«وجه» جمله یکی از ویژگیهای نحوی است که در تحلیل بلاغی و گفتمانی متون ادبی و غیر ادبی، کارکرد بسیار مهم دارد. این اهمیت از آنجا ناشی میشود که «وجه»، نمودار بعد ارتباطی (تعاملی/ بینافردی) ادبیات است و از میزان قطعیت دیدگاه نویسنده و نیز از ارتباط او با مخاطب پرده برمید چکیده کامل
«وجه» جمله یکی از ویژگیهای نحوی است که در تحلیل بلاغی و گفتمانی متون ادبی و غیر ادبی، کارکرد بسیار مهم دارد. این اهمیت از آنجا ناشی میشود که «وجه»، نمودار بعد ارتباطی (تعاملی/ بینافردی) ادبیات است و از میزان قطعیت دیدگاه نویسنده و نیز از ارتباط او با مخاطب پرده برمیدارد. به همین جهت در بلاغت سنتی، وجه جمله از اهم مباحثی است که ذیل خبر و انشا بررسی میشود.
در غرب از دهة هشتاد میلادی که تحلیل گفتمانی و ایدئولوژیکی متون ادبی (و غیر ادبی) مورد توجه قرار گرفت، منتقدان مدرن بر این عقیده تأکید کردند که ادبیات، غیر شخصی و عینینگر است. آنها کارکرد تعاملی زبان را مورد توجه قرار دادند و وجه را که مهم ترین عنصر در کارکرد تعاملی زبان به شمار میآید، شایستة بررسی دانستند. ما در این تحقیق به طور محدود و خاص به بررسی وضعیت وجه جمله در تاریخ بیهقی میپردازیم (اشاره به زینالاخبار و سلجوقنامه).
تاریخ بیهقی، تاریخی هنری است که مؤلف آن در حفظ ارتباط دو طرفه با مخاطب خود، تعمدی آشکار دارد. از سوی دیگر، او بیش از بسیاری از رماننویسان معاصر از عنصر گفتوگو بهره میبرد. از این رو وجوه مختلف جمله، بسامد بالایی در نوشته های او دارد. با تحلیل چندی و چونی آنها میتوان تحلیلی گفتمانی و حتی ایدئولوژیک از آن ارائه داد.
پرونده مقاله
رمان سياسي يكي از اقسام ادبیات داستانی فارسی با مؤلفههايي خاص است كه از دیگر جريانهاي داستاننويسي معاصر متمايز است. به دليل ويژگي و ماهيت منحصر به فرد این نوع از داستان ها و تعامل نزدیک با جامعه و وقایع اجتماعی و سیاسی، روش تحليل گفتمان انتقادي، رویکردی مناسب در تحلی چکیده کامل
رمان سياسي يكي از اقسام ادبیات داستانی فارسی با مؤلفههايي خاص است كه از دیگر جريانهاي داستاننويسي معاصر متمايز است. به دليل ويژگي و ماهيت منحصر به فرد این نوع از داستان ها و تعامل نزدیک با جامعه و وقایع اجتماعی و سیاسی، روش تحليل گفتمان انتقادي، رویکردی مناسب در تحلیل این قسم از ادبیات داستانی است. این رویکرد بر هر دو جنبۀ صورت و معنای متن توجه دارد و در تحلیل متن ها ی ادبی، افزون بر جنبه های صوری و واژگانی، به عوامل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که در شکل گیری متن مؤثرند؛ نظر دارد. از این رو صاحب نظران این رهیافت معتقدند که در تحلیل متن، صرفاً با عناصر لغوی تشکیل دهندۀ جمله، به عنوان عمده ترین مبنای تشریح معنی، یعنی زمینۀ متن یا همبافت سروکار نداریم؛ بلکه فراتر از آن، به عوامل بیرون از متن، یعنی بافت موقعیتی، فرهنگی، اجتماعی و غیره توجه داریم. «نورمن فرکلاف » از نظریه پردازان تحلیل گفتمان انتقادی است که متون را در سه سطح توصیف ، تفسیر و تبیین بررسی می کند. این شیوه از تحلیل، در تبیین و کشف دیدگاه-های فکری نویسندگان و رویکردهای سیاسی و اجتماعی آنان، روشی کارآمد است. چهارچوب نظري این پژوهش بر مبناي رویکرد تحلیلی فرکلاف شكل گرفته است. روش پژوهش، توصیفی– تحلیلی است و بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی می کوشد با تأمل و بازخوانش رمان «رازهاي سرزمين من»، نوشتۀ رضا براهني که از برجسته ترين رمانهای سیاسی پس از انقلاب اسلامي است، حوادث مهم و جریانساز سیاسی ایران را با تأکید بر مسائل روانی شخصیتها و عناصر برجستۀ حاضر در آن همچون نشانه شناسیِ عنوان، تصویرها و توصیفها، شخصیتهای داستان (کنشگر-کنشپذیر- راوی)، نحوۀ روایتپردازی، طرح و درون مایۀ برتر داستان و... بررسی و تحلیل کند. یافته های پژوهش نشان می دهد كه اين رمان به عنوان یک متن ادبی با روش فركلاف در تعامل با کردار گفتمانی و کردار اجتماعی و هژموني غالب جامعه بوده و با گفتمان حاكم بر دهۀ شصت ايران تناسب نزديكي دارد.
پرونده مقاله
هنرمندان به شیوههای مختلف، نگرشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در آثار خود عرضه میکنند. قیصرامینپور از شاعران فصل آغازین انقلاب است. او ملتزم به ایدئولوژی و ارزشهای دینی است و اعتقاد راسخی به اصول انقلاب و آرمانهای جمعی دارد، تا جایی که گویی در درون یک گفتمان خاص و چکیده کامل
هنرمندان به شیوههای مختلف، نگرشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در آثار خود عرضه میکنند. قیصرامینپور از شاعران فصل آغازین انقلاب است. او ملتزم به ایدئولوژی و ارزشهای دینی است و اعتقاد راسخی به اصول انقلاب و آرمانهای جمعی دارد، تا جایی که گویی در درون یک گفتمان خاص و عمیق ایدئولوژیک به آفرینش شعر دست میزند. این تعامل و ارتباط بین شعر قیصر امینپور با تغییرات و تحول سیاسی- اجتماعی زمانهاش ما را وارد قلمرو تحلیل گفتمان میکند. از آنجا که کلمات، آیينة معنا هستند و نقش واژگان و گزینش آنها در فرایند تحلیل گفتمان مهم و اساسی است، در این پژوهش موضوع واژهگزینی در اشعار قیصر امینپور از دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان بررسی شده است. در این مقاله پس از مطالعه آثار شعری قیصر امینپور از دیدگاه تحولات تاریخی، سیاسی و اجتماعی زمانه، واژگان اشعار او را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده و با استفاده از تحلیل انتقادی گفتمان، لایههای زیرین معانی واژگان آشكار ميشود تا از این طریق به نگرش ایدئولوژیک شاعر نزدیک شویم.
پرونده مقاله
محمود دولتآبادی یکی از داستاننویسان بزرگ ایران است. او با تلاش و جدیت در امر خلاقیت ادبی توانسته است خود را در جامعه ادبی ایران و تا حدی جهان تثبیت کند. دولتآبادی مانند هر نویسنده بزرگ دیگر مراحل رشد و تکامل هنری خود را گام به گام پیموده و از پیچ و خمهای دراز دامنی چکیده کامل
محمود دولتآبادی یکی از داستاننویسان بزرگ ایران است. او با تلاش و جدیت در امر خلاقیت ادبی توانسته است خود را در جامعه ادبی ایران و تا حدی جهان تثبیت کند. دولتآبادی مانند هر نویسنده بزرگ دیگر مراحل رشد و تکامل هنری خود را گام به گام پیموده و از پیچ و خمهای دراز دامنی گذشته است. تحت تأثیر گفتمانهای متعدد و مدام نوشونده تاریخ معاصر ایران قرار گرفته و آثارش را در واکنش و پاسخ به این گفتمانها خلق کرده است. در این پژوهش، داستانهای بلند او را که به یک اعتبار میان داستان کوتاه و رمان معلق ماندهاند، از نگاه تأثیر مستقیم و غیر مستقیم ایدئولوژی و گفتمانهای رایج در دهههای چهل و پنجاه هجری بررسی کردهایم. این آثار به لحاظ زیباشناختی دارای ضعفهایی است، اما نویدبخش نویسندهای بزرگ هستند که با نگارش کلیدر، جای خالی سلوچ و روزگار سپری شده مردم سالخورده به حقیقت میپیوندد. اما از نظر درونمایه و پرداخت شخصیتهای داستانی، دولتآبادی شاید بدون آنکه خود اشرافی بر این امر داشته باشد، در دامنه اثرگذاري ایدئولوژی و گفتمانهای روزگار خود قرار میگیرد و مضامینی را به دنیای داستانهایش وارد میکند که با محیط فرهنگی خود چندان سنخیتی ندارند و آدمهای او نیز ریشههای خود را از سرزمین فرهنگ بومی کندهاند و غرب پروردگانی هستند که تنها زبان و لباس بومی بر تن کردهاند.
پرونده مقاله
تصوف اسلامی که در آغاز با رویکردی زاهدانه و مبتنی بر آداب ریاضت منشانه پاگرفت؛ آرام آرام و برابر مقتضیات زمان به موضوعات نظری روی آورد و «اخلاص درنیت» و «عشق و محبت» را به عنوان مباحث محوری مورد توجه و تأکید قرار داد. این رویکرد تازه موجب شد تا تعالیم صوفیه در پیوند با چکیده کامل
تصوف اسلامی که در آغاز با رویکردی زاهدانه و مبتنی بر آداب ریاضت منشانه پاگرفت؛ آرام آرام و برابر مقتضیات زمان به موضوعات نظری روی آورد و «اخلاص درنیت» و «عشق و محبت» را به عنوان مباحث محوری مورد توجه و تأکید قرار داد. این رویکرد تازه موجب شد تا تعالیم صوفیه در پیوند با جامعه از صورتی کاربردیتر برخوردار شود. از آنجا که آیینهای جوانمردی، ملامتیه و قلندریه هرکدام به گونهای توانستهاند بخشی از حریم تصوف مردمی را به نمایش درآورند؛ شناخت برخی از کارهای آنان، ما را در رسیدن به ویژگیهای اجتماعی تصوف یاری میکند. برابر با این نگرش، پیوستگیِ تعالیم جوانمردان با اصول تصوف، مکتب جوانمردی را به مدرسه ای برای آموزش زهد و تصوف برای عموم مردم بدل کرده است. از سوی دیگر، نفوذ جوانمردان و منش عیّاری در میان اهل تصوف نیز سبب شد تا قابلیت نقددرون گفتمانی در حوزۀ تصوف اسلامی گسترش یابد. درهمین راستا، «ملامتیه» را میتوان دنبالۀ آیین جوانمردی برای دفع آسیبهایی که دامنگیر پارسایان میشود؛ دانست. استواری چارچوب نظریِ نقد درون گفتمانی موجب شد تا با تقویت بُعد عملگرایانۀ خود و سامان دادن به جریان «قلندریه»، رویکردِ مقاومت در برابر زهدهای ساختگی و ریاکارانه را گسترده تر و پررونقتر سازد.
پرونده مقاله
اگرچه ساخت بحرانی آثار محمود دولتآبادی سیمای شخصیتهای داستانی نویسنده را انعطافناپذیر و گاه خشن معرفی کرده است و ساختارهای نشانهشناسی روایی داستان آنان را به سمت تقابل یا رویارویی مستقیم با عامل برهمزنندة نظم و آرامش ناپایدار اولیه سوق میدهد؛ با این حال معتقدیم که چکیده کامل
اگرچه ساخت بحرانی آثار محمود دولتآبادی سیمای شخصیتهای داستانی نویسنده را انعطافناپذیر و گاه خشن معرفی کرده است و ساختارهای نشانهشناسی روایی داستان آنان را به سمت تقابل یا رویارویی مستقیم با عامل برهمزنندة نظم و آرامش ناپایدار اولیه سوق میدهد؛ با این حال معتقدیم که تقابل پرسناژ با خود و نیز با دیگری بیش از آنکه منوط به لزوم حفظ هماهنگی ماهیت و نحوة کنش شخصیتهای داستانی با ساخت بحرانی اثر باشد؛ برآمده از اندیشة دو قطبی و ذهنیت تقابلی است که نظام تخیلی نویسنده در برابر دنیای پرآشوب و پراضطراب بیرونی از خود به نمایش میگذارد. اگر در بدو امر نوع رویکرد فلسفی و نحوة پاسخگویی نظام تخیلی دولتآبادی در برابر دنیای پرتلاطم و بیرحم پیرامونیـ آنچنان که در عالم داستانی نویسنده متبلور شدهـ وی را به خلق شخصیتهای داستانی سوق داده که با خود و سپس با دنیای پیرامونی در جنگ و ستیزی نابود کننده هستند؛ ذهنیت تخیلی نویسنده، به مرور، دوئیت درون را به نوعی تجربة دیالکتیکی و فرصتی برای بروز چالشهای ذهنی-فکری بدل میکند؛ چالشهایی که درلابلای سیرعادی روایت داستانی در قالب گفتمان تحلیلی-استفهامی مجال بروز پیدا کرده و ورای تقسیمبندی عالم داستانی به دو قطب روایت داستانی و رسالة تحلیلی- نظری، نوع نگرش نویسنده را به خود و دیگری آشکار میسازد.
پرونده مقاله
در نود سال اخیر، تکرار انتقاد از شعر کهن فارسی در حوزه های مختلف فکری، فرهنگی، ادبی و...، به این انتقادها وجهی گفتمانی داده است؛ به گونه ای که بهعنوان مثال در بررسی آراي شاعران نوگرایی چون نیما یوشیج و احمد شاملو، با «گفتمان انتقاد از شعر کهن» مواجهیم.
گفتمان، مجموعه چکیده کامل
در نود سال اخیر، تکرار انتقاد از شعر کهن فارسی در حوزه های مختلف فکری، فرهنگی، ادبی و...، به این انتقادها وجهی گفتمانی داده است؛ به گونه ای که بهعنوان مثال در بررسی آراي شاعران نوگرایی چون نیما یوشیج و احمد شاملو، با «گفتمان انتقاد از شعر کهن» مواجهیم.
گفتمان، مجموعه ای از گزاره هاست که در یک بازۀ زمانی، به طور منسجم دربارۀ موضوعی خاص بیان می شوند و زبان را در آن زمینه تجهیز می کنند. در تبارشناسی که مهم ترین رویکرد روش شناختی میشل فوکو در تحلیل گفتمان است، با بازگشت به سرچشمه های شکل گیری و طبیعی سازی گفتمان، بسیاری از رویکردها و گزاره ها، ساخت شکنی، تحلیل و آسیب شناسی می شوند. مقالۀ حاضر نیز بر آن است که با بررسی، طبقه بندی، تحلیل انتقادی و آسیب شناسی رویکردهای انتقادی پنج تن از معرو ف ترین روشنگران ایرانی در قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی)، زمینه های شکل گیری و طبیعی سازی بسیاری از انتقادها به شعر کهن فارسی را نشان دهد. در این مقاله از روش توصیفیـ تحلیلی با رویکرد انتقادی استفاده شده است.
براساس یافته های این پژوهش، روشنگران ایرانی با معیار اثبات گرایی علمی، تقلیل ادبیات به کارکرد سیاسیـ اجتماعی، علمی و مادی، نگاه اثباتی به زبان و توجه به رسانگی زبان ادبی برای اطلاع رسانی، آموزش و تبلیغ، تعمیم معیارهای علوم تجربی و زیست شناختی به عناصر ادبی و... به نقد شعر کهن فارسی پرداختند و انتقادهای خود را در چهارچوب مفاهیمی چون برجسته نمایی، حاشیه رانی، تقابل، کلشیه سازی، سوء تشخیص و... طبیعی سازی کردند.
پرونده مقاله
اين نوشتار، جستاري با رويکردي گفتمانشناسانه در زمينة زبانشناسي ادبيات است که به بررسي چگونگي توزيع ساختهاي گفتمانمدار در سطح عبارات، جملات و متن گلستان سعدي ميپردازد؛ تا ميزان صراحت و پوشيدگي مؤلفههاي زباني بهکار رفته در بيان مفاهيم گلستان را مورد مطالعه ق چکیده کامل
اين نوشتار، جستاري با رويکردي گفتمانشناسانه در زمينة زبانشناسي ادبيات است که به بررسي چگونگي توزيع ساختهاي گفتمانمدار در سطح عبارات، جملات و متن گلستان سعدي ميپردازد؛ تا ميزان صراحت و پوشيدگي مؤلفههاي زباني بهکار رفته در بيان مفاهيم گلستان را مورد مطالعه قراردهد. اين نوشتار ميکوشد تا از اين گذار، جنبهاي از راز ماندگاري سخن سعدي در گذر زمان را تحليل كند.
مقالة حاضر، بر مبنای اين باور که توجه به ساخت گفتماني در بررسي انواع متون ميتواند در شناخت، درک و تفسير هرچه بهتر آن مؤثر افتد و با اتکا به اين امر که گفتمان قطعهاي زباني و بامعناست که از چهار ويژگي نظاممندي، جهتمداري، هدفمندي و کلان زباني برخوردار است؛ دست به بهرهگيري از جنبة زبانشناختی الگوي ون ليوون (1996)، که الگويي مطرح در زمينة تحليل گفتمان انتقادي است، زده است و در صدد پاسخ به اين سؤال است كه چگونه يک اثر با بهرهگيري از مؤلفههاي زباني، محتوا و درونة خود را در ساخت فرهنگي نسلهاي مختلف جاودان ميسازد؟
ازاينرو، مقاله پس از مروري مختصر بر ارتباط زبانشناسي و ادبيات، به بيان مسئله و شيوة بهکار رفته در انجام تحقيق ميپردازد. سپس گفتمان، تحليل گفتمان، گفتمانشناسي انتقادي و الگوي ون ليوون، بهعنوان مفاهيم پايه معرفي و تشريح ميگردند و بهدنباله، مؤلفههاي مطرح در الگوي ون ليوون، تحت دو دسته مؤلفههاي پوشيده و صريح، ارائه و با آوردن مثالهاي متعدد تبيين ميشوند.
در ادامه، ضمن تقسيم ساختهاي متني گلستان به دو دسته ساختهاي گفتمانمدار روايي و پيامگزار، متني از باب نخست مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرد و نشانداده ميشود که مؤلفههاي گفتمانمدار مبتني بر پوشيدگي از قبيل حذف، منفعلسازي، تشخصزدايي، نوع ارجاعي و طبقهبندي، در مقايسه با مؤلفههاي مبتني بر صراحت، از بسامد بالايي در گلستان برخوردارند.
در آخر، پس از محاسبة ميزان رازآلودگي و تبيين آن، چنين استنباط ميشود که يکی از ابعاد راز ماندگاري سخن سعدي بهرهگيري وي از مؤلفههاي گفتمانمدار مبتني بر پوشيدگي (از ديدگاه گفتمانشناسي نه عرفان و ادبيات) است که براي وي اين امکان را فراهمآوردهاست تا بهخلاف بسياري از متون، با بافتزدايي زماني، مکاني، تاريخي، سياسي و پوشيدهکردن کارگزاران، کنشگران و کنشپذيران حکايات، پيام خود را از زبان اينان برجستهکرده و اثر خود را در ورای زمان، براي تمامي عصرها و نسلها جاودان سازد.
پرونده مقاله
استفاده روزافزون از تلفن همراه در جامعه امروز، با توجه به امكاناتي كه خدمات آن در اختيار ميگذارد، ارتباطات فردي و كلامي ما را دگرگون كرده است. ارزاني نسبي خدمات پيام كوتاه نسبت به مكالمات، در كنار امكان ارسال گروهي پیام به تعداد زياد باعث شده است كه فرهنگ جديدی در استف چکیده کامل
استفاده روزافزون از تلفن همراه در جامعه امروز، با توجه به امكاناتي كه خدمات آن در اختيار ميگذارد، ارتباطات فردي و كلامي ما را دگرگون كرده است. ارزاني نسبي خدمات پيام كوتاه نسبت به مكالمات، در كنار امكان ارسال گروهي پیام به تعداد زياد باعث شده است كه فرهنگ جديدی در استفاده از پيام كوتاه به ويژه در ميان جوانان پديد آيد و تلفن همراه عملاً به رسانهاي مكتوب مبدل شود. اين پژوهش با توجه به اهميت اين شيوه نوين ارتباطي، به بررسي يكي از مهمترين كاركردهاي استفاده از پيام كوتاه يعني طنزهاي ارسالي میپردازد و عوامل اصلي ايجاد طنز را بررسي ميكند. هدف آن است که رایجترین کاربردهای طنز و گرایشهای غالب ناظر بر شکلگیری این گونه شوخیها از منظر تجزیه و تحلیل کلام بررسی شود. نويسندگان با بررسی دادههای موجود دریافتند که در شمار بیشتری از پیامکهای ارسالی اصول همکاری گرایس به صور مختلفي نقض شدهاند.
پرونده مقاله
تحلیل انتقادی گفتمان، شاخهای از مطالعات زبانشناختی است که به مفاهیمی همچون قدرت، سلطه و ایدئولوژی میپردازد. در این مقاله با استفاده از رهیافتهای این رشته، روابط میان عاملان قدرت و نیز دگردیسی شکل اعمال قدرت در رمان شازده احتجاب بررسي ميشود. به این منظور، تمهیدات هن چکیده کامل
تحلیل انتقادی گفتمان، شاخهای از مطالعات زبانشناختی است که به مفاهیمی همچون قدرت، سلطه و ایدئولوژی میپردازد. در این مقاله با استفاده از رهیافتهای این رشته، روابط میان عاملان قدرت و نیز دگردیسی شکل اعمال قدرت در رمان شازده احتجاب بررسي ميشود. به این منظور، تمهیدات هنری و داستانی متن به دقت بررسی شده، اثر هنری به عنوان محصولی گفتمانی در بافت تاریخیاش تحلیل شده است. توجه به وقایع و شخصیتهای دورهی تاریخیای که رمان روایتگر آن است، همچنین در نظر گرفتن بافت اجتماعیـ سیاسی خلق اثر، نشان میدهد که تقابل نیروی اندیشهورزی روشنفکرانه با قدرت تمامیتطلب حاکم، مؤلف را به سمت گزینش معنادار وقایع تاریخی برده است. گلشیری، تحت تأثیر گفتمان روشنفکری زمان خود، در این رمان با نشان دادن قدرت و خشونتِ منجر به انقراض در خاندان قاجار، میان داستان خود و شرایط اجتماعیـ سیاسی حکومت پهلوی دست به نوعی معادلسازی زده است.
پرونده مقاله
سخن کاوی یا تحلیل گفتمان نوعی مطالعۀ میان رشتهای است که به تجزیه و تحلیل کلام میپردازد. در این مقاله شعر «پیغام ماهیها»ی سپهری با این شیوه بررسی شده است تا نشان داده شود تحلیل گفتمان میتواند منجر به خوانش عمیق آثار ادبی شود. برای رسیدن به این هدف با بررسی دقیق بسامد چکیده کامل
سخن کاوی یا تحلیل گفتمان نوعی مطالعۀ میان رشتهای است که به تجزیه و تحلیل کلام میپردازد. در این مقاله شعر «پیغام ماهیها»ی سپهری با این شیوه بررسی شده است تا نشان داده شود تحلیل گفتمان میتواند منجر به خوانش عمیق آثار ادبی شود. برای رسیدن به این هدف با بررسی دقیق بسامدی واژگان و رسم جدولهایی به توصیف و تفسیر ساخت متنی، اندیشگانی و بینافردی این شعر پرداخته شده است. نتیجۀ بررسیها نشان ميدهد که این شعر دارای فضایی پویا و متحرّک است و ساختار روایی آن از مهمترین عوامل انسجام آن به شمار میرود. واژگان به کار رفته نیز گویای علاقۀ شاعر به طبیعت است. فرایندهای فعلی شعر نيز که فاقد مشارکت انسانیاند، نشانی از تنهایی شاعر است و ساخت وجهی شعر سپهری، از اعتقاد عمیق او به سخنانش و قطعیّت کلام او حكايت ميكند این گونه سخن گفتن بر میزان اثرگذاری کلام میافزاید.
پرونده مقاله
در اين جستار رمانهاي سيمين دانشور، بهويژه سووشون كه پرفروشترين رمان فارسي است، تجزيه و تحليل شده است. زاويه ورود مقاله حاضر، تحليل اين اثر از نظر مكتبهاي ادبي است. اما از آنجا كه آثار ادبي فارسي چندان با مباني و ويژگيهاي مكاتب ادبي غربي انطباق ندارند، كوشش شده است چکیده کامل
در اين جستار رمانهاي سيمين دانشور، بهويژه سووشون كه پرفروشترين رمان فارسي است، تجزيه و تحليل شده است. زاويه ورود مقاله حاضر، تحليل اين اثر از نظر مكتبهاي ادبي است. اما از آنجا كه آثار ادبي فارسي چندان با مباني و ويژگيهاي مكاتب ادبي غربي انطباق ندارند، كوشش شده است نوآوريها و وجوه مميزه آثار دانشور بازشناسي شود. همچنين، از زاويه نگاه گفتمانهاي اجتماعي نيز درونمايههاي آثار وي تحليل شده و ديدگاههاي نويسنده در مصاحبهها و گفتگوهاي سالهاي اخير مورد توجه قرار گرفته است. به نظر ميرسد راز اقبال عمومي خوانندگان نسبت به آثار دانشور در اين است كه او با اتكا بر توانايي ممتاز ادبي، دانش زيباييشناسي، فراست در انديشهورزي و صداقت در آفرينش ادبي، آثاري ممتاز آفريده و ضمن بهرهگيري از ميراثهاي اسطورهاي و گنجينههاي عناصر فرهنگي اسلامي ـ ايراني، از قدرت بازآفريني هنري و ادبي خوبي نيز برخوردار بوده است. ظريفتر آنكه او در كنار درگيري با چالشهاي اجتماعي و سياسي، در بيان حقايق مربوط به مصالح ملي و انساني، برنامههاي استعماري و اشغالگري پنهان و آشكار به نحوي جامع، ابتكاري و نوآورانه گفتمانهاي روزگار، صداقت تمام داشته و توانسته است ادبيات داستاني معاصر را با جنبههاي بومي آشتي دهد. در حالي كه تا زمان او اين گفتمانها عمدتاً تقليدي از مسلكهاي وارداتي مادي و ماركسيستي بود و يا از ناحيه ادبيات پوچگراي ناشي از سرگرداني مدرنيسم، به ادبيات معاصر داستاني فارسي راه پيدا كرده بود. بنابراين، راه نويني كه دانشور گشوده است، مبتني بر گفتمان مقاومت با تكيه بر مباني و ميراثهاي اسطورهاي ايراني و اسلامي است.
پرونده مقاله
زهدورزی همچون دیگر پدیدههای فرهنگی، به دلیل تراز ویژهای که در تصوف اسلامی یافته، استعداد زیادی برای انحراف از خاستگاه اولیۀ خود و غلتیدن در ورطۀ آسیبهای گوناگون دارد. زاهدان مسلمان، خود نخستین منتقدان جدّی در حوزۀ آسیبشناسی زهد بودهاند و از زوایای گوناگون به شناسا چکیده کامل
زهدورزی همچون دیگر پدیدههای فرهنگی، به دلیل تراز ویژهای که در تصوف اسلامی یافته، استعداد زیادی برای انحراف از خاستگاه اولیۀ خود و غلتیدن در ورطۀ آسیبهای گوناگون دارد. زاهدان مسلمان، خود نخستین منتقدان جدّی در حوزۀ آسیبشناسی زهد بودهاند و از زوایای گوناگون به شناسایی و رفع آسیب پرداختهاند. در ارزیابیِ عمومیِ موضوع، درمی یابیم که آسیبهایی مانند افتادن در دام کبر، غرور و عُجب، داشتن نگاه کاسبکارانه و غیر مخلصانه به تلاشهای زاهدانه و استفاده از ابزار ریا و تزویر برای بهرهمندی از مقبولیت نزد عموم مردم، از قرون نخستین رواج زهد و تصوف اسلامی از نظر برجستگان این حوزه پنهان نمانده و با گسترش آسیبها از قرن چهارم هجری، شتاب بیشتری گرفته است. این نگاهِ انتقادیِ درون گفتمانی، که بخش برجستهای از ادبیات تصوف را نیز شامل می شود، بسیار بیشتر و پیشتر از نقدهای بیرونی در پالایش زهد اسلامی موفق بوده است. این مقاله کوشیده است تا با پیمایشِ نگاه آسیبشناسانۀ درون گفتمانی، نقش ویژه و بیمانند آن را در ماندگاری این میراث عظیم فرهنگی بنمایاند.
پرونده مقاله
زبان و گفتمان، دو عنصر مهم زندگی هستند که گاه موجب زايش عناصر دیگری ميشوند. از جمله اين عناصر، مقولة «قدرت» است كه به نوبة خود موجد برخي فرآيندهاي ديگر مانند «تهديد»، «مقاومت»، «ملامت» و «وحشت» ميشود. مولانا جلاالدين محمد بلخي، شاعر بنام قرن هفتم هجري، توانسته است در چکیده کامل
زبان و گفتمان، دو عنصر مهم زندگی هستند که گاه موجب زايش عناصر دیگری ميشوند. از جمله اين عناصر، مقولة «قدرت» است كه به نوبة خود موجد برخي فرآيندهاي ديگر مانند «تهديد»، «مقاومت»، «ملامت» و «وحشت» ميشود. مولانا جلاالدين محمد بلخي، شاعر بنام قرن هفتم هجري، توانسته است در خلال اشعار عارفانه، گفتمانهاي فرهنگي، سياسي و عقيدتي عصر خود را هنرمندانه و نامحسوس از زبان اشخاص داستان های مثنوی بیان کند. هدف و قلمرو اصلي اين تحقيق، بررسي يك نمونه از داستانهاي مثنوي مولانا از ديدگاه تاريخ گرايي نوين و روشن كردن ويژگي و كاركردهاي آن در محدودة تعريف جديدي است كه ميشل فوكو - فيلسوف فرانسوي - از آن ارائه ميدهد. گفتمانهای بحث شده در اين جُستار، نشان دهندة تكثر قدرت در متن داستان مورد مطالعه و به تبع آن در زمان مولوي است. زبان نيز مانند ابزار قدرت در روابط شخصيتهاي داستان و جامعه، عامل اقتدار به شمار می آید. در این ميان خرافه پرستي و خرافه بافی، پررنگترين گفتمان بوده، رمز اصلی داستان «مسجد مهمان كش» به شمار ميآيد. بر مبنای گفتمان مورد مطالعه، مولوي در دياري به سر ميبرد كه غبار تيرگيها، فضای جامعه را در برگرفته بود. این حكايت رازآميز، حساسیت مولوی را نسبت به چنین فضایی آشكار كرده است.
پرونده مقاله
بررسی صورتبندیهایِ گفتمان فرّۀ ایزدی در متون دورههای مختلف، با تمرکز بر اوستا و شاهنامۀ فردوسی، نشان میدهد که صورتبندیِ عناصر این گفتمان با دگرديسيهاي متعدّد همراه بوده است. در این آثار از میان انبوه معانی و گزارههای موجود، برخورداری پادشاهان ایرانی از موهبت فرّۀ ای چکیده کامل
بررسی صورتبندیهایِ گفتمان فرّۀ ایزدی در متون دورههای مختلف، با تمرکز بر اوستا و شاهنامۀ فردوسی، نشان میدهد که صورتبندیِ عناصر این گفتمان با دگرديسيهاي متعدّد همراه بوده است. در این آثار از میان انبوه معانی و گزارههای موجود، برخورداری پادشاهان ایرانی از موهبت فرّۀ ایزدی، واسطۀ فیض الهی بودن و حقّ الهی آنان برای حکومت بر مردم، به عنوان دالهای خاص در شبکهای از عناصر مرتبط و بههمپیوسته، مفصلبندی، برجستهسازی و دارای قطعيت معنا شد و معاني ديگر گفتمان فرّۀ ایزدی، به سبب منظم و هماهنگ شدن دیگر نشانهها حول این نقطة مركزي و تقليل و انسداد معنای آنها، به حاشیه رانده شد. اين بررسي نشان ميدهد که گفتمان فرّۀ ایزدی با استفاده از راهبردهای زبانی مانند تكرار گزارههای سازگار، غیریتسازی، قطعيت گزارههای گفتمان خودی، تقليلگرایی، تخلية معنايي نشانههاي گفتمان رقيب و حاشيهراني بسياري از نشانهها، برساخته شده و به عنوان حقیقتی بدیهی و طبیعیشده تثبیت شده است.
پرونده مقاله
دستهای از نویسندگان معاصر ایران در سالهای پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن در گفتمانی پسااستعماری، آثاری را با موضوع تبیین استعمار غرب و مقاومت در برابر آن پدید آوردند. این نویسندگان کوشیدند تا با استفاده از کارکرد تأثیرگذار اسطورهها در گفتمان پسااستعماری رمان، نسبت ب چکیده کامل
دستهای از نویسندگان معاصر ایران در سالهای پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن در گفتمانی پسااستعماری، آثاری را با موضوع تبیین استعمار غرب و مقاومت در برابر آن پدید آوردند. این نویسندگان کوشیدند تا با استفاده از کارکرد تأثیرگذار اسطورهها در گفتمان پسااستعماری رمان، نسبت به نفوذ سیاسی و فرهنگی استعمار و امپریالیسم واکنش نشان دهند. سیمین دانشور، جلال آلاحمد، رضا براهنی، شهرنوش پارسیپور، منیرو روانیپور و غلامحسین ساعدی و ... از جمله نویسندگان ادبیات پسااستعماری در ایران هستند. در این پژوهش، کارکرد اسطوره در سه رمان فارسی «سووشون» اثر سیمین دانشور، «رازهای سرزمین من» اثر رضا براهنی و «اهل غرق» اثر منیرو روانیپور، بررسی و تحلیل شده است و نویسندگان مقاله به تبیین این موضوع پرداختهاند که آنچه در ایجاد گفتمان پسااستعماری در این رمانها و بازآفرینی دورۀ تاریخی حضور غربیها در ایران نقش مهمی داشته است، به کارگیری اسطورههای سیاسی و فرهنگی است که رماننویسان بر پایۀ اساطیر قدیم ایرانیان تولید کرده اند. نویسندگان سه رمان مورد بررسی، با استفادۀ مناسب از اسطورهها، نفرت شدید خود را نسبت به اشغال ایران توسط غربیها به نمایش گذاشتهاند و چهرۀ متجاوزان غربی و واکنش ایرانیان نسبت به آنها را به خوبی نشان دادهاند.
پرونده مقاله
خوانش متن ادبي با رويكرد نقد اخلاقي ميتواند بر اساس تشخيص مفاهيم و مضامين اخلاقي متن يا درك رابطۀ گفتمان اخلاقي متن با ساختار زيباييشناسانه آن صورت پذيرد. در رويكردهاي جدید نقد بر این نکته تأکید میشود که متن هنري بر دلالتهاي ضمني استوار است و معناي آن، پنهان است. س چکیده کامل
خوانش متن ادبي با رويكرد نقد اخلاقي ميتواند بر اساس تشخيص مفاهيم و مضامين اخلاقي متن يا درك رابطۀ گفتمان اخلاقي متن با ساختار زيباييشناسانه آن صورت پذيرد. در رويكردهاي جدید نقد بر این نکته تأکید میشود که متن هنري بر دلالتهاي ضمني استوار است و معناي آن، پنهان است. سرشت اثر ادبی اقتضا میکند که شيوه بيان بيشتر از موضوع مورد توجه قرار گیرد. پرسش پژوهش اين است كه نويسنده يك داستان ادبي، چگونه درك اخلاقي خود و مخاطب را با شيوههاي روايتپردازي عمق ميبخشد. مورد مطالعه، دو داستان از آثار غلامحسين ساعدي است و از نقد و تحليل پژوهشهاي انجام يافته دربارۀ اين نويسنده چند نتيجه حاصل ميشود: 1- اصليترين حوزههاي معنايي كه ساعدي به آنها توجه داشته، مضامين سياسي، مسائل اجتماعي و روحي و رواني است. در اين حوزههاي معنايي، درون مايۀ اصلي آثار او پيوند مسائل اجتماعي با آسيبهاي فردي و ريشه داشتن فساد اخلاقي در اجتماع است كه رگههايي از اخلاق ماركسيستي را بازمينمايد. 2- ساعدي در تلفيق شيوههاي مدرن داستاننويسي با آرمانهاي سياسي و اجتماعي، گفتمان اخلاقي خود را در بيان زيباييشناسانه و شگردهاي روايي توليد كرده است. 3- واقعگرايي، ويژگي روساخت داستانهاي ساعدي است و تلفيق آن با نمادگرايي در ساختار دروني روايت، جنبۀ اخلاقي يا غير اخلاقي رويدادها را تقويت ميكند. 4- شخصيت در بيشتر داستانها بر طرح غالب است و تأثير اجتماع بيمار بر فساد اخلاقي فرد در ترسيم كنش و واكنش شخصيتها و تجسم ذهن و روان پيچيده آنها نشان داده ميشود. 5- فضاسازي و تجسم نمايشي بر شگردهاي بلاغي و زباني غالب است و تأثير منفي يك كنش غير اخلاقي از طريق فضاسازي به مخاطب القا ميشود.
پرونده مقاله
پدیده های واحد برای هر شخص به شیوه ای متفاوت پدیدار می شوند و این پدیدارشدن مطابق است با موقعیت های پدیدارشناختی متفاوتی که هر کس برای دیدن آن چیز واحد اتخاذ می کند. به اعتقاد پدیدارشناسان، متعلّق شناسایی به خودی خود چیزی را آشکار نمی کنند؛ این انسان ها هستند که با نگاه چکیده کامل
پدیده های واحد برای هر شخص به شیوه ای متفاوت پدیدار می شوند و این پدیدارشدن مطابق است با موقعیت های پدیدارشناختی متفاوتی که هر کس برای دیدن آن چیز واحد اتخاذ می کند. به اعتقاد پدیدارشناسان، متعلّق شناسایی به خودی خود چیزی را آشکار نمی کنند؛ این انسان ها هستند که با نگاه به اشیا و طریقۀ ورود به روح جهان، آن را درمی یابند. «کانت» نیز گفته است که ما چیزها را نه آن چنان که فی نفسه هستند، بلکه آن چنان که بر ما مینمایند، درک می کنیم. ارتباط ما با جهان، با عین جهان نیست؛ بلکه با جهان است آنسان که بر ما می نمایند. نویسند ۀ «کشف الاسرار» نیز که با دو رویکرد شرعی و عرفانی به پدیده های موجود در آیات قرآن می نگرد، ناخودآگاه در هر یک از این دو حوزۀ فکری تحت تأثیر جهان بینی های پذیرفته شدۀ همان حوزه قرار گرفته و در واقع با قرار گرفتن در زاویه نگاه هر یک از رویکردهای شرعی یا عرفانی آیات و پدیده های منعکس شده در آنها در راستای دیدگاه های همان رویکرد تفسیر و تحلیل شده است. نمونه ای از این رویکردهای دوگانه، در نگرش نویسنده نسبت به خداوند مشاهده می شود. از این رو این مقاله بر آن است تا با بررسی صورتبندی گفتمانی میبدی در دو نوبت شرعی و عرفانی کشف الاسرار، دوگانگی رویکرد نویسنده نسبت به «خدا» را تحلیل کند و جهان بینی های مطابق با هر حوزۀ فکری (شرعی و عرفانی) در این اثر نسبت به این پدیده را تحلیل نماید. این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی به پیش رفته، به این نتیجه رسیده است که «میبدی» در نوبت های دوم و سوم کشف الاسرار از صورت-بندی های گفتمانی متفاوتی استفاده می کند تا متعلّق شناخت را متناسب با بافت هر یک از این دو گفتمان ارائه دهد.
پرونده مقاله
شاهنامۀ فردوسی در ادبیات فارسی از جمله کتابهایی است که تاکنون آبشخور آثار تحقیقی فراوان و همواره مطمح نظر بسیاری از محققان ادبی و غیر ادبی بوده است. ساختار ویژۀ چندرشته ای این اثر و تنوع و گستردگی روایات آن مجالی برای خوانشهایی متفاوت با کاربست روش های تاریخ باوری، ت چکیده کامل
شاهنامۀ فردوسی در ادبیات فارسی از جمله کتابهایی است که تاکنون آبشخور آثار تحقیقی فراوان و همواره مطمح نظر بسیاری از محققان ادبی و غیر ادبی بوده است. ساختار ویژۀ چندرشته ای این اثر و تنوع و گستردگی روایات آن مجالی برای خوانشهایی متفاوت با کاربست روش های تاریخ باوری، تحلیل گفتمان و روایت شناسی، در عرصۀ تحقیقات معاصر فراهم آورده است. در این مقاله سعی شده است با جست وجو در سرچشمه های تاریخی، شیوۀ روایت سازی دربارۀ شخصیت های رستم و گشتاسب و نحوۀ تأثیر و تأثر آنها در قالب حماسه واکاوی شود. کاربست الگوی چرخه ای در تدوین و سامان دهی روایات تاریخی عمدتاً به شکل گیری روایاتی با مضمونی اسطوره ای و حماسی می انجامد که وقایع و شخصیتهای تاریخی را در الگوهای زیرساختی از پیش تعیین شده ای، تحدید و استحاله می کند. به همان میزان که شیوۀ تاریخ نگاری متأثر از الگوی چرخه ای به ابهام سرچشمه های تاریخی وقایع و شخصیتها، همسان پنداری و تکرار میانجامد، در این شیوۀ تاریخ نگاری، انتقال خطی وقایع با شگردهای روایت پردازی داستان وار، از آنجا که در سیطرۀ صورتبندی دانایی درک چرخه-ای زمان پرورده شده است، چون تمامی گذشته را انتقال نمی دهد، روایاتی به ظاهر منسجم از وقایعی با سرمنشأهای تاریخی و زمانی متفاوت ارائه می کند. به همین دلیل و با توجه به منظر نوتاریخ باوری، هر روایت تاریخی، داستانی است از گذشته که با گذشته یکسان نیست. در مقالۀ حاضر پس از تطبیق الگوهای دوگانه از درک زمان، با جریان های معرفت شناسی تاریخ، با استفاده از رویکردهای گفتمانی و روایت شناسی، نحوۀ تأثیر الگوهای چرخه ای و خطی در روایات مربوط به رستم و گشتاسب و جای گشت آنها نشان داده می شود.
پرونده مقاله
ابوالفضل بیهقی کاتب و نویسندۀ دربار غزنویان (محمود و مسعود) و متن تاریخ او تبیین کننده و گاه توجیه گر عملکردهای نادرست غزنویان است. در این مقاله دیدگاه های سیاسی و دینی بیهقی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی قرار گرفته است. مهم ترین دیدگاه های بیهقی که در چکیده کامل
ابوالفضل بیهقی کاتب و نویسندۀ دربار غزنویان (محمود و مسعود) و متن تاریخ او تبیین کننده و گاه توجیه گر عملکردهای نادرست غزنویان است. در این مقاله دیدگاه های سیاسی و دینی بیهقی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی قرار گرفته است. مهم ترین دیدگاه های بیهقی که در این پژوهش بررسی شده یزدان سالاری و تقدیرگرایی، تثبیت گفتمان قدرت برتر، نهادینه کردن ساختار حکومتی، ارزیابی های مؤیدانه همراه با تسامح ،سرکوبی مخالفان و تعصبات دینی است. ابوالفضل بیهقی در نوشته خود نشان داده است که مبانی و زیرساخت های دولت و حکومت غزنوی بر اساس مبانی سیاستنامه ها و سیرۀ پیامبر و خلفای اسلامی تنظیم شده است.
پرونده مقاله
یکی از مقوله های مهم که ذهن و ضمیر پژوهشگران ادبی را به خود معطوف کرده و با بررسی فنّ روایت پردازی شاعران و نویسندگانی است که در حوزه روایتپردازی صاحبنام بوده اند. کشف راز و رمز این روایتپردازی ها هم می تواند ارزش آثار پیشینیان را آشکارتر کند و هم به نویسندگان امروز چکیده کامل
یکی از مقوله های مهم که ذهن و ضمیر پژوهشگران ادبی را به خود معطوف کرده و با بررسی فنّ روایت پردازی شاعران و نویسندگانی است که در حوزه روایتپردازی صاحبنام بوده اند. کشف راز و رمز این روایتپردازی ها هم می تواند ارزش آثار پیشینیان را آشکارتر کند و هم به نویسندگان امروز در راستای دستیابی به فنون روایی تأثیرگذار یاری رساند. در این بین، گلستان سعدی یکی از آثاری است که با تعمق بیشتر میتوان به لایههای عمیقتر آن دستیافت و با بازخوانی و دیگرگونه خوانی آن، ظرفیت های ادبی تازهای را در آن یافت. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانهای و به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل انتقادیِ گفتمان روایی و ساختار روایت پردازی حکایت «جوان مشتزن» در باب سوم گلستان میپردازد و به مخاطب نشان میدهد که سعدی تا چه حد در گفتمان موجود توانسته است براي القاي معاني و انديشههاي موردنظر خود، شکل متناسب با آن را بيابد و بر اساس همگونی شکل و محتوا به خلق اثری بپردازد که ابعاد گوناگون یک اثر هنری را توأمان داشته باشد و پاسخگوی مخاطبان در طول اعصار مختلف باشد.
پرونده مقاله
دیدگاهی که سعدی برای برقراری جامعهای مطلوب بهويژه از سوي حکومت و اعضای نظام حاکم عرضه ميکند، در کتابهای «گلستان» و «بوستان» در مرکز توجه قرار گرفتهاند؛ به صورتی که سعدی باب اول این دو کتاب را به همین موضوع اختصاص داده است. از میان ابواب دهگانۀ بوستان، باب اول ب چکیده کامل
دیدگاهی که سعدی برای برقراری جامعهای مطلوب بهويژه از سوي حکومت و اعضای نظام حاکم عرضه ميکند، در کتابهای «گلستان» و «بوستان» در مرکز توجه قرار گرفتهاند؛ به صورتی که سعدی باب اول این دو کتاب را به همین موضوع اختصاص داده است. از میان ابواب دهگانۀ بوستان، باب اول با عنوان «در عدل و تدبیر و رأی» برای بررسی و تحلیل گفتمان با تکیه بر حکومت اداری برگزیده شده است؛ زیرا بیشتر حکایتها و مواعظ این باب دربارۀ شیوۀ حکومتداری و روابط اجتماعی است و در هشت باب دیگر، حکایتهای انگشتشماری دربارۀ حکومت و ارتباط ارکان جامعه با هم مشاهده میشود. دادهها و اطلاعات این پژوهش (حکایتهای باب اول بوستان) بر اساس رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان بررسی شده است. از میان نظریههای موجود در تحلیل انتقادی گفتمان، مبانی روششناسی «نورمن فرکلاف» - که تحلیل خود را بر پایه دستور نقشگرای هالیدی در سه بعد متن، گفتمان و جامعه، انجام میدهد - انتخاب شده است. نتایج برآمده از پژوهش را میتوان در اين گزاره خلاصه کرد: هر چند بوستان سعدی متنی در جهت حفظ ساختار حکومت زمانۀ خود و نه در برابر آن است، نگاه سعدی به حكومت با تأكيد بر رفاه رعیت و آبادی کشور قابلتوجه است. اين دريافت را ميتوان از كنارهمگذاري دادههاي تحليل گفتمان و شرايط اجتماعي دورۀ سعدي به دست آورد.
پرونده مقاله
شیخ اشراق اندیشههای حکمای شرق و غرب عالم را به هم ترکیب کرد و حاصل از این ترکیب را خمیرة ازلی نام نهاد. او در یکی از رسالات رمزی خود با نام مونسالعشاق یا فی حقیقة العشق، نام موجودات صادر از عقل اول را تغییر داده و با نام شخصیتها و رخدادهای داستان عاشقانه -عارفانه ی چکیده کامل
شیخ اشراق اندیشههای حکمای شرق و غرب عالم را به هم ترکیب کرد و حاصل از این ترکیب را خمیرة ازلی نام نهاد. او در یکی از رسالات رمزی خود با نام مونسالعشاق یا فی حقیقة العشق، نام موجودات صادر از عقل اول را تغییر داده و با نام شخصیتها و رخدادهای داستان عاشقانه -عارفانه یوسف و زلیخا درآمیخته است. محقّقان با تأثر از نگاه اشراقی شیخ به تحلیل فلسفی- عرفانی این روایت پرداختهاند، بیآنکه به جنبههای سیاسی و اجتماعی مندرج در ژرفساخت این اثر توجه نشان دهند. رخدادهای اجتماعی و سیاسی و بهطور کلّی بافت موقعیّت و متن، فرض وجود اندیشههای سیاسی و ایدئولوژیک شیخ را در آثار او و از جمله در این اثر تقویت میکند. تحلیل این قصّه با روش تحلیل انتقادی گفتمان در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین نشان میدهد که سهروردی در این قصّه، سه گفتمان اصلی رایج در عصر خود را که در متون عرفانی با اصطلاحات «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» تجلّی یافتهاند، توصیف و نقد کرده است و با انتخاب شخصیتها، مکانها، همآییها، تضادّ معانی و جنبههای استعاری و رمزی، گفتمان گروه دوم را بر دو گروه دیگر تفوّق میبخشد. گفتمان گروه دوم رمزی از تعلق گفتمانی خود او است که غالب کردارها و گفتارهایش در قالب شخصیت مثالی عشق و شخصیت تاریخی زلیخا پدیدار شده است.
پرونده مقاله
هدف این پژوهش، بررسی شاخصه ها و مؤلفه های مذهبی بازتولیده شده در رمان جنگ بر مبنای نظریة تحلیل گفتمان است. به این منظور هویت مذهبی رزمندگان در رفتار با اسرا و پیش فرض های گفتمانی و نگرش آنها نسبت به مقوله هایی همچون ایثار و شهادت، بر مبنای آرای بازتاب یافته در رمان های چکیده کامل
هدف این پژوهش، بررسی شاخصه ها و مؤلفه های مذهبی بازتولیده شده در رمان جنگ بر مبنای نظریة تحلیل گفتمان است. به این منظور هویت مذهبی رزمندگان در رفتار با اسرا و پیش فرض های گفتمانی و نگرش آنها نسبت به مقوله هایی همچون ایثار و شهادت، بر مبنای آرای بازتاب یافته در رمان های شاخص جنگ، احصا و بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیناگفتمانیتِ رمان جنگ از ترکیب آموزه های مذهبی و شیوه های راهبردی دفاع حاصل شده است. در این رمان ها، گفتمان انقلاب اسلامی با دال های ایدئولوژیک مبتنی بر مذهب نظیر جهاد، ایثار، شهادت و...، نظام معنایی مذهبی را مفصلبندی نموده است و به پشتوانة الگوسازی واقعة عاشورا، استناد به قرآن، کاربست تعابیر مثبت در باب شهادت و تبریک آن، معنای نشانه ها و دال های گفتمانی را تثبیت نموده و به هژمونیک شدن گفتمان یاری رسانده است.
پرونده مقاله
ادبیات، آیینه ای است که فرهنگ جامعه را بازتاب می دهد و متون داستانی، بستر مناسبی برای بررسی این بازتاب های فرهنگی در زمینه های گوناگون از جمله مباحث مربوط به زنان است. در این پژوهش، برای واکاوی انگارۀ زن، دو حکایت از سندبادنامه انتخاب شد. متن سندبادنامه هر چند در یک زم چکیده کامل
ادبیات، آیینه ای است که فرهنگ جامعه را بازتاب می دهد و متون داستانی، بستر مناسبی برای بررسی این بازتاب های فرهنگی در زمینه های گوناگون از جمله مباحث مربوط به زنان است. در این پژوهش، برای واکاوی انگارۀ زن، دو حکایت از سندبادنامه انتخاب شد. متن سندبادنامه هر چند در یک زمینۀ تاریخی زنستیز تولید شده، نمونه های فراوانی از قدرت زن در آن دیده می شود. این جستار درصدد است تا با روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی با تکیه بر نظریۀ «فرکلاف»، متن را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی نموده، نشانه های قدرت زن و چرایی آن را نشان دهد. در این جستار به این نتیجه رسیدیم که زن در این اثر، حضور فعال و قدرتمند دارد و نقش فاعلی او در شکلگیری روند داستان مشهود است. در این کتاب به رغم دید منفی نسبت به زن، نشانه های قدرت پنهان زنانه را می توان دید. زنان برای رسیدن به اهداف خود از ابزار قدرت پنهان همچون زبان، تدبیر، زیرکی و سیاست استفاده می کنند و اگر راه های رسیدن به اهداف سازنده و والا برای آنها بسته شود، گاهی این قدرت در مسیر نادرست به کار گرفته می شود.
پرونده مقاله
تحليل گفتمان به عنوان رویكردي زبـانشناسـي از علـوم اجتمـاعي بـه بررسـي چگونگي پيوند آثار اديبان با محيط اجتماعي و تأثير اين محيط بر روش و اسلوب آنها ميپردازد. گفتمان ادبیات متعهد و اجتماعی از گفتمانهای شناخته شده در حوزه ادب معاصر است که در این مقاله با استفاده از نظ چکیده کامل
تحليل گفتمان به عنوان رویكردي زبـانشناسـي از علـوم اجتمـاعي بـه بررسـي چگونگي پيوند آثار اديبان با محيط اجتماعي و تأثير اين محيط بر روش و اسلوب آنها ميپردازد. گفتمان ادبیات متعهد و اجتماعی از گفتمانهای شناخته شده در حوزه ادب معاصر است که در این مقاله با استفاده از نظریه های لاکلا و موفه به تحلیل و بررسی علل شکلگیری و رویکرد «اخوان» در دفاع از این گفتمان میپردازیم. نتایج پژوهش نشان میدهد که گرهخوردگی و پیوند ادبیات و جامعه باعث میشود که اخوان به عنوان سوژه تحتتأثیر کارکردهای گفتمانی زبانی و غیر زبانی و قدرت پشت گفتمانی ناشی از رویدادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در بستر تاریخی مورد نظر، در موقعیتسوژگی قرار گیرد و با ایجاد بحران و ساختارشکنی در گفتمانهای رقیب (موج نو، رمانتیک فردی و ادبیات فرمگرا) و درک دالهای خالی گفتمانهای غیر خودی (توجه و تعهد ادبیات به مردم و جامعه) به تثبیت نظام گفتمانی خود بپردازد. وی در نظام معنایی گفتمان خودی، جامعه و نیازهای آن را (متغیر مستقل) اعم از هنر و ادبیات (متغیر وابسته) میداند و با تأکید بر دال مرکزی گفتمان خودی، دیگر دال های شناور (هنر، هنرمند، غزل، شعر و شاعر) را تعریف میکند و با استفاده از راهبردهای حاشیهرانی، برجستهسازی و غیریتسازی سعی دارد تا گفتمان خودی را تقویت و گفتمانهای غیر خودی را تضعیف کند.
پرونده مقاله
«صمد بهرنگی»، منتقد نظام تعلیم و تربیت و ادبیات کودکان پیش از خود است و با بهره گیری از قابلیت های ادبیات کودکان سعی دارد تا از آن برای نیل به اهداف ایدئولوژیک خود استفاده کند. اين پژوهش تلاش مي كند تا نشان دهد كه چگونه ادبیات داستانی کودکان متأثر از گفتمان هاي موجود و چکیده کامل
«صمد بهرنگی»، منتقد نظام تعلیم و تربیت و ادبیات کودکان پیش از خود است و با بهره گیری از قابلیت های ادبیات کودکان سعی دارد تا از آن برای نیل به اهداف ایدئولوژیک خود استفاده کند. اين پژوهش تلاش مي كند تا نشان دهد كه چگونه ادبیات داستانی کودکان متأثر از گفتمان هاي موجود و ساختار اجتماعي مولد اين گفتمان ها، برداشتي متفاوت از تعلیم و تربیت ارائه مي كند و چگونه گفتمان ها در بازتاب مفاهیم تعلیم و تربیت نقش دارند. در این پژوهش سعی بر این است تا با رویکرد «نورمن فرکلاف»، داستان «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی بررسی، تحلیل و تبیین گردد. هدف ما اين است كه با تحليل دقيق داستان «ماهی سیاه کوچولو» بهرنگی نشان دهيم که متن، معرف چه گفتمان يا گفتمان هايي است و اين متن، چه رابطه اي ميان تعلیم و تربیت و ابعاد اجتماعي و سياسي برقرار ميسازد. بافت موقعیتی، فرض وجود دیدگاه ایدئولوژیک بهرنگی را تقویت می کند. از ديدگاه تحليل گفتمان انتقادي، نتیجه این پژوهش این است که بهرنگی در این داستان، چهار گفتمان رایج معاصر خود یعنی استبداد، ملی، مذهبی و چپ مارکسیست را توصیف و نقد کرده است. گفتمان چهارم، گفتمان غالب و تعلق گفتمانی بهرنگی است. بهرنگی در اين اثر سعی دارد تا با انتخاب واژگان خاص، شخصیت ها، مکان ها و هم آیی و جنبه های استعاری، گفتمان خود را بر سایر گفتمان ها برتری بخشد. مضامین تعلیم و تربیت در این داستان اغلب متأثر از گفتمان چپ و دیگر گفتمان های تقابلگر رایج و در رویارویی با گفتمان نظام سلطه (گفتمان استبداد) شکل گرفته است.
پرونده مقاله
یکی از فرایندهای تغییر زبانی، کاربردی شدگی است و از جمله محصولات این فرایند، گفتماننماها هستند. گفتمان نماها عناصر زبانی هستند که کلام را یکپارچه میکنند و به گفتمان اجازۀ انحراف از مسیر اصلی خود را نمی دهند. هدف این مقاله، بررسی کاربردی شدگی فعل «گفتن» در فارسی نو ا چکیده کامل
یکی از فرایندهای تغییر زبانی، کاربردی شدگی است و از جمله محصولات این فرایند، گفتماننماها هستند. گفتمان نماها عناصر زبانی هستند که کلام را یکپارچه میکنند و به گفتمان اجازۀ انحراف از مسیر اصلی خود را نمی دهند. هدف این مقاله، بررسی کاربردی شدگی فعل «گفتن» در فارسی نو است. به منظور بررسی دقیق تر، فارسی نو را به دو دورۀ مجزا تقسیم کرده ایم؛ فارسی نو متقدم (از قرن چهارم تا اواخر هفتم) و فارسی معاصر. در فارسی نو متقدم، فعل «گفتن» در مقام فعل اصلی واژگانی در معناهای «بیان کردن» و «نامیدن» کاربرد داشته است و بیانکنندۀ مفهوم وجهیت استقرایی نیز بوده و در ساخت های غیرشخصی شرکت می کرده است. این جزء زبانی در فارسی معاصر با حفظ نقشهای قبلی از رهگذر فرایند کاربردیشدگی به گفتمان نما تبدیل شده است. در این نقش متأخر، فعل «گفتن» به صورت های «می گم» و «بگو» درآمده است و نقش های «شروع گفتمان»، «تغییر موضوع» و «اشاره به اطلاعات جدید در گفتمان» را بر عهده دارد. بسامد وقوع گفتمان نمای «میگم» بیشتر از گفتماننمای «بگو» است. داده های این پژوهش، مستخرج از کتاب های نگاشتهشده به زبان فارسی نو متقدم، اینترنت و فیلم های تلویزیونی است. از آن جا که گفتمان نماها بیشتر در گونۀ گفتاری یافت می شوند، در فارسی معاصر برای بررسی نقش متأخر گفتمان نمایی «گفتن» فیلمهای تلویزیونی برگزیده شدند.
پرونده مقاله
مقالۀ حاضر بر مبنای نظریۀ «گرامشی» و به شیوۀ تحلیل محتوا نوشته شده است و هدف آن، تحلیل گفتمانِ «بهار» در جمهوری نامۀ اوست که توأمان هم هژمونی و هم ضد هژمونی را تولید می کند. بهار به عنوان یکی از روشن فکران حقیقی در مرکز تقابل گفتمان های جمهوریت و ضد جمهوریت قرار دارد که چکیده کامل
مقالۀ حاضر بر مبنای نظریۀ «گرامشی» و به شیوۀ تحلیل محتوا نوشته شده است و هدف آن، تحلیل گفتمانِ «بهار» در جمهوری نامۀ اوست که توأمان هم هژمونی و هم ضد هژمونی را تولید می کند. بهار به عنوان یکی از روشن فکران حقیقی در مرکز تقابل گفتمان های جمهوریت و ضد جمهوریت قرار دارد که شدیداً یک تقابل گفتمانیِ ایدئولوژیک است. ایدئولوژی، زبان را به شیوه های مختلف و در سطوحی متفاوت پنهان می سازد. نویسندگان در این جستار نشان خواهند داد که زبان ایدئولوژیک بهار، چگونه در پسِ ساختار بیرونی شعرش پنهان شده است. هژمونی، نوعی از رهبری فکری و فرهنگی است که طبقۀ حاکم آن را بر اکثریت جامعه اعمال می کنند. در این میان، گروه های ضد هژمونیک نیز از گفتمانی برخوردارند که با ارزش های عموماً پذیرفته شدۀ حکومت در تعارض قرار می گیرد. گفتمان حاکم برای پیشبرد پروژه های خود به دنبال کسب هژمونی است و گروه های حاشیه ای نیز راهبردهایی را برای هژمونیک کردن گفتمان خود طراحی می کنند. بهار در این شعر که در بردارندۀ دو معنای کاملاً متضاد است، در ظاهر با گفتمانِ جمهوریت رضاخان موافقت دارد؛ اما در باطن با کمک شگردهای زبانی، نظم سیاسیِ جدید او را به چالش کشیده است. آیرونیک بودن ساختار معنا در شعر مورد مطالعه، به مسئلۀ «تناقض متنی» انجامیده که مورد توجه نویسندگان این جستار قرار گرفته است.
پرونده مقاله
در این مقاله، با بهرهگیری از رویکردهای مرتبط به تحلیلگفتمان انتقادی، کارکرد واژۀ «زندیق» در طول زمان مطالعه شده است. ظاهراً این واژه در ادبیات پهلویِ ساسانی، نخستینبار در کتیبههای موبد متعصب زرتشتی، کرتیر، به کار رفته است و به مانویانی اطلاق شد که این موبد، آنان ر چکیده کامل
در این مقاله، با بهرهگیری از رویکردهای مرتبط به تحلیلگفتمان انتقادی، کارکرد واژۀ «زندیق» در طول زمان مطالعه شده است. ظاهراً این واژه در ادبیات پهلویِ ساسانی، نخستینبار در کتیبههای موبد متعصب زرتشتی، کرتیر، به کار رفته است و به مانویانی اطلاق شد که این موبد، آنان را سرکوب و کشتار میکرد. واژۀ «زندیق» سپس در ادبیات پهلوی، عربی و فارسی، برای طرد و سرکوب مخالفان عقیدتی به کار برده شد. احتمالاً با تلاش موبدان ساسانی، ارتباط «زند» در واژۀ «زندیق» با ریشۀ اوستائیِzan- به معني «دانستن» پنهان شده بود، که تبیین این نظر تازه، در مقالۀ حاضر، مبتنی بر تقسیمبندی فوکو (1970) از روشهای طرد در گفتمان بوده است. در این تحقیق روشن میگردد که بنابرالگوی سهلایهایِ فرکلاف (1995) در تحلیلِ گفتمانی و «بینامتنیت»، با اتکا به متون یک دوره،کارکردِ گفتمانیِ واژهای چون «زندیق» درک نمیشود. همچنین معلوم خواهد شد که در گذرِ زمان، دامنۀ طرد با «زندقه»، در گفتمانها گستردهتر میگردد و رهبران هر گفتمان در کنار پیروان خود، برای کسبِ هژمونی در ایدئولوژی خود، غالباً مخالفانشان را با اتهام «زندقه» طرد میکردند. این مدعا بنابر نظریۀ گفتمان لاکلائو- موفه (1985) روشن میگردد و نیز مشخص میشود که با عناصر متفاوت، مفاهیمی برای «زندیق» از همان گفتمان فقهیِ عصرساسانی تا دورههای بعدی پدید آمد و معنی و کاربرد «زندیق» از مفسر اوستا به مبدِعِ عاملِ گمراهی، همارز با جادوگر در گناه و... دگرگون شد. بدین ترتیب، دلالتهای فقهاللغوی، بییاریِ تحلیلگفتمان انتقادی در فهم «زندیق» و کاربردش، کارساز نیستند.
پرونده مقاله
تحلیل گفتمان، رویکردی بینارشته ای در حوزه های زبان شناسی، معناشناسی، ادبیات، روابط فرهنگی، حوزههای بینالملل و برخی رشتههای دیگر است. این رویکرد، چگونگي تبلور و شكل گيري معنا و پيام را در پیوند با عوامل درون زباني و برون زباني تحلیل و ارزیابی میکند. گفتمان ها به سبب چکیده کامل
تحلیل گفتمان، رویکردی بینارشته ای در حوزه های زبان شناسی، معناشناسی، ادبیات، روابط فرهنگی، حوزههای بینالملل و برخی رشتههای دیگر است. این رویکرد، چگونگي تبلور و شكل گيري معنا و پيام را در پیوند با عوامل درون زباني و برون زباني تحلیل و ارزیابی میکند. گفتمان ها به سبب استفاده از زبان و قدرت زبانی، به نوعی زبانِ روابطِ قدرت هستند و معانی و مضامین همسو و مشترک که در زبان متبلور است نیز از جلوه های بارز قدرت فرهنگی محسوب میشود. از اینرو هدف از نگارش این مقاله، تشریح معنامبنایانه و تحلیل گفتمانی معانی و مشاهیر مشترک در قالب طرحوارههای ذهنی با استفاده از روش اسنادی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی در جهت ارتقای سطح روابط فرهنگی است. مهمترین یافته های این پژوهش در حوزة تمدنی مشترک (غیر هم زبان) مضمون ها، طرحواره های ذهنی و به ویژه عرفانی بین مشاهیر مشترک ایران و ترکمنستان است. طرحوارههای عرفانی، اخلاقی و... برای ایران و ازبکستان نیز نمود دارد که می تواند با اقبال عمومی همراه شود. مضامین و طرحواره های ذهنی- حماسی شاهنامه و مضامین پارهای از منظومههای عاشقانه یا حتی مضامین اشعار عمر خیام نیز که بیشتر با استقبال محققان گرجی مواجه شده است، میتواند نقشی بی بدیل در عرصۀ گسترش روابط فرهنگی با کشورهای غیر هم زبان حوزۀ تمدنی ایجاد کند.
پرونده مقاله
در رمان طوبا و معنای شب، رویارویی سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران در نسبت با وضعیت و موقعیت زنان، مرکز توجه قرار گرفته است. در این مقاله، شخصیتهای زن این رمان و به خصوص شخصیت اصلی آن یعنی طوبا از منظر عاملیت و کنشگری یا انفعال و کنشپذیری در تعامل با سنت تحلیل شدهاند چکیده کامل
در رمان طوبا و معنای شب، رویارویی سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران در نسبت با وضعیت و موقعیت زنان، مرکز توجه قرار گرفته است. در این مقاله، شخصیتهای زن این رمان و به خصوص شخصیت اصلی آن یعنی طوبا از منظر عاملیت و کنشگری یا انفعال و کنشپذیری در تعامل با سنت تحلیل شدهاند و نشان دادهایم که در جریان رشد زن، میل به خودمختاری سوژه و کنشگری در وجود او از طریق فرایندهای آموزش و تنبیه سرکوب میشود. این مقاله به حوزه تحلیل انتقادی گفتمان تعلق دارد. در اینجا آراء سیمون دوبووار در کتاب جنس دوم، مبنای نظری قرار گرفته و تحلیلهای متنی به روش زبانشناسی نقشگرا انجام شده است. یافتههای مقاله نشان میدهد در این رمان جفت تقابلی کنشگری (عاملیت) و کنشپذیری (انفعال)، در تناظر با دوگانه سنت و تجدد بازنموده شده و فرایندی که بووار آن را «انفعالِ آموخته» مینامد، توسط عاملان سنت، در نهادهای اجتماعی مختلف که مهمترین آنها خانواده است، در وجود زن از کودکی نهادینه میشود. همچنین، تحلیلهای متنی گویای آن است که این انفعال به بهترین وجه در سطح زبان متن نیز تجلی یافته است.
پرونده مقاله
جان سرل در فلسفۀ زبان خود به تفاوتهای ظریفی توجه دارد که در میان انواع مختلف افعال گفتاری وجود دارند. به باور او، گفتن یا نوشتن در یک زبان، عبارت است از انجامِ یک نوع کاملاً خاص از افعال گفتاری که افعال مضمون در سخن نامیده میشود. بدین لحاظ، وجود گفتمان داستانی برای کس چکیده کامل
جان سرل در فلسفۀ زبان خود به تفاوتهای ظریفی توجه دارد که در میان انواع مختلف افعال گفتاری وجود دارند. به باور او، گفتن یا نوشتن در یک زبان، عبارت است از انجامِ یک نوع کاملاً خاص از افعال گفتاری که افعال مضمون در سخن نامیده میشود. بدین لحاظ، وجود گفتمان داستانی برای کسی که به چنین دیدگاهی معتقد است، مسئله دشواری را ایجاد میکند؛ یعنی چگونه میتوانیم اثری داستانی را بفهمیم، حتی اگر نویسنده ظاهراً پارهای از قواعد مهم کاربرد زبان را نقض کند؟ تلاش وافر سرل، در این سیاق، تحلیل مفهوم داستان است، نه مفهوم ادبیات. در واقع هدف او، بررسی تفاوت میان اظهارات داستانی و جدی است، نه بررسی تفاوت میان اظهارات مجازی و واقعی. از نظر سرل، نویسندة یک اثر داستانی، به انجام مجموعهای از افعال مضمون در سخن، معمولاً از نوع تصدیقی، تظاهر میکند. او معتقد است آنچه داستان خیالی را ممکن میکند، مجموعهای از قراردادهای فرازبانی و غیرمعناشناختیای است که ارتباط میان کلمات و جهان را که از طریق قواعد معناشناختی افعال گفتاری بنیان نهاده شد، قطع میکنند. بر این اساس، اعمال متظاهرانه افعال مضمون در سخنی که نگارش اثری داستانی را شکل میدهند، عبارتاند از: انجامِ افعالِ اظهار، به صورت واقعی، با قصد توسل به قراردادهای افقی که تعهدات اظهارات متعارف مضمون در سخن را به حالت تعلیق درمیآورند. هدف این جستار، بررسی، تحلیل و نقد نگاه سرل به جایگاه منطقی گفتمان داستانی است.
پرونده مقاله
اندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، بهویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و تأثیر زمان چکیده کامل
اندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، بهویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و تأثیر زمان را بر پدیدهها به دست میدهد، اما به نظر میرسد بیشتر از هر چیزی میتوان رد پای آن را در آثار هنری و ادبی، به ویژه در داستان و رمان جستجو کرد که به کمک روایت، رخدادها را به تصویر میکشند. بر همین اساس، این مقاله تلاشی برای بررسی، تحلیل و پیگیری چگونگی کارکرد زمان در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی است که به کمک شگردهای خاص روایی و استفاده از گفتمان تاریخ، روایت و ادبیات موفق شده است گونه خاصی از پیکربندی زمان را در نوعی از فراگفتمان تاریخی به نمایش بگذارد. این مقاله دو بخش دارد؛ بخش نظری، با تکیه بر نظریههای زمان بر اساس نظریههای دانشمندان این حوزه و بخش دوم، تحلیل نوع کارکرد زمان در این رمان، با توجه به مباحث نظری است. نتایج به دست آمده در این بررسی، نشاندهنده نوع کارکرد زمان، تاریخ و روایت داستانی، در یک گفتمان فراتاریخی در این رمان است.
پرونده مقاله