تأثیر قرآن بر اشعار حافظ از زوایای مختلف از قبیل اقتباس الفاظ و مضامین، شبیهسازی ساختار و اسلوبهای بیانی، بدیهی به نظر میرسد. بهرهمندی حافظ از کلام بیهمتا و آسمانی قرآن، بهصورت پنهان و ناشناخته، رمزآلود و تأویلبردار و ایهامآور و چند کاربردي، سخن وی را در میان سخ چکیده کامل
تأثیر قرآن بر اشعار حافظ از زوایای مختلف از قبیل اقتباس الفاظ و مضامین، شبیهسازی ساختار و اسلوبهای بیانی، بدیهی به نظر میرسد. بهرهمندی حافظ از کلام بیهمتا و آسمانی قرآن، بهصورت پنهان و ناشناخته، رمزآلود و تأویلبردار و ایهامآور و چند کاربردي، سخن وی را در میان سخنان بشری، رنگی هنری بخشیده است. به نظر میرسد داستان موسی و عبد (خضر) در سوره کهف، الگو و مبنای حافظ در سرایش غزل پنجم دیوان (دل میرود...)، قرار گرفته است و حافظ آگاهانه و با هنرمندی تمام عیار خود، طرح، نقشه، مواد و مصالح اولیه این غزل را از داستان مذکور گرفته و با ساختاری شعری و هنری در پی بیان معانی مختلف بر آمده و داستان مذکور را به زبان شعرفارسی بازآفرینی کرده است. حضور واژهها، عناصر، رمزها و نشانههای متعدد در متن غزل مذکورـ در کنار ظرفیت پذیرش تعابیر و دریافتهای متداول حافظشناسانـ ما را به داستان موسی و عبد در قرآن کریم رهنمون میکند. آشکارشدن راز پنهان، کشتی شکسته، دیدار آشنا، درویش بینوا، کوشش در راه عیش، به خود نپوشیدن، به میآلودن، عذرخواهی، هات و...، بیواسطه و باواسطه، نمادها، نشانهها و روابطی است که نويسندگان در این مقاله، در صدد تطبیق آنها بر فضا، ساختار و مضامین آیات 62 تا 82 سوره کهف میباشند.
پرونده مقاله
چگونگي هبوط روح آدمي از عالم علوي و نزول آن در قفس جسماني، از مباحث غامض فلسفی و عرفانی است. دوگانگي ميان جان لطیف و جسم کثیف از موضوعات مورد بحث در بيشتر مكاتب فكري- فلسفي و عرفاني است. در این زمینه ابن سینا با دفاع از نظریهی «دوگانگی روح و تن» مانند بسیاری عرفای مسلم چکیده کامل
چگونگي هبوط روح آدمي از عالم علوي و نزول آن در قفس جسماني، از مباحث غامض فلسفی و عرفانی است. دوگانگي ميان جان لطیف و جسم کثیف از موضوعات مورد بحث در بيشتر مكاتب فكري- فلسفي و عرفاني است. در این زمینه ابن سینا با دفاع از نظریهی «دوگانگی روح و تن» مانند بسیاری عرفای مسلمان، از پیشگامان تصویر هبوط روح در جسم به صورت نمادین است. قصيدهي عينيهي ابنسينا نيز در بين آثار انديشمندان مسلمان، در زمرهي آثاری بهشمار ميآيد كه با زبان نمادين به تبیین دوگانگي روان و بدن ميپردازد.
اين نوشتار به بيان رمزپردازي، چگونگي شکل گیری آن و عوامل مؤثردر پيدايش داستانهاي رمزي- عرفاني در آثار متفكران مسلمان ميپردازد. مطالعهی منشأهای گنوسی، نوافلاطونی و اخوان الصفا درقصیده و تأثير آن بر مفاهيم عرفاني و تطبيق بيان نمادين اين قصيده با مفاهيم صوفيانهي عارفان مسلمان در کنار پردازش تعلّق روح به عالم بالا، هبوط غیر ارادی آن و بیان دوگانگی تن و جان و چگونگی رابطهی آن دو با هم، ازديگر موضوعات مورد بحث در اين مقاله است. در پایان به بررسی راههای رهایی نفس لطیف باقی، از اسارت زندان جسم فانی خواهیم پرداخت.
پرونده مقاله
این مقاله با تحلیل عناصر شالوده¬شکنی از دیدگاه «دریدا» به تشریح این عناصر در مقالات شمس پرداخته و میکوشد تا تکثر معنایی را در خدشه¬دار کردن انگاره¬های متافیزیکی مطرحشده در فلسفة غرب بازسازی کند و به معناهایی تازه از متن دست یابد. مقالات شمس تبریزی این ظرفیت را دارد که چکیده کامل
این مقاله با تحلیل عناصر شالوده¬شکنی از دیدگاه «دریدا» به تشریح این عناصر در مقالات شمس پرداخته و میکوشد تا تکثر معنایی را در خدشه¬دار کردن انگاره¬های متافیزیکی مطرحشده در فلسفة غرب بازسازی کند و به معناهایی تازه از متن دست یابد. مقالات شمس تبریزی این ظرفیت را دارد که با تعلیق-های پیاپی معنایی، دال¬ها و نشانه¬های بی¬شماری را برای معناهای متکثر حاصل کند. نویسندگان با روش توصیفی- تحلیلی بر اساس رویکرد شالوده¬شکنی دریدا، برخی از این انگاره¬ها مانند نفی تعریف واحد حقیقت، مرگ مؤلف، نشانه-شناسی پساساختارگرایی، ایدئولوژی غالب متن از طریق نفی تقابل¬ها و ارزش¬ها و... را تدقیق کردهاند. در مقالات شمس، در حوزة نفی تعریف حقیقت واحد، حقیقت، امری مطلق و واحد تلقی نمی¬شود، بلکه در حوزة بحث¬های تأویلی قرار میگیرد و هر کس دریافت خاص خود را از آن دارد. شمس برعکس دیدگاه¬های لوگوس¬محور افلاطونی، خرد و عقل¬گرایی را در راه حقیقت، کاملاً ناقص معرفی می¬کند و آن را حجاب راه سالک می¬بیند. او نوشتار و گفتار یا حضور و غیبت را در تقابل با یکدیگر قرار نمی¬دهد، بلکه فراتر از این دو، به طور کلی سخن و حضور را حجاب می¬داند.
پرونده مقاله