@article{ author = {معصومه غیوریandمحمدکاظم یوسف‌پور}, title = {تحلیل مقایسه‌ای روایت‌های رستم و گشتاسب در شاهنامۀ فردوسی (بر اساس تعامل الگوهای چرخه‌ای و خطی زمان، در شکل‌گیری و خوانش انتقادی روایات)}, journal = {پژوهش زبان و ادبیات فارسی}, volume = {13}, number = {0}, page = {1-10}, year = {1394}, publisher = {پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات اجتماعي جهاددانشگاهي }, issn = {1735-1030}, eissn = {2821-0395}, doi = {}, abstract = {شاهنامۀ فردوسی در ادبیات فارسی از جمله کتاب‌هایی است که تاکنون آبشخور آثار تحقیقی فراوان و همواره مطمح نظر بسیاری از محققان ادبی و غیر ادبی بوده است. ساختار ویژۀ چندرشته ای این اثر و تنوع و گستردگی روایات آن مجالی برای خوانش‌هایی متفاوت با کاربست روش های تاریخ باوری، تحلیل گفتمان و روایت شناسی، در عرصۀ تحقیقات معاصر فراهم آورده است. در این مقاله سعی شده است با جست وجو در سرچشمه های تاریخی، شیوۀ روایت سازی دربارۀ شخصیت های رستم و گشتاسب و نحوۀ تأثیر و تأثر آنها در قالب حماسه واکاوی شود. کاربست الگوی چرخه ای در تدوین و سامان دهی روایات تاریخی عمدتاً به شکل گیری روایاتی با مضمونی اسطوره ای و حماسی می انجامد که وقایع و شخصیت‌های تاریخی را در الگوهای زیرساختی از پیش تعیین شده ای، تحدید و استحاله می کند. به همان میزان که شیوۀ تاریخ نگاری متأثر از الگوی چرخه ای به ابهام سرچشمه های تاریخی وقایع و شخصیت‌ها، همسان پنداری و تکرار می‌انجامد، در این شیوۀ تاریخ نگاری، انتقال خطی وقایع با شگردهای روایت پردازی داستان وار، از آنجا که در سیطرۀ صورت‌بندی دانایی درک چرخه-ای زمان پرورده شده ‌است، چون تمامی گذشته را انتقال نمی دهد، روایاتی به ‌ظاهر منسجم از وقایعی با سرمنشأهای تاریخی و زمانی متفاوت ارائه می کند. به همین دلیل و با توجه به منظر نوتاریخ باوری، هر روایت تاریخی، داستانی است از گذشته که با گذشته یکسان نیست. در مقالۀ حاضر پس از تطبیق الگوهای دوگانه از درک زمان، با جریان های معرفت شناسی تاریخ، با استفاده از رویکردهای گفتمانی و روایت شناسی، نحوۀ تأثیر الگوهای چرخه ای و خطی در روایات مربوط به رستم و گشتاسب و جای گشت آنها نشان داده می شود. }, keywords = {Cyclic time linear time Discourse Narration, Rostam Goshtasb}, title_fa = {تحلیل مقایسه‌ای روایت‌های رستم و گشتاسب در شاهنامۀ فردوسی (بر اساس تعامل الگوهای چرخه‌ای و خطی زمان، در شکل‌گیری و خوانش انتقادی روایات)}, abstract_fa = {شاهنامۀ فردوسی در ادبیات فارسی از جمله کتاب‌هایی است که تاکنون آبشخور آثار تحقیقی فراوان و همواره مطمح نظر بسیاری از محققان ادبی و غیر ادبی بوده است. ساختار ویژۀ چندرشته ای این اثر و تنوع و گستردگی روایات آن مجالی برای خوانش‌هایی متفاوت با کاربست روش های تاریخ باوری، تحلیل گفتمان و روایت شناسی، در عرصۀ تحقیقات معاصر فراهم آورده است. در این مقاله سعی شده است با جست وجو در سرچشمه های تاریخی، شیوۀ روایت سازی دربارۀ شخصیت های رستم و گشتاسب و نحوۀ تأثیر و تأثر آنها در قالب حماسه واکاوی شود. کاربست الگوی چرخه ای در تدوین و سامان دهی روایات تاریخی عمدتاً به شکل گیری روایاتی با مضمونی اسطوره ای و حماسی می انجامد که وقایع و شخصیت‌های تاریخی را در الگوهای زیرساختی از پیش تعیین شده ای، تحدید و استحاله می کند. به همان میزان که شیوۀ تاریخ نگاری متأثر از الگوی چرخه ای به ابهام سرچشمه های تاریخی وقایع و شخصیت‌ها، همسان پنداری و تکرار می‌انجامد، در این شیوۀ تاریخ نگاری، انتقال خطی وقایع با شگردهای روایت پردازی داستان وار، از آنجا که در سیطرۀ صورت‌بندی دانایی درک چرخه-ای زمان پرورده شده ‌است، چون تمامی گذشته را انتقال نمی دهد، روایاتی به ‌ظاهر منسجم از وقایعی با سرمنشأهای تاریخی و زمانی متفاوت ارائه می کند. به همین دلیل و با توجه به منظر نوتاریخ باوری، هر روایت تاریخی، داستانی است از گذشته که با گذشته یکسان نیست. در مقالۀ حاضر پس از تطبیق الگوهای دوگانه از درک زمان، با جریان های معرفت شناسی تاریخ، با استفاده از رویکردهای گفتمانی و روایت شناسی، نحوۀ تأثیر الگوهای چرخه ای و خطی در روایات مربوط به رستم و گشتاسب و جای گشت آنها نشان داده می شود. }, keywords_fa = {زمان چرخه‌ای و خطی گفتمان روایت رستم گشتاسب}, URL = {rimag.ir/fa/Article/10274}, eprint = {rimag.ir/fa/Article/Download/10274},