زنان به عنوان نيمي از جامعۀ انساني، در دوران معاصر نقش مهمي در تحولات اجتماعي و فرهنگي دارند و حضور پررنگ آنها در اجتماع نيز در بسياري از داستان ها انعكاس يافته است. در اين مقاله، با رويكرد پديدارشناسي توصيفي تلاش بر اين است كه به بررسي چهار گروه از زنان يعني زنان سنت گ چکیده کامل
زنان به عنوان نيمي از جامعۀ انساني، در دوران معاصر نقش مهمي در تحولات اجتماعي و فرهنگي دارند و حضور پررنگ آنها در اجتماع نيز در بسياري از داستان ها انعكاس يافته است. در اين مقاله، با رويكرد پديدارشناسي توصيفي تلاش بر اين است كه به بررسي چهار گروه از زنان يعني زنان سنت گرا، طرفدار فرهنگ ايراني، غرب گرا و زنان سرگردان در پنج رمان معاصر پرداخته شود. در اين داستانها معمولاً زنان سنتي، زناني هستند كه به كارهاي درون خانه ميپردازند و دغدغه هاي آنها همان مسائل درون خانه است. زنان طرفدار فرهنگ ايراني، زناني اند كه از حيطۀ خانه بيرون آمده اند، به فعاليت هاي اجتماعي و سياسي مي پردازند و دفاع از آرمان ها و آموزه هاي فرهنگ ايراني را وظيفۀ خود مي دانند. گروهي ديگر، زنان غرب گرا هستند كه به اظهار نظر دربارۀ مسائل كشور ميپردازند، از فرهنگ غرب حمايت مي كنند، خواهان اصلاحات اساسي در وضعيت زن ايراني هستند و به وضع موجود معترض اند. زنان سرگردان، نه مانند زنان غرب گرا شيفتۀ فرهنگ غرب هستند و نه مانند زنان سنتي و طرفدار فرهنگ ايراني، فرهنگ بومي را پذيرفته اند؛ بلكه در بين اين دو فرهنگ سرگردان هستند.
پرونده مقاله
مدرنیته و انسانگرایی مدرن، نقش بسیار مهمی در تحولات ذهنی زن ایرانی داشته است. یکی از منابعی که تغییرات و تحولات ناشی از مدرنیته و انسانگرایی مدرن را بازنمایی کرده، رمان فارسی است. این مقاله درصدد است تا با بررسی رمانهای منتخب فارسی در سه بازۀ زمانی ـ از سال 1300ه.ش ت چکیده کامل
مدرنیته و انسانگرایی مدرن، نقش بسیار مهمی در تحولات ذهنی زن ایرانی داشته است. یکی از منابعی که تغییرات و تحولات ناشی از مدرنیته و انسانگرایی مدرن را بازنمایی کرده، رمان فارسی است. این مقاله درصدد است تا با بررسی رمانهای منتخب فارسی در سه بازۀ زمانی ـ از سال 1300ه.ش تا 1320ه.ش، از 1320ه.ش تا 1345ه.ش و از 1345ه.ش تا 1357 ه.ش ـ با تکیه بر نظریه های «آنتونی گیدنز»، تأثیرات انسانگرایی مدرن بر زنان را که در رمان فارسی تصویر شده است، بررسی کند. بررسی انجام شده بیانگر آن است که آنچه نویسندگان به تصویر میکشند، نشان میدهد که در دورۀ اول تحول ناشی از رواج لذتگرایی مدرن نتوانسته است به طور کلی ذهن زنان را از تفکرات وابسته به سنت رها کند. رواج بیش از پیش مؤلفههای مدرنیته در بازۀ زمانی دوم، میدانی گستردهتر از علایق و خواستهای انسانی را برای زنان مهیا کرده است. رواج اندیشههای فمینیستی هرچند نشان از رواج تدبیرگرایی مدرن در این دوران است، تناقضات رفتاری زنان و میزان سطحی بودن این تفکر را در بین آنان نشان میدهد. افراط در پیروی از خواستههای انسانی و غریزی در دورۀ سوم حاکی از جهش تفکر انسانگرایی است. در این دوران، انفعال ناشی از تقدیرگرایی نیز مورد انتقاد نویسندگان بوده است.
پرونده مقاله