمترين عناصر بومي را در دو بخش عناصر مربوط به فرهنگ ایرانی (ملی) و فرهنگ اسلامی طبقهبندی، بررسي و تحليل كرده است. مهمترين اين مؤلفهها با تأکید بر آیینها و مناسک و باورها در بخش مؤلفههاي ملي؛ آداب و رسوم مربوط به باورهاي عامه، اشاره و تلميح به داستانها و آیینهای تاريخي و اسطورهاي گذشته است. مهمترين مؤلفههاي بوميِ ديني با توجه به مسئله آیینها و سنن در اين اثر، الهامگيري از واقعة عاشورا در فرجام كار گل محمد است كه نگارنده، تشابه آن دو را در پانزده بند نشان داده است. اين مقاله درصدد است با توجه به این گستره، ميزان توجه و تأثر اين رمان فارسي را از مؤلفههاي بومي (ملي و ديني ـ مذهبي) بررسي و تحلیل كند. پرونده مقاله